بدون شك، شاهراه رشد و كمال انساني، نبرد با ناداني است، و طبيعيترين بلكه والاترين راه تلاش فرهنگي، كنكاش و پژوهش در روش و منش راهبران و پيشوايان دين ميباشد. براي اينكه مردم سره را از ناسره، روا را از ناروا، حق را از باطل و پوچي، و راه را از بيراهه براي رهروي خود تشخيص دهند، بايد آموزههاي هاديان و راهنمايان، و بويژه معصومان را پيش روي خود داشته، و حتي از زواياي زندگي آنان مطلع باشند. در مقابل، باطل نيز خود را با هر زر و زيوري ميآرايد، و پوچي خود را پشت اين پوششها ميپوشاند، و در تمام ساعتهاي شبانهروز، زن و مرد و كوچك و بزرگ و پير و جوان را، با انواع رسانهها و خبرگزاريها، به دام خود گرفتار كرده و به ورطه نابودي ميكشاند، و هزاران بيراهه و گمراهه شيطاني در پيش پاي مردم ميگستراند.
براي اينكه صراط مستقيم هدايت و راهنماي الهي، رهروان خود را به نقطه نظر مطلوب نهايي برساند، به ناچار بايد مشعلي فروزان فرا روي رهروان باشد، و اين است كه بحث و بررسي، پژوهش و تحقيق و حتي بزرگداشت و تجليل از الگوهاي بشري و اسوههاي انساني و بويژه بزرگان و برگزيدگان الهي و پيشوايان ديني و مذهبي، وسعي و تلاش و كوشش و جهاد آنان، در واقع و حقيقت سخن از انسانيت و حكمت، و پاكي وسلامت خواهد بود.
1. ابوعبدالله حسين بن علي بن ابي طالب (ع) سومين امام از اهل بيت (ع) و دومين نواده رسول خدا (ص) و يكي از دو سرور جوانان اهل بهشت و دو گل خوشبوي محمد مصطفي و يكي از پنج نفر اصحاب كسا ميباشد. او سرور شهيدان نام داشت و مادرش فاطمه دختر رسول خدا (ص) بود. در سوم شعبان در شهر مدينه به دنيا آمد. برخي گويند تولد آن حضرت در پنجم شعبان سال سوم يا چهارم هجري بوده است. گروهي تولد امام (ع) را در اواخر ربيعالاول دانستهاند و گروهي ديگر در سوم يا پنجم جماديالاول، اما قول مشهور تولد آن حضرت را در ماه شعبان ذكر كردهاند.
همين كه امام حسين(ع) به دنيا آمد وي را نزد جدش رسول الله (ص) بردند و تولدوي را به ايشان مژده دادند، آن حضرت نيز درگوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و پس از گذشت هفت روز او را به دستور خداوند، حسين ناميد.
كنيه آن حضرت را ابوعبدالله و القاب وي را الرشيد، الوفي، الطيب، السيد، الزكي، المبارك، التابع، المرضاه الله، الدليل علي ذات الله و البسط نوشتهاند اما بالاترين لقب همان است كه جد بزرگوارش پيامبر (ص) بر او و برادرش امام حسن (ع) نهاده و فرمود: حسن و حسين دوسرور جوانان اهل بهشتند و در جاي ديگر رسول الله (ص) امام حسين (ع) را به نام بسط خواند.
2. براساس نظر محققان و روانشناسان، راه و رسم زندگي و هدف هر انساني را با مطالعه خصوصيات اخلاقي، و روش و منشي كه ناشي از علم و آگاهي ودانش و بينش او، سرچشمه ميگيرد، ميتوان مبرهن ساخت از آنجايي كه حسين (ع) انساني بود موحد - عالم و آگاه، با روح ملكوتي كه اولا: از نظر توحيد و ارتباط با خدا در حد اعلي بوده و ثانيا: از نظر علم ودانش، و معرفت و شناختي كه از حقايق عالم داشت، فلسفه وجودي عالم و آدم را از نظر اسلام، استقرار حكومت حقه اسلامي ميدانست، ثالثا: خود را يكي از مدافعان و مستقرين حكومت حقه اسلامي ميشناخت، لذا راه و رسم زندگياش در راستاي توحيد و راز و نياز با پروردگار، و هدفش تحقق حكومت حقه اسلامي بوده است. اين ادعاها را به روشني ميتوان از مضامين خطبهها و نامهها و كلمات قصار آن حضرت، استفاده كرد. واضح است كه اگر به همه خطبهها و نامهها و كلمات قصار حضرتش، در مورد خداشناسي و عدالت، نيكوكاري، تواضع، بذل و بخشش، امر به معروف و نهي از منكر، مخالفت با ظلم و ستم، مبارزه با ظالم و ستمگر و خلاصه سخناني كه در تحذير دنيا بيان فرموده، اشاره گردد، مقاله بسيار طولاني خواهد شد.
3. امام حسين (ع) براين باور است كه هيچ آزاد مردي، هرگز به چيزهاي پست دل نميبندد. زيرا هر آزاد مردي براي نفس انسانياش، آن چنان عظمتي قائل است كه ارزشي جز بهشت براي آن نميشناسد وكسي كه به كمتر از بهشت، بهايي براي نفس خود راضي شده باشد، در حقيقت به پست ترين چيزها راضي گرديده است. از اين رو آن حضرت در ضمن سخناني به آزاد مردان توصيه فرمود كه خودتان را به غير از بهشت نفروشيد. چون قيمت و ارزشي غير از بهشت، براي نفس انساني نميتوان تصور كرد و براساس همين بينش و تفكر همواره ميفرمود: «الموت في عز اولي (خير) من الحياه في ذل»:
مرگ با عزت بهتر از حيات و زندگي با ذلت و خواري خواهد بود(1)
4. اكسير حيات بخشي كه به كارها و افكار رنگ جاودانگي ميبخشد، اخلاص و انجام عمل براي رضاي الهي است، خداوند در قرآن از بندگان مومن خويش خواسته است كه كارها را فقط براي رضاي او انجام دهند. (بقره /138) امام حسين (ع) هدف اصلي سفر به كربلا را تحصيل رضاي الهي ميداند. از اين رو در آغاز سفر و كنار قبر جد بزرگوارش از خداوند مي خواهد كه او را در اين مسير موفق بدارد و راهي در پيش رويش بگذارد كه رضاي او و رضاي رسولش در آن است. اين معنا درخطابههاي ديگر آن بزرگوار نيز كاملا مشهود است.
5. شكي نيست كه اصلاحات اجتماعي، در پرتو حكومت حقه اسلامي امكانپذير خواهد بود و تحقق حكومت حقه را اسلامي با بيان مكتب قرآن و معرفي فضايل و مناقب، و اهداف پيغمبر گرامي اسلام و امير المومنين (ع) قابل تصور ميباشد. لذا تمام هم و غم معاويه - لعنهالله عليه - اين بوده كه مردم، قرآن، پيغمبر (ص) و علي (ع) را فراموش كنند، به طوري كه ديگر از حقايق قرآني، يعني حلال و حرام الهي، خبري نباشد و نامي از اسلام و پيامبر و اميرالمومنين، برده نشود واز طرف ديگر، فساد و فحشاء همه زواياي جامعه را فراگيرد و اين واقعيات را امام حسين (ع) در ضمن خطبهاي كه در «بيضا» ايراد فرمودند به صراحت بيان كردهاند: «اي مردم مسلمان ! آگاه باشيد كه اين گروه اموي، خود را از بندگان شيطان قرار دادهاند و از بندگي پروردگار متعال سر، باز زدهاند. اينان در زمين فساد ميكنند، حدود و قوانين الهي را، زير پا ميگذارند و تمام بيتالمال و غنايم را، مختص خود كردهاند. حلال خدا را حرام و حرام او را حلال ميشمارند (2)
لذا امام حسين (ع) خود و امت اسلامي را به حكم قرآن، مسئول دانسته كه با تشكيل حكومت اسلامي، اصلاحاتي در جامعه به وجود آوردند.
6. انس امام حسين (ع) با قرآن را ميتوان در تمام زواياي زندگياش ملاحظه كرد، نصايح و مواعظش، سيره علمي و عملياش و حماسه خونينش همه و همه در قرآن و الهام گرفته از آن بود. بنابراين كوته بيناني كه شخصيت حماسي و قيام جاويدانش را زير سوال ميبرند و گاه برچسب خشونت طلبي، توجه نكردن به مصالح، بيسياستي، انتقام جويي و... را به آن حضرت نسبت ميدهند اگر ريشههاي قرآني عمل آن بزرگوار را بدانند و درك نمايند و واقعا در حق حتمي و يقين باشند نه بهانهجويي، به حقيقت رهنمون خواهند شد.
7. سخاوت، عفو و گذشت، احسانگري و دستگيري بينوايان، نمودهايي از اخلاق كريمانهاي است كه درجاي جاي قرآن ميتوان آنها را جست و امام حسين (ع)، شاگرد مكتب قرآن، تجسم عيني اين صفات و اوصاف ديگر قرآني است. امام حسين (ع) عالي-ترين اسوه و الگو براي بشريت است كه تمام نيازهاي كمال خواهي بشريت را يك جا پاسخ ميدهد. به هر حال چون امام حسين (ع) منتخب ازلي خداوند متعال بوده و در ايفاي وظيفه، عنوان ويژهاي داشت، محبوب خدا بوده است و لذا هر كسي با هر عنواني، در مقام احياي راه و رسم زندگي و هدف امام حسين (ع) باشد، مورد عنايت و لطف پروردگار خواهد بود.
8. مهمترين و موثرترين راه براي پرهيز از گناه، احياي شخصيت انساني انسان است كه در عزت جلوهگر است. انسان ميتواند در پرتو تفكر صحيح، شخصيت انساني اسلامي خويش را احيا كند تا به معراج عزت واقعي نايل گردد.
انسان با عزت هرگز ذلت گناه را نميپسندد عزت واقعي هبه الهي است كه با ترك گناه و طهارت نفس و تهذيب روح كسب ميگردد، و حسين بن علي (ع) راست قامتترين مدافع حيات طيب انساني در مرتفعترين قله فداكاري در راه حق و حقيقت و آزادي و عزت انساني قرار دارد. حسين بن علي (ع) تابلوي انسانيت و سرچشمه عزت و كانون كرامت و افتخار انساني است. حسين بن علي (ع) آرمان انسانيت و تفسير عيني حقيقت حيات جاويد انسان است حسين بن علي (ع) اسوه و الگوي پويندگان حركت مسير تكامل انساني و امام حقيقت جويان مسير عزت و كرامت انسان است. حسين بن علي (ع) كه راست قامتترين چهره شرافت انساني است و آموزگار مكتب عزت و افتخار است سيره زندگي او و اصالت خانوادگي او و غيرت ذاتي او با راه پذيرش ذلت، تضاد كامل دارد. آن حضرت تفسير عيني عزت انسان است و احياگر روح آزادي و شارح مسير آزادگي.
پينوشتها:
1. سخنان حسين بن علي (ع) ص 201، ترجمه مهدي سهيلي.
2. بحارالانوار، ج 44، ص382.
نويسنده: اسدالله - افشار
منبع : روزنامه - رسالت