رواياتي که فضيلت زيارت امام حسين (ع) را بيان داشته اند، هرچند دربيان ثواب با هم متفاوت اند، اما دريک نقطه اشتراک دارند و آن، اين که آن را برتر ازحج ويا عمره دانسته اند،و برخي از آنها ثواب چندين حج را براي زيارت امام حسين(ع) برشمرده اند.دراين نوشتار، پس از بيان برخي از اين روايات، به چرايي اين برتري پرداخته شده است.
کليد واژه ها : زيارت امام حسين (ع) فضيلت زيارت، حج وعمره، فضيلت حج.
درآمد
دربرخي از روايات، فضيلت زيارت امام حسين(ع) ،با فضيلت هاي حج وعمره گزاردن، مورد سنجش و ارزشيابي قرار گرفته است.برخي از اين احاديث، ثواب زيارت آن امام را برابر با ثواب حج وعمره ي پس از انجام دادن حج واجب مي دانند وبرخي، آن را برابر با حج مي دانند، براي کسي که نتوانسته حج بگزارد؛ ولي شماري از روايات، فضيلت زيارت امام حسين(ع) را بيشتر از حج گزاردن، بلکه فضيلت آن را برابر با يک هزار حج، مطرح کرده اند؛ رواياتي مانند:
عن أبي عبدالله [الصادق] (ع)زيارة قَبر ِالحسُيَن (ع) حَجَّةٌ، و من بَعد ِالحََّجةِ حَجَّةٌوعُمرَةٌ بعَد َحَجَّةِ الإسلامِ؛ (1)
زيارت قبر حسين(ع) [برابربا] يک حج است و[بلکه برابر با] حج وعمره اي است که پس از حجة الإسلام به جا آورده مي شود.
عن ابراهيم بن عقبة: کتَبتُ إلي َالعبَد ِالصّالِح ِ(ع) إن رَأيَ سيَدنُا أن يخِبرنَي بأِفَضل ِما جاءَ بِهِ في زِيارَةِ الحُسين ِ(ع) وهَل تَعدلُ ثَوابَ الحَجِّ لِمنَ فاَتهُ؟
فَکتَبَ (ع) : تَعدِلُ الحَجَّ لِمَن فاتَهُ الحَجُّ؛ (2)
به بنده صالح (امام جواد يا هادي(ع)) نوشتم: اگر سَرور ما صلاح مي داند، مرا از برترين چيزي که درباره ي زيارت حسين(ع) روايت شده ،خبر دهد، وآيا زيارت کسي که به حج نرسيده، برابر با حج،پاداش دارد؟
امام (ع) نوشت: «[زيارت حسين(ع) ] براي کسي که حج را از دست داده، برابر با حج است».
عن محمد بن سنان: سَمعِتُ الرِّضا(ع) يَقولُ: زيارةُ قبَرِ الحُسَينِ(ع) تَعدِلُ عُمرَةً مَبرورَةً مَقبوَلةً؛ (3)
شنيدم که امام رضا(ع) مي فرمايد: «زيارت قبر حسين(ع)، برابر با عمره اي مقبول ونيکوست».
عن أبي عبدالله [الصادق] (ع): مَن أتي قَبرَ الحُسيَن ِ(ع) کتِب َاللهُ لَهُ حَجَّةً وَعُمرَةً؛(4)
هرکس به [زيارت] قبر حسين(ع) بيايد، خداوند، برايش يک حج وعمره مي نويسد.
عن علي بن الحسين [زين العابدين] (ع) : مَن زارَ قَبرَ الحُسَينِ (ع) کتِبَ لَهُ حُجَّةٌ وَعُمرَتانِ؛ (5)
هرکس قبر حسين(ع) را زيارت کند، يک حج ودوعمره، برايش نوشته مي شود.
عن أبي عبدالله[الصادق (ع)] : مَن أَتي قَبرَ الحُسَينِ (ع) عارفاً بِحِّقهِ، کانَ کمَن حَجَّ ثَلاثَ حِجَجٍ مَع َرَسوُلِ اللَه (ص) ؛ (6)
هرکس با شناخت حقّ حسين (ع) به زيارت قبرش بيايد، مانند کسي است که سه بار همراه پيامبرخدا(ص) حج گزارده است.
عن أبي عبدالله [الصادق] (ع): زِيارَةُ قَبرِ الحُسَينِ (ع) تَعدِلُ عَشرينَ حُجَّةً وَأفضَلُ، وَمِن عشِرينَ عُمرَةً وَحُجَّةً ؛ (7)
زيارت قبر حسين(ع)، برابر با بيست حج وبرتر از آن است، ونيز [برتر از] بيست عمره و بيست حج است.
عن أبي سعيد المدائني: دَخَلتُ عَلي أَبي عَبدِالله (ع) فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداک ، أأتِ قبَرَ الحُسَينِ(ع)؟
قالَ: نَعَم يا أبا سَعيدٍ! فَائتِ قَبرَ ابنِ رَسوُلِ الله (ص) أطيبِ الطَّبينَ، وأَطهَرِ الطّاهرينَ، وأبَرَّ الأَبرارِ؛ فَإذا زُرتَهُ کتَبَ الله لَک َبهِ خَمسًا وعِشرينَ حُجَّةً ؛(8)
ابوسعيد مدائني گويد: برامام صادق(ع) درآمدم وگفتم: فدايت شوم! آيا به زيارت قبر حسين (ع) بروم؟
فرمود: «آري، اي ابوسعيد، به زيارت قبر فرزند پيامبر خدا(ص) برو که او پاک ترين پاکان، پاکيزه ترين پاکيزگان، و نيکوترين نيکوکاران است، پس چون اورا زيارت کني، خداوند دربرابر آن، بيست وپنج حج برايت مي نويسد».
عن بشير الدّهّان سَمعِتُ أبا عبَدِالله (ع) يَقولُ.... فَقالَ: يا بَشيرُ! إنَّ الرَّجُلَ منِکُم لِيغتَسِلُ عَلي شاطِيِء الفُراتِ، ثُمَّ يَأتي قَبرَ الحُسِينِ(ع) عارِفًا بِحِّقهِ، فيَعطيهِ الله بکلِّ قدَم َيَرفَعُها أو يضَعُها مِئَةَ حُجَّةٍ مَقبولَةٍ، وَ مِئَةَ عُمرةٍ مبَرُورةٍ، وَمِئَةَ غَزوةٍ مَعَ نَبي مُرسَلٍ إلي أعداءِ الله وَأعداءِ رَسولِهِ؛ (9)
شنيدم که امام صادق (ع) مي فرمايد: «...اي بشير، فردي از شما برکناره فرات، غسل مي کند وبا شناخت حقّ حسين (ع) به زيارت او مي آيد وخداوند، دربرابر هر گامي که بر مي دارد و مي گذارد، يک صد حج مقبول ويکصد عمره نيکو ويک صد جهاد همراه با پيامبر فرستاده شده دربرابر دشمنان خدا وپيامبرش، برايش مي نويسد».
با ملاحظه اين روايات، دو پرسش، پيش مي آيد:
پرسش اول.ملاک اين همه تفاوت درارزيابي زيارت امام حسين (ع) و حج وعمره چيست؟ و چرا روايتي آن را برابر با يک حج وعمره مي داند وروايت ديگر، آن را معادل سه حج وديگري، معادل ده حج وهمچنين تا يک هزار حج ويک هزار عمره؟!
پرسش دوم. چگونه مي توان پذيرفت که فضيلت زيارت سيد الشهداء (ع) بيشتر از زيارت خانه خداست؟
وآيا اين گونه روايات، به مفهوم کم ارزش جلوه دادن زيارت خانه خدا نيست وموجب کاستن انگيره زايران آن وکاهش شکوه وعظمت حج نمي شود؟!
علت اختلاف روايات در ارزيابي زيارت امام حسين (ع)
درتبيين اختلاف روايات ارزيابي فضيلت زيارت سيدالشهدا(ع) وسنجش آن با حج وعمره، به دو علت، مي توان اشاره کرد:
1. اختلاف کيفيت زيارت ها
ممکن است بگوييم که اختلاف روايات، ناظر به اختلاف کيفيت زيارت هاست؛ بدين معنا که هر چه معرفت زاير، بيشتر باشد وآداب زيارت را بهتر رعايت کند وهدف آن را بيشتر تأمين نمايد، طبعاً زيارت او از کيفيت بهتري برخوردار خواهد بود وارزش بيشتري دارد. براين اساس، ممکن است زيارت زايري، برابر با يک حج، ارزش گذاري شود وزيارت زايري ديگر، معادل ده حج، وزيارت فردي ديگر، يک صد حج وزيارت ديگري، يک هزار حج وهمين طور تا بيش از يک هزار حج گزاردن.
2. مفهوم عددي نداشتن اعداد
با تأمل درمتن احاديث ياد شده، مشخص مي شود که عدد درآنها، مفهوم عددي ندارد؛ (10) بلکه مقصود از آن، کثرت است. به همين جهت، درشماري از اين احاديث وقتي راوي از برتري زيارت امام حسين (ع) برحج، شگفت زده مي شود، امام (ع) برتعداد آن مي افزايد.
بنابراين، مقصود درهمه اين روايات، آن است که فضيلت زيارت امام حسين(ع) بسي بيشتر از فضيلت حج وعمره است.دليل اين مطلب، درپاسخ به سؤال دوم، روشن خواهد شد.
تبيين روايات برتر بودن زيارت امام حسين (ع) از حج
پيش از توضيح اين روايات، توجه به چند نکته، لازم است:
نکته اوّل: اين گونه ارزش گذاري در روايات اهل بيت (ع) به زيارت امام حسين (ع) اختصاص ندارد، بلکه موارد متعددي يافت مي شود که عملي يک هزار برابر حج، بلکه بيشتر از آن ارزيابي شده است؛ مانند: برآوردن حاجت مؤمن، که برتر از يکهزار حجّ پذيرفته ، شمرده شده (11) ويا باز گرداندن مال حرام، که معادل هفتاد هزار حج پذيرفته است. (12)
همچنين، موارد متعددي يافت مي شود که پاداش عملي، معادل پاداش يک هزار شهيد، ارزيابي شده است؛ مانند: اصلاح دادن ميان زن و شوهر، (13) شکيبايي برمصيب وبلا، (14) ثابت قدم ماندن بردوستي اهل بيت (ع)در دوران غيبت امام زمان (ع).(15)
پيش از اظهار نظر درباره ي اين گونه روايات، لازم است تا ابتدا صدور آنها از اهل بيت (ع)، بررسي شود .درصورتي که انتساب آنها به اهل بيت (ع) ثابت باشد، با درنظر گرفتن فضاي صدور احاديث، مي توان به حکمت ثواب هاي وعده داده شده، دست يافت؛ چنان که درباره ي ثواب زيارت امام حسين (ع)، حکمت افزون بودن ثواب آن از حج وعمره، بيان خواهد شد.
نکته دوم.
برپايه گزارش برخي از روايات، زيارت ساير اهل بيت پيامبر (ص) با زيارت امام حسين (ع)، درفضيلت، برابرند. شيخ صدوق، ازامام صادق (ع) روايت کرده که فرمود:
مَن زارَ واحداً مِّنا کانَ کَمَن زارَ الحُسيَنَ (ع)؛ (16)
هرکس يکي از ما را زيارت کند، مانند کسي است که حسين (ع) را زيارت کرده باشد.
اين روايت، مي تواند اشاره به اين نکته باشد که حکمت فضيلت زيارت امام حسين (ع)، درزيارت ساير امامان (ع) نيز وجود دارد؛ هرچند با تفاوت شرايط سياسي واجتماعي وآثار مترتب برآنها، ممکن است فضيلت زيارت آنها، متفاوت باشد.
نکته سوم: برخي از احاديث، تصريح مي کنند که زيارت امام رضا(ع)، معادل گزاردن يک ميليون حج است وفضيلت آن، بيش از زيارت امام حسين(ع)است.محمد بن ابي نصر بِزَنطي مي گويد که در نوشته اي از امام رضا (ع) خواندم:
أبلغ شيعتَي أنَّ زيارَتي تَعدِلُ عِندَالله - عز وجل- ألفَ حَجَّةٍ وألفَ عُمرَةٍ مُتقَبَّلةٍ کلّها؛
به شيعيان من برسان که زيارت من نزدخدا، برابر با يک هزار حج وعمره پذيرفته است.
او مي گويد: اين موضوع را با امام جواد (ع) درميان گذاشتم که چگونه مي شود که زيارت آن امام (ع)، برابر با يک هزار حج باشد؟ امام جواد (ع) پاسخ داد:
إي وَالله! وألفُ ألفِ حَجَّةٍ لِمَن يَزوُرهُ عارفاً بِحِّقهِ؛ (17)
آري، به خدا! وبرابر با يک ميليون حج است، براي کسي که او را از سر معرفت، زيارت کند.
گفتني است که اين حديث نيز گواه ديگري بر مفهوم عددي نداشتنِ عدد اين گونه احاديث است.
ودرحديث ديگري، علي بن مهزيار، از امام جواد (ع)مي پرسد که فضيلت زيارت امام رضا(ع) بيشتر است يا زيارت امام حسين (ع)؟ ايشان ، در پاسخ مي فرمايد:
زيارةُ أبي أفضَلُ، وذلک أنَّ أبا عَبدِالله (ع) يزورُهُ کُل َّالَنّاسِ، وَأبي لايزورُهُ إلا الخَواصُّ مِن الشّيَعةِ؛ (18)
زيارت پدرم برتر است؛ چون حسين (ع) را همه مردمان زيارت مي کنند، ولي پدرم را جز خواص از شيعه، زيارت نمي کنند.
اين، همان نکته اي است که پيش از اين،بدان اشاره شد که شرايط سياسي، اجتماعي وفرهنگي، در ارزيابي فضيلت زيارت هر يک از خاندان رسالت، نقش دارد.
اکنون با توجّه به مطالب ياد شده، براي تبيين رواياتي که فضيلت زيارت سيدالشهدا (ع) را به مراتب بيش از حج مطرح کرده اند، اين نکات، قابل توجّه است:
1. موضوع سنجش
نکته اوّل، اين که بي ترديد، موضوع سنجش، دراحاديثي که مقايسه ميان حج واجب (حَجَّة الاسلام) و زيارت مستحب نيست؛ بلکه مقايسه ميان حجّ مستحب وزيارت است. بدين جهت، دربرخي احاديث، تصريح شده که زيارت امام حسين زيارت امام حسين (ع) را برتر از حج مطرح کرده اند، نمي تواند جايگزين حَجه الإسلام شود؛ بلکه براي کسي که توان گزاردن حج را ندارد، تا هنگامي که توانِ گزاردن حج را پيدا کند.
بنابراين، مقصود از رواياتي که زيارت امام (ع) زيارت وي، پاداش حج دارد، را با فضيلت تر از حج دانسته اند، اين است که پس از انجام دادن حج واجب، درشرايط ويژه اي- که توضيح خواهيم داد - زيارت ايشان از فضيلت بيشتر برخوردار است.
2. توجّه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعي
دومين نکته در فهم احاديث ياد شده، اين است که مقصود از آنها، کاستن از اهمّيت حج به مفهوم حقيقي آن نيست؛ زيرا اگر حج اهمّيت نداشته باشد، معيار قرار گرفتن آن براي ارزيابي ارزش هاي ديگر، بي معناست، همان طور که مقصود از احاديثي نيز که پاداش اصلاح ميان زن وشوهر يا شکيبايي در برابر مصائب را يک هزار برابر پاداش شهيد ارزيابي کرده اند، اين نيست که مردم را از جهاد در راه خدا، دل سرد گرداند، تا به جاي جهاد، به اصلاح امور خانوادگي مردم بپردازند ويا شکيبايي درمصايب را پيشه سازند؛ بلکه هدف، بيان اهمّيت پيشگيري از متلاشي شدن خانواده ها، وهمچنين تشويق به مقاومت دربرابر سختي هاست.
به بيان روشن تر، از آن جا که ارزش واهمّيت حج وشهادت در راه خدا، براي همه مسلمانان، روشن وبديهي است ، پيشوايان اسلام، براي توجّه دادن مسلمانان به ارزش شماري از کارهايي که نقش اساسي درسازندگي جامعه دارند، حج وشهادت را معيار ارزيابي آنها قرار داده اندوبه کساني که درکنار انجام دادن وظايف وجوبي خود به انجام دادن اين گونه امور اجتماعي بپردازند، بشارت داده اند که خداوند، از فضل خود، پاداشي که قابل مقايسه با پاداش انجام دادن وظايف وجوبي نيست، به آنان عنايت مي فرمايد.
بنابراين، علت مضاعف بودن پاداش، دراموري که بدان اشاره گرديد، اين است که از يک سو، ملاک وجوب در آنها وجود ندارد تا شارع، انجام دادن آنها را واجب نمايد واز سوي ديگر، انجام دادن آنها براي سازندگي جامعه مطلوب اسلامي، ضرور است واز اين رو، شارع با مضاعف نمودن پاداش، مردم را به انجام دادن آنها، ترغيب وتشويق مي نمايد.
3. توجه دادن به حقيقت حج
مهم ترين نکته در رواياتي که زيارت امام حسين (ع) را برتر از حج معرّفي کرده اند، توجه دادن مسلمانان به روح حج وحقيقت آن است.
روح همه عبادت ها- که حج، جامع ترين آنهاست -، حاکميت نظام مبتني برتوحيد به رهبري امام عادل درجامعه است؛ زيرا تنها درسايه اين نظام است که ارزش هاي الهي، امکان تحقّق و بالندگي پيدا مي نمايند وچنان که از امام رضا (ع) گزارش شده ، امامت امام عادل، اساس بالندگي اسلام، محسوب مي گردد:
إنَّ الإمامَةَ اُسُّ الإِسلامِ النّامي؛(19)
امامت ،ريشه بالنده اسلام است.
وبراين اساس، رهبري امام عادل- که جلوه حاکميت توحيد است - روح وجوهر وحقيقت حج به حساب مي آيد وحجّي با حقيقت همراه است که در سايه رهبري امام عادل وبرائت از رهبري زمامداران ستمگر- که جلوه حاکميت شرک وطاغوت اند -، انجام گردد؛ زيرا سراسر حج، لبّيک گويي به يگانگي خداوند متعال وبرائت از مطلقِ شرک ومشرک است.وبدين سان، حجّي که با نظام توحيدي وامامت - که جلوه گاه آن است-، پيوندنخورَد، حجّ حقيقي نيست؛ بلکه حجّ جاهلي است، چنان که محدّث بزرگوار ثقة الإسلام کليني، از يکي ازياران امام باقر(ع) به نام فضيل، روايت کرده که فرمود:
نَظرَ (أبوجَعفَر(ع)) إلَي النّاسِ يَطوفونَ حَولَ الکَعبةِ ، فَقال: هکذا کانوا يطوفونَ في الجاهِليِِةِ، إنَّما اُمِروا أن يَطوفوا بِها، ثُمَّ يَنفِروا إلَينا فيَعلِمونا ولا يتهَمُ ومَوَّدتَهُم ، وَ يعرِضُوا عَلَينا نُصرَتهُم؛ (20)
[امام باقر(ع)] به مردمي که گرد کعبه طواف مي کردند، نگاه کرد وفرمود: «درزمان جاهليت، اين گونه طواف مي کردند. همانا مردم، امر شده اند که گرد کعبه طواف کنند وسپس، به سوي ما کوچ کنند و ولايت ودوستي خود را به ما اعلام دارند وياري خود را نسبت به ما عرضه کنند».
ودرروايتي ديگر از ايشان، آمده است:
إنَّما أمِرَ النّاسُ أن يأتوا هِذهِ الأحجارَ فيَطوُفو بِها، ثُمََّ يأتوا فيَخبِرونا بِوَلايتِهم، ويعرضِوا عَلينَا نُصرَتَهمُ.(21)
مردم، مأمور شده اند که به سراغ اين سنگ ها بيايند وطوافشان کنند. سپس نزد ما بيايند و دوستي خود را به ما خبر دهند وياري شان را برما عرضه دارند.
ودرروايت ديگري مي فرمايد:
تَمامُ الحَجِّ لِقاءُ الإمامِ. (22)
تماميت حج، به ملاقات کردن امام است.
نيز از امام صادق(ع) روايت شده است:
إذا حَجَّ أحَدکُم فيَلختِم حَجَّةُ بِزيارَتِنا، لِأنَّ ذلِک مِن تَمامِ الحَجِّ .(23)
هريک از شما که حج گزارد، آن را با زيارت ما پايان دهد؛ چون اين کار، لازمه کامل شدن حج است.
اين گونه روايات، به روشني نشان مي دهند که ولايت اهل بيت (ع) روح وحقيقت حج است وحجِّ بدون پيوند با رهبري امام عادل و برائت جُستن از سران مشرک حاکم برجامعه، حجّ حقيقي نيست.
اکنون با درنظر گرفتن توضيحات گذشته، مي توان به راز فضائل بزرگي که براي زيارت سيد الشهدا (ع) از اهل بيت (ع) گزارش شده، پي برد ودريافت که چرا زيارت با معرفت او، برتر از حجّ استحبابي است؟ و چرا زيارت ساير امامان (ع)، همسان با زيارت سيد الشهدا (ع) است؟ وچرا زيارت امام رضا (ع) در شرايط اجتماعي خاصّي که تنها گروه خاصّي از شيعيان به زيارت اومي روند، با فضيلت تر از زيارت امام حسين (ع) است؟
درواقع، همه اين روايات، مي خواهند حج را با حقيقت خود، پيوند دهند ومردم مسلمان را براي تشکيل حکومتي مبتني برارزش هاي توحيدي، آماده سازند وبراي تشکيل حکومت جهاني اسلام به رهبري مهدي آل محمّد (ص)، زمينه سازي نمايند.
به سخن ديگر، پيام سياسي همه اين روايات، زمينه سازي براي حکومت اهل بيت (ع) است.اين پيام را از زيارت همراه با معرفتِ قبور همه خاندان رسالت، مي توان دريافت کرد، هرچند درمقاطع خاصّي از تاريخ، زيارت برخي از امامان (ع)، ممکن است به دليل پيامي سازنده تر، از فضيلت بيشتري برخوردار باشد؛ ليکن به نظر مي ررسد که زيارت هيچ يک از امامان، نمي تواند به اندازه زيارت سيد الشهدا(ع) براي تشکيل حکومت ديني، مؤثر باشد. لذا زيارت ايشان، بيش از هر امام ديگري مورد تأکيد وتوصيه قرار گرفته است.
4. نهادينه کردن فرهنگ زيارت امام حسين (ع)
بي ترديد، زيارت امام حسين (ع)، نماد ونشانه بالندگي مکتب اهل بيت (ع) است. نهادينه کردن اين فرهنگ، بويژه در فضاي سياسي بسته ي آن روز، مشکلات خاصّ خود را داشت واز باب «ثَوابُ العَمَلِ علي قَدرِ المَشَقَّةِ فيهِ؛ (24) پاداش عمل، به اندازه دشواري آن است» و«أفضَلُ الأعمالِ أحمَزُها؛ (25) برترين اعمال، سخت ترين آنهاست»، کساني که درنهادينه کردن اين فرهنگ، نقش بيشتري ايفا کرده اند، قطعاً از پاداش بيشتري برخوردارند.
بنابراين، مي توان گفت: شرايط سياسي واجتماعي، درمضاعف شدن ثواب زيارت، نقش دارد، چنان که زيارت امام رضا (ع) با توجّه به فاصله بسيار خراسان از مدينه وعراق، در دوران امامت امام جواد (ع) با تأکيد بيشتري همراه گرديده است؛ زيرا زيارت امام حسين (ع) در آن ايام، به يک فرهنگ تبديل شده بود ؛ امّا فرهنگ سازي براي زيارت امام رضا(ع) ، نياز به حرکت جديدي داشت .اين چنين است که در شرايط ديگر، شايد نتوانيم بگوييم که زيارت امام رضا (ع) با فضيلت تر از زيارت جدش امام حسين (ع) است.
نتيجه
از آنچه گذشت، معلوم شد که برشمردن فضيلتي همچون حج وعمره ويا افزودن برآن، اختصاص به زيارت امام حسين (ع) ندارد وبراي اعمال ديگري نيز چنين فضايلي تصور شده است و دليل آن، نه کم ارزش بودن حج، بلکه به جا آوردن اعمال مستحب در زمان مطلوب بوده است .علاوه براين، دلايلي همچون توجه دادن به امور سرنوشت ساز اجتماعي، توجه دادن به حقيقت حج ونهادينه کردن فرهنگ زيارت امام حسين (ع) از اسباب صدور اين روايات دانسته شده است.
کتابنامه
- أعلام الدين في صفات المؤمنين، حسن بن محمد ديلمي (م 711ق)، تحقيق:مؤسسة آل البيت (ع)، قم:مؤسسة آل البيت (ع)
- الأمالي، محمد بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (م 381 ق).
- الدعوات، قطب الدين سعيد بن عبدالله راوندي (م 573 ق)، تحقيق: مؤسسة الإمام المهدي (عج) قم: مؤسسة الإمام المهدي (عج)، اول ، 1407 ق.
- الکافي، محمّد بن يعقوب کليني رازي (م 329ق)، تحقيق: علي اکبر غفّاري، بيروت: دار صعب ودار التعارف، چهارم، 1401ق.
- بحار الأنوار، محمد باقر مجلسي، بيروت:مؤسسة الوفاء 1403ق.
- تهذيب الأحکام في شرح المقنعة، محمد بن حسن طوسي (م 460 ق)، بيروت: دار التعارف، اول، 1401 ق.
- ثواب الأعمال وعقاب الأعمال، محمّد بن علي بن بابويه قمّي (شيح صدوق) (م 381ق)، تحقيق: علي اکبر غفاري ، تهران: مکتبة الصدوق.
- عدة الداعي، احمد بن فهد حلي (م 841ق)، تحقيق: احمد موحدي قمي، قم: وجداني، بي تا.
- علل الشرائع، محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (م 381 ق)، بيروت: دارإحياء التراث، اوّل، 1408ق.
- عيون أخبار الرضا(ع) محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) ( م 381 ق)، بيروت:مؤسسة الأعلمي للمطبوعات ، بي تا.
- عيون الحکم و المواعظ ، ابوالحسن ليثي واسطي (ق6)، تحقيق: حسين حسيني بيرجندي، قم: دار الحديث، 1376ش.
- فضل زيارت الحسين، محمد بن علي بن حسن علوي شجري (م 445 ق)، تحقيق: سيد احمد حسيني، قم: کتابخانه ي آية الله مرعشي نجفي، بي تا.
- کامل الزيارات، جعفربن محمد بن قولويه، قمي (م 368 ق)، تحقيق: جواد قيومي، قم: مؤسسة النشر الاسلامي ، اول، 1417ق.
-کتاب من لا يحضر الفقيه، محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (م 381ق)، تحقيق: علي اکبر غفّاري، قم:مؤسسة النشر الاسلامي ، دوم.
- کمال الدين وتمام النعمة،محمد بن علي بن بابويه قمي (شيخ صدوق) (م 381 ق)، تحقيق: علي اکبر غفاري، قم: مؤسسة النشر الاسلامي ، 1405 ق.
- ميزان الحکمة با ترجمه فارسي، محمد محمّدي ري شهري، ترجمه:حميد رضا شيخي، قم: دار الحديث، 1377ش.
- نهج البلاغه، محمد بن الحسين الموسوي (شريف رضي)، ترجمه:سيد جعفر شهيدي، تهران: انتشارات علمي وفرهنگي، 1378ش.
نويسنده: محمد محمدي ري شهري
پينوشتها:
1- کامل الزيارات، ص 298، ح 495؛ بحار الأنوار، ج 101، ص 39، ح 59.
2- کامل الزيارات، ص296، ح 490؛ بحار الأنوار، ج101، ص 32، ح 26.
3- ثواب الأعمال، ص 112 ح 10؛ کامل الزيارات، ص291 ، ح 473 و ص 292،ح 477.
4- کامل الزيارات، ص300، ح 500 و ح 499.
5- فضل زيارة الحسين(ع)، ص 43، ح 17.
6- کامل الزيارات، ص 267، ح 413.
7- الکافي ، ج 4، ص 580.
8- همان، ج 4، ص 581، ح 4.
9- کامل الزيارات، ص 320، ح 544 وص 343، ح 580.
10- يعني مقصود از هر يک از اين اعداد، نفي عددهايي نيست که با اين عدد ، اختلاف دارند.
11- امام صادق (ع) مي فرمايد: «قضاء حاجه المؤمن افضل من ألف حجّة متقبّلة بمناسکها، وعتق ألف رقبة لوجه الله؛ برآوردن حاجت مؤمن، برتر از هزار حجّ پذيرفته شده وآزاد کردن هزار بنده در راه خداست». ( الأمالي (صدوق)، ص 308، ح 353)
12- پيامبر خدا(ص) مي فرمايد: «لرد دانق من حرام يعدل عند الله سبحانه سبعين ألف حجّة مبرورة؛ هرآينه، رد کردن يک دانگ( يک ششم ) درهم حرام، نزد خدا برابر با هفتاد هزار حج پذيرفته است». (عدّة الداعي، ص 129؛ الدعوات، ص25، ح 36؛ بحار الأنوار، ج101، ص296، ح 16)
13- پيامبر خدا (ص) مي فرمايد: «من مشي في إصلاح بين امرأة و زوجها أعطاه الله تعالي أجر ألف شهيد قتلوا في سبيل الله، حقاً؛ هر کس براي آشتي دادن ميان زن و شوهري گام بردارد، خداوند به او پاداش هزار شهيد را مي دهد که در راه خدا، با حقيقت ، کشته شده باشند». (ثواب الأعمال، ص 341، ح 1؛ أعلام الدين، ص 421)
14- امام صادق (ع) مي فرمايد: «من ابتلي من المؤمنين ببلاء فصبر عليه، کام له مثل أجر ألف شهيد؛ هر مؤمني به گرفتاري اي دچار شود و بر آن شکيبايي ورزد، براي او پاداش هزار شهيد خواهد بود». (الکافي، ج2، ص92 ح 17)
15- امام زين العابدين(ع) مي فرمايد، «من ثبت علي موالاتنا في غيبة قائمنا أعطاء الله - عز و جل - أجر ألف شهيد من شهداء بدر و اُحد؛ هر کس درزمان غيبت قائم ما بر ولايت ما استوار بمانَد، خداوند، پاداش هزار شهيد ازشهيدان بدر واُحد به او عطا مي کند». (کمال الدين ، ص 323، ح 7)
16- ثواب الأعمال، ص 123، ح 3.
17- تهذيب الأحکام، ج6، ص85، ح 168؛ کتاب من لا يحضره الفقيه، ج2، ص582، ح 3182.
18- الکافي، ج 4 ص 584، ح 1.
19- الکافي، ج 1، ص 200، ح1.
20- همان، ج1، ص 392، ح 1.
21- علل الشرائع، ص 549، ح 4؛ عيون أخبار الرضا(ع)، ج2، ص262، ح 30.
22- الکافي، ج4، ص549، ح2.
23- علل الشرائع، ص459.
24- عيون الحکم و المواعظ، ص 218.
25- بحار الأنوار، ج 70 ص 191.
منبع : فصلنامه علوم حديث شماره 53