الف. قیام حقطلبانة حسینی
امام حسین (عليهالسلام)، نه تنها خود از گروه حق و رهبر آنان بود؛ بلکه مهمترین برنامه و ایدة خود را احقاق حق و نابودی باطل میدانست. آن حضرت، در موارد و مراحل مختلف به این موضوع، اشاره کرده است.از جمله آنکه فرمود: «أَ لَا تَرَوْنَ الْحَقَّ لَا يُعْمَلُ بِهِ وَ الْبَاطِلَ لَا يُتَنَاهَى عَنْهُ لِيَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِي لِقَاءِ اللَّه»37؛ «آیا نمیبینید که به حق، عمل و از باطل پرهیز نمیشود؟ سزاوار است که مؤمن برای ملاقات خدا مشتاق باشد».
امام حسین (عليهالسلام)، مهمترین اختلاف خود (و سایر امامان) با بنیامیه و یزید را در رابطه با حق-که همانا خدا و توحید است- میدانست: «نَحْنُ وَ بَنُو أُمَيَّةَ اخْتَصَمْنَا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ، وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّه»38؛ «ما و بنیامیه دربارة خدا با هم نزاع داریم. ما میگوییم خداوند راست گفته؛ اما آنان میگویند خداوند دروغ گفته است»!
به همین جهت، شهادت در راه حق و حقخواهی را بزرگترین سعادت و نیکفرجامی میدانست و به آن افتخار میکرد: «ما اَهْوَنَ الْمَوْتُ عَلى سَبيلِ نَيلِ الْعِزِّ وَ اِحْياءِ الْحَقّ»39؛ «مرگ، در راه رسیدن به عزت و زنده کردن حق، چه آسان است».
بر این اساس، محورهای مهم حقگرایی و حقطلبی در نظر امام حسین (عليهالسلام) عبارت بود از:
توحید و خدامحوری؛ عزت و آزادگی در پرتو حقطلبی؛ امامت و ولایت اهلبیت (عليهمالسلام) ؛ احیای نشانههای راستین دین خدا (به عنوان معالم حق)؛ از بین بردن بدعتها و موانع حقگرایی (مبارزه با گروه باطل)؛ تداوم سیرة پیامبر (صلي الله عليه و آله وسلم) و امیرمؤمنان (عليهالسلام) ؛ اصلاح جامعة فاسد و...
ب. قیام حقطلبانة مهدوی
بر اساس آیات و روایات و ادلّة دیگر، کشمکش و مبارزة حق و باطل، همیشگی و پایدار نیست؛ بلکه سرانجام با پیروزی و غلبة نهایی گروه حق و حزب خدا و شکست و اضمحلال گروه باطل و حزب شیطان، پایان مییابد.
این پیروزی و غلبة کامل حق بر باطل، در عصر مهدی موعود (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، تحقق خواهد یافت و این اوج حرکت تاریخ برای رسیدن به آخرین منزل مبارزه است. رسیدن به این منزل، نزدیک شدن به مرحلة والا و متکامل تاریخ، یعنی عبودیت و قرب خدای متعال و دوری از استکبار، افساد و ابلیسگرایی است.
بر اساس دیدگاهی که اسلام در فلسفة نظری تاریخ دارد، حق و ایمان با قیام و پیروزی امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، به طور کامل تحقق خواهد یافت و سپاه ظلمت و کفر، از بین خواهد رفت. در این عصر، تمامی نیروهای اهریمنی و شیطانی، فرجام ذلّتباری مییابند؛ قدرت و شوکت ظاهری و باطل آنها فرو خواهد پاشید؛ حربههای شیطنت و فسادگری ابلیس و زمینههای انحراف و استکبار انسان، از بین خواهد رفت؛ حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، رهبری گروه حق را بر عهده میگیرد و با تمام توان، به جنگ نهایی با جبهة کفر و باطل میپردازد تا در تحقق وعدة الهی - مبنی بر حاکمیت عدالت، معنویت، امنیت، عقلانیّت و دیانت- پیروز شود. بدین ترتیب، تاریخ زندگی بشری نیز به فرجام شکوهمند خود میرسد.
«شقاوت» و «سعادتی» که در کربلا مشاهده شد، بار دیگر، در مقیاس کلیتر و در سطح گستردة جهانی، در عصر ظهور دیده خواهد شد. مخالفان و دشمنان حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) نیز از طیفها و گروههای مختلفی خواهند بود. همچنانکه نقل شده است: «... [امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)] علیه یهود، نصارا، صائبین، مادیگرایان و برگشتگان از اسلام و کافران در شرق و غرب کرة زمین، قیام میکند و اسلام را به آنان پیشنهاد میدهد...»40
در لسان روایات نیز، بسیاری از آیات مربوط به حق و باطل و نصرت مؤمنان و...، به امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) تفسیر و تأویل شده است.جابر میگوید: «شنیدم که امام باقر (عليهالسلام)، دربارة آیة شریفة «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِل »41فرمود: «مراد این است که هنگام خروج حضرت قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، حق آل محمد (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) را تثبیت میکند و باطل را بر میاندازد»42
این، آخرین جنگی است که بشر، شاهد آن خواهد بود و پس از پایان این نزاع و رفع فساد و فتنه و ستم از جهان، حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) دست به اقدامات اصلاحی و احیاگرایانه خواهد زد؛ به طوریکه هیچ مانعی در برابر فعالیتهای گسترده و جهانی او نخواهد بود43 در واقع این آیه محقق خواهد شد که: «وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَة...»44
دو. تحلیل نظامی (انتقام و خونخواهی)
یکی از ابعاد قیام امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) علاوه بر جنبههای اصلاحگری، انسانسازی، عدالتگستری، کمالبخشی و احیاگری، جهاد بیامان با کفار و خونخواهی آن حضرت از دشمنان پیامبر اکرم (صلي الله عليه و آله وسلم)، اهل بیت (عليهمالسلام) - به خصوص امام حسین (عليهالسلام) - و تمامی مظلومان و همچنین پایانبخشیدن به عمر دولتهای جائر و نامشروع خواهد بود؛ تا آنجا که زمین، آکنده از عدل و داد خواهد شود و دولتهای ظالم و ستمگر از بین خواهند روند.
مهمترین بُعد این قضیه، آن است که امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) انتقامگیرندة خون حضرت ابا-عبدالله، حسین بن علی (عليهالسلام) خواهد بود. این بشارت و وعدهای است که خداوند متعال، در روز عاشورا به فرشتگان داده است.
پیشوایان معصوم (عليهمالسلام) نیز انتقامگیری خون حسین (عليهالسلام) را بر عهدة مهدی موعود (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) دانستهاند. بر اساس روایات مختلفی که در این زمینه موجود است، به یقین، یکی از ابعاد انقلاب و جهاد حضرت ولی عصر (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، خونخواهی از دشمنان امام حسین (عليهالسلام) خواهد بود؛ البته معنا و گسترة این انتقامگیری نیز در روایات، مشخص شده است؛ یعنی، با توجه به روایات، آن حضرت، ابتدا از کسانی که راضی به شهادت امام حسین (عليهالسلام) بوده و به جنایات پدران خود افتخار میکنند، انتقام خواهد گرفت؛ و سپس از همة کسانی که با خدا، رسول او، اهل بیت (عليهمالسلام) و همة مظلومان و مستضعفان عالم، دشمنی داشتهاند.
در عصر ظهور، زلال همیشه جاریِ خون حسینی، طوفانی سهمگین خواهد شد که طومار عمر ظالمان و جبّاران را در هم خواهد پیچید و ریشة فساد و ستم را بر خواهد کند.
بنابراین اگرچه گروه باطل مدتی جولان بدهد و برای خود، شوکت و قدرت ظاهری دست و پا کند، اما بالاخره نابود خواهد شد و از میان خواهند رفت و این تداوم راه حق و حقیقت در هر عصر و زمانی است.
در اینجا به برخی از روایات مربوط به انتقام امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) از دشمنان و گروه باطل اشاره میشود.
الف. انتقام گیری خون حسین (عليهالسلام)
در روایت مشهوری آمده است: «الْقَائِمُ مِنَّا إِذَا قَامَ طَلَبَ بِثَأْرِ الْحُسَيْنِ (عليهالسلام) »45«هنگامی که قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) ما قیام کند، خون حسین (عليهالسلام) را طلب خواهد کرد».
امام صادق (عليهالسلام) نیز در اینباره فرمودهاند: «چون حسین بن علی (عليهالسلام) به شهادت رسید، فرشتگان الهی ضجّه سردادند و گفتند: "پروردگارا! با حسین چنین شد؛ در حالی که او برگزیدة تو و فرزند پیامبر تو است"؛ پس خداوند، نور قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) را به آنان نشان داد و فرمود: "به وسیلة قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، انتقام او را خواهم گرفت"».46
ب. انتقامگیری خون حسین (عليهالسلام)،وظیفة همگانی
از امام رضا (عليهالسلام) نقل شده است: «همانا [در روز عاشورا] چهار هزار فرشته برای نصرت و یاری حسین (عليهالسلام)، به زمین فرود آمدند اما هنگامی که نازل شدند، دیدند حسین (عليهالسلام) کشته شده است؛ از این رو ژولیده و غبارآلود در نزد قبر آن حضرت، اقامت کردند و همچنان خواهند بود تا آن که قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، قیام کند. آنگاه آنان از یاوران و سپاه آن حضرت و شعارشان«یالثارت الحسین» خواهد بود»47بر اساس این روایت، در آن هنگامه، همگان برای انتقامگیری خون اباعبدالله (عليهالسلام) دعوت میشوند.
ج. فریاد انتقامخواهی مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) و یارانش
هنگامی که حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) قیام میکند، خود را به عنوان «منتقم خون حسین بن علی (عليهالسلام) » معرّفی میکند: «الا یا اهل العالم! انا الامام القائم؛ الا یا اهل العالم! انا الصمصام المنتقم؛ الا یا اهل العالم! ان جدّی الحسین قتلوه عطشاناً...»48 «ای جهانیان! آگاه باشید که من امام قائم هستم؛ ای اهل عالم! آگاه باشید که من شمشیر انتقامگیرنده هستم؛ ای اهل جهان! بدانید که جدّ من، حسین (عليهالسلام) را تشنهکام کشتند...».
در روایت دیگری نیز آمده است، شعار یاران و سپاهیان حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، خونخواهی امام حسین (عليهالسلام) خواهد بود: «إِنَّ شِعَارَ أَصْحَابِ الْقَائِمِ (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) يَا لَثَارَاتِ الْحُسَيْنِ (عليهالسلام) »49
د. انتقام از تمامی دشمنان حق
امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) برای رهایی بشر از چنگال گروه ظلمانی باطل و رفع تمامی موانع رشد و تعالی انسانها، به مبارزة سخت و گسترده علیه آنها میپردازد و طی جنگهای شدیدی، همة آنها را سرکوب و مغلوب میسازد. این گروه باطل، شامل کافران، افساد-گران، مشرکین، منافقین، ثروتمندان مترف، مستکبران استضعافگر، دشمنان سرسخت اهل بیت (عليهمالسلام)، ستمگران عدالتگریز و... خواهند بود.
بر این اساس، دایرة انتقام و خونخواهی امام زمان (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) گسترده میشود و علاوه بر دشمنان اهل بیت (عليهمالسلام)، شامل دیگر ستمگران نیز میگردد. چنانچه، امام باقر (عليهالسلام)، آیة شریفة «فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدا»50 اینگونه تببین فرمود: «ای محمد! کافران را تا زمانی که قائم (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) قیام کند و از ستمگران،جنایتکاران قریش، بنیامیه و هر قوم ظالم دیگر انتقام بگیرد، مهلت بده»51
سه. تحلیل سیاسی ـ دینی
یکی از اساسیترین ابعاد و وجوه حماسة عاشورا، درس-ها، عبرتها و پیامهای جاودانه و فراگیر آن است. این آموزهها و پیامها، همواره حیاتبخش، حرکتآفرین، تأثیر-گذار و ماندگار بوده است. این قیام، هر چند در مکان و زمان خاصی روی داده؛ ولی آثار و برکات آن، همیشگی و گسترده بوده و مرزهای زمانی و مکانی را پشت سر گذارده است.
شعار «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، در حقیقت، ارائة یک الگو و برنامه برای همة ملتها و فرهنگهای حقطلب و عدالتخواه است. بر این اساس، حماسة حسینی یعنی ذلتناپذیری و عزّت نفس؛ ظلمستیزی و مبارزه با ستمکاران؛ حقگرایی و دعوت به رهبری ائمه (عليهمالسلام) ؛ عدالت و برابری؛ آزادی و آزادگی؛ احیای دین و سنتهای اسلامی؛ رسواسازی باطل و مبارزه با بدعت؛ اقامة حق و عدل و امر به معروف و نهی از منکر؛ اصلاح جامعه و پیکار با مفاسد؛ ترویج روحیة فداکاری و جهاد در راه عقیده و مرام؛ بایستگی تشکیل حکومت دینی؛ تبیین مظلومیت اهل بیت (عليهمالسلام) ؛ شکست سلطهها در برابر سلاح شهادت و مظلومیت؛ الهامبخشی به آزادگان و حقطلبان؛ موجآفرینی مثبت در تاریخ؛ ضرورت اصلاح جامعة فاسد و منحرف و...
با توجه به مؤلفههای یاد شده که سراسر، پیام، عبرت، درس، اثر و نتیجه است، روشن میشود که پیروز واقعی «واقعة طَف» (کربلا)، اندیشه و اعتقاد راستین امام حسین (عليهالسلام) است؛ نه شمشیرها و نیزههای خونریز یزیدی. در واقع، وقتی سخن از پیروزی و ظفرمندی گروه حق به میان میآید (و در قرآن به آن تصریح میشود)، صرفاً غلبة نظامی و مادی مطرح نیست؛ بلکه پیروزی اعتقادی، فکری و معنوی و چیرگی پیام و روح آن است.
در واقعة عاشورا -که لشگر امام حسین (عليهالسلام) و لشگر یزید رویاروی هم قرار گرفته و با هم جنگیدند - هر چند در ظاهر، غلبه و چیرگی، از آن یزید و یزیدیان بوده است؛ اما در واقع، امام حسین (عليهالسلام) پیروز شد و توانست اندیشه و پیام خود را برای همة عصرها و ملتها به یادگار نهد.
به همین جهت است که در نهضت مهدوی، راه و آرمان او، هویدا و اندیشه و پیامش احیا خواهد گردید؛ به عبارت دیگر، الگو و اسوة انقلاب جهانی امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف)، قیام خونین حسینی (عليهالسلام) است.
چنانچه امام راحل در اینباره میفرمود: «واقعهی عظیم عاشورا ـ از سال 61 هجری- تا خرداد43، و از آن زمان تا قیام حضرت بقیت الله (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) - اروحنا لمقدمه الفداء - در هر مقطعی، انقلابساز است»52
خود حضرت ابا عبدالله (عليهالسلام) نیز در شب عاشورا و در ضمن یک سخنرانی برای افراد لشگر خود، به آینده و تحولات آن اشاره کرده است. ایشان، رهآورد خون اصحاب و یاران خویش را ایجاد حرکتهای بعدی تحلیل میکند و برای یاران، تصریح مینماید که قیامشان تا ابد، زنده و جاویدان خواهد بود تا به ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) و حکومت جهانی قرآن، متصل شود.
ایشان در همان سخنرانی میفرمایند: «فَوَ اللَّهِ لَئِنْ قَتَلُونَا فَإِنَّا نَرِدُ عَلَى نَبِيِّنَا ثُمَّ أَمْكُثُ مَا شَاءَ اللَّهُ فَأَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَنْشَقُّ الْأَرْضُ عَنْه...»53 اینگونه به عصر ظهور و دوران رجعت و بازگشت دوبارة امامان معصوم اشاره مینمایند و خود را تداومبخش حکومت عدل جهانی مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) معرفی میکنند. در حقیقت، ایشان با طرح این مباحث در شب عاشورا، درصدد زمینهسازی مناسب برای ایجاد آمادگی لازم در یاران بوده است.
به یقین، قیام امام مهدی (عجلاللهتعالي فرجهالشريف) نیز، ادامة نهضت عاشورا و برگرفته و ملهم شده از آن است. مهمترین دلیل این برداشت، یکسانی و هماهنگی اهداف، پیامها و برنامههای هر دو قیام است.
در این جا به برخی از مؤلفههای مشترک هر دو قیام اشاره میشود. منبع:
منبع : راسخون