قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ویژگیهاى امام حسین (علیه السلام)(۳)

30)  آغاز و عنوان سوره ها در باره امام حسین ع
واژه گرانقدر
بسم اللّه
 آغاز و عنوان سوره هاست و حسین علیه السلام نیز عنوان شهادت و سالار شهیدان راه حقّ است .
این واژه مقدّس یکصد و چهارده بار در قرآن به اراده خدا به کار رفته است و حسین علیه السلام نیز با الطاف خاصّ او به همین شمار، وسیله نجات وبخشایش و آمرزش دارد.
این واژه پرشکوه به عنوان تکلیف به هنگام ذبح و نحر حیوانات به زبان آورده مى شود و حسین علیه السلام نیز بدان دلیل که در سخت ترین شرایط و شیوه ، در راه حقّ و عدالت قربانى شد به هنگام ذبح و نحر قربانى ، خاطره اش تجدید مى گردد.
برداشت دیگرى از آیات 
در قرآن ، آیاتى است که نامها و نشانه ها و ویژگیهاى خاصّى دارد همانند آیات نور ، تطهیر ، آیه الکرسى ، آیات شفا و شفابخش ، آیات سجده ؛ و آیاتى که براى امور ویژه اى است و حسین علیه السلام نیز اینگونه است و داراى مقام والایى است که علم و عظمتش ، به خاطر الطاف خاصّ خدا بر او، آسمانها و زمین را در برگرفته است و نیز دوآیه و نشانه نورانى دارد که یک آیه نور در مورد سرمقدّس اوست و یک آیه نور در مورد پیکر مطهّرش .
نشانه و آیه نخست در راه شام براى بسیارى از مردم آشکار شد، ازجمله : هنگامى که سر مقدّسش از کنار خانه زید بن ارقم ، عبور داده شد، به ناگاه صاحب خانه درخشش نورى را نگریست که از پنجره به درون خانه درخشیدن گرفت ، شگفت زده به دنبال منشاء نور دوید که دید از خورشید وجود حسین علیه السلام و سر مقدّسى است که بر فراز نیزه است و خود شنید که سوره کهف .
آیه و نشانه دوّم را کشاورزى از قبیله بنى اسد، که شبانگاه عبورش ‍ به شهادتگاه حسین علیه السلام افتاد و انبوه پیکرهاى به خون خفته یاران حسین علیه السلام را در پهن دشت کربلا نظاره کرد، دریافت .
او مى گوید: در میان شهیدان به خون خفته ، پیکرى را دیدم که در ظلمت و سیاهى شب ، همانند خورشید درخشان نورافشانى مى کند و از فروغ نورش دشت غمبار کربلا روشن است و شیرى را دیدم که در کنار آن پیکر مطهّر، سوگوار نشسته است .
و نیز در آن حضرت آیات شفابخش است ، در محبّت او شفاى بیماریهاى معنوى و روحى است و در تربت مقدّسش شفاى بیماریهاى جسمى .
در پیکر آن حضرت آیات چهارگانه اى است که زیبنده است شیفتگان او به هنگام تفکّر و تصوّر آنها، چهره بر خاک نهند؛ همانگونه که به هنگام تلاوت آیات سجده و شنیدن آنها باید سجده کرد.
از این نشانه هاى چهارگانه :
یکى اثر تیرى است که از پیشِ رو بر قلب مطهرش نشست و از پشت سرش خارج شد.
دیگر اثر نیزه عنصر پلیدى به نام صالح بن وهب بود که بر پهلوى او فرود آمد.
سومین نشانه اثر شمشیرى بود که بر فرق مبارکش وارد آمد و عمامه و کلاه و سر را شکافت ....
و دیگر اثر شمشیر بر گلوى بریده او بود که سر مقدّس او را از پیکرش جدا کرد.
اینها آیات چهارگانه بر پیکر حسین علیه السلام است که شیفتگانش از تصوّر یا شنیدن آنها ارکان وجودشان به لرزه در مى آید و توانشان تمام و کمرشان خم مى شود بر زمین مى افتند و بر خاک مى غلطند و خاک بر سر مى پاشند.
امّا آیات مخصوصى براى خواصّ مخصوص ، باید گفت که حسین علیه السلام نشانه ها و اسباب و وسایل مخصوصى براى خواسته هاى دنیوى و اخروى دارد که خود بحث دیگرى است.
یک برداشت و مقایسه ظریف 
برداشت ظریف و تازه اى است در مورد نام و عنوان سوره هاى قرآن از نخستین سوره تا آخرین آنها و بیان آنچه در آنها به صورت اشاره یا مناسب و محتوا به نوعى در ارتباط با شخصیّت والاى حسین علیه السلام است .
 براى نمونه :
سوره فاتحه :
در مورد این سوره ، که آغاز کتاب آسمانى است و حسین علیه السلام که آغاز صحیفه شهادت است ... سخن رفت .
سوره بقره : در این سوره ، به نوعى اشاره به سوگ حسین علیه السلام است که فرشتگان مى گویند:
اءَتَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها
آیا کسى را پدید مى آورى که در زمین تبهکارى مى کند و خونها مى ریزد؟
در روایت است که فرشتگان با نظاره بر شهادتگاه حسین و یارانش ، در کربلا و دلایلى که بیانگر این مطلب بود، بدان آگاهى یافتند.
سوره آل عمران :
 از سوره آل عمران آن حضرت هنگامى که فرزند گرانقدرش على به سوى جهاد حرکت مى کرد، اینگونه تلاوت فرمود:
اِنَّ اللّهَ اصْطَفى ادَمَ عَلیمٌ
خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، نسلى هستند برخى از برخى دیگر و خداوند شنوا و داناست .
سوره نساء:
و در این سوره ، آنجا که مى فرماید:
وَما لَکُمْ لاتُقاتِلُونَ فى سَبیلِ اللّهِ
چرا در راه خدا جهاد نمى کنید؟ ....
و آنجایى که مى فرماید:
اِلاّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَالرِّجالِ وَالنِّساءِ
مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکانى که به راستى ناتوان بودند....
که بارزترین مصداق اینها آنانى بودند که همراه حسین علیه السلام بودند ، شما را چه شده است که در راه نجات آنان از محاصره ستم ستمکاران به جهاد برنخاستید...؟
سوره مائده :
در اشاره به مائده آن حضرت که از آب کوثر براى او و یاران تشنه اش فرود آمد اشاره دارد، در حالى که یارانش ‍ نگفتند:
... اَ نْزِلْ عَلَیْنا مائِدَهً مِنَ السَّماءِ
بار خدایا! از آسمان بر ما مائده اى فرو فرست که براى ما عید باشد.
بلکه به هر نوع تشنگى و گرسنگى و زخم و شهادت در راه حقّ، خشنود شدند و اینها برایشان گواراتر از هر غذا و نوشیدنى بود.
سوره اعراف :
امّا در این سوره ، آن حضرت بنا به برخى تفاسیر و معانى ، خود از اعراف است :
... وَعَلَى الاَْعْرافِ رِجالٌ
از مردانى که بر اعراف هستند همه به سیمایشان شناخته مى شوند.
و زیارت آن حضرت اثر خاصّى بر سیماى زائرانش در روز رستاخیز پدید مى آورد که بدان شناخته مى شوند.
سوره انفال :
در این سوره ، حقیقت این است که انفال ، حقّ او و حقّ امامان نهگانه از نسل اوست ، امّا از آن گرامى و فرزندانش منع و غصب شد.
از او نه تنها این حقّ اختصاصى غصب گردید بلکه حقّ انسانى او و فراتر از آن ، حقوقى که همه جانداران در آن مشترک هستند و حقّ بهره ورى دارند و حیوانات و کافران نیز از آن بهره مند مى گردند، این حقّ نیز از آن حضرت سلب شد و ظالمانه آب را بر او و یارانش بستند.
سوره برائت :
همه آیات جهاد و پیکار در راه خدا، بر جهاد آن حضرت و یاران فداکارش منطبق است از آن جمله آیه معامله با خدا ... که مى فرماید:
اِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ عَلَیْهِ حَقّاً فِى التَّوْراهِ وَالاِْنْجیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ اَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَاللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُالَّذى بایَعْتُمْ بِهِ وَذلِکَ هُوَالْفَوْزُ الْعَظیمُ
خداوند جان و مال مردم با ایمان را به بهاى بهشت خریدارى کرد، آنان در راه خدا پیکار مى کنند دشمنان حقّ و عدالت را مى کشند و کشته مى شوند و این وعده قطعى است بر خدا و عهدى است که در سه کتاب آسمانى تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست ؟
اى مردم با ایمان ! شما در این سودا، به خود بشارت دهید که این معامله با خدا کامیابى شکوهمندى است .
بندگان خدا در بازار این سودا هر کدام به گونه اى عمل کردند، امّا حسین علیه السلام سوداى خاصّ و معامله ویژه اى داشت و قیمت آن را به سبک ویژه اى پرداخت ، همانگونه که انتقال متاع و کیل و وزن و نگاهدارى و بخشش از آن ، اگر نیک بیندیشیم به سبک خاصّى بود.
سوره یونس :
 این سوره ، سرگذشت انسانساز آن پیامبر بزرگ خداست .
از صورت و سیرت و صفات او و اشاره به هنگامه اى است که با پیکر برهنه و بیمار در آن دشت ، پرتاب گردید.
و نیز همه اینها به گونه اى منطبق با حسین علیه السلام است که گفته شده است .
دریغا ! بر آن برهنه اى که همانند یونس ، بر ریگهاى تفتیده کربلا افتاده بود و سایه انداز گیاهى و بوته او در آنجا، بالهاى پرندگان یا نیزه ها و شمشیرهاى بیداد اموى بود....
سوره هود:
حسین علیه السلام از این سوره مبارکه ، آیات خاصّى را به هنگامى که رویاروى سپاه ضلالت در میدان پیکار ایستاده بود تلاوت کرد و بر آنان سخنانى روشنگرانه و پرشور بیان فرمود و اتمام حجّت کرد.
در یکى از بیانات حکیمانه و هشداردهنده اش فرمود:
قالَ اِنّى اُشْهِدُاللّهَ تَوَکَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبّى وَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّهٍ اِلاّ هُوَ اخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّى عَلى صِراطٍمُسْتَقیمٍ.
خداى را گواه مى گیرم و شما نیز گواه باشید که من از آنچه جز خداى یکتا، به شرک مى پرستید بیزارم . همگى به مکر و حیله گرى بر ضدّ من برخیزید و مرا مهلت ندهید. من براى خداى یکتا که پروردگار من و پروردگار شماست توکّل کردم ، هیچ جنبنده اى نیست مگرآنکه زمام اختیارش را او گرفته است . به راستى که پروردگار من بر راه راست است .
سوره یوسف :
در روایات اهل سنّت آمده است که : این سوره ، ضمن پیامها و درسهاى انسانسازش ، در بردارنده نوعى تسلیت و آرامش خاطر براى پیامبر به خاطر رخدادهایى بود که از فرزندش ‍ حسین علیه السلام مى دانست . و نیز مشابهتها و مطابقتهاى دیگرى در زندگى تاریخساز این دو پیشواى بزرگ انسانیّت است که با دقّت مى توان دریافت .
سوره رعد:
در این سوره ، خداى جهان آفرین از ستایش و عبادت ویژه موجودات از جمله رعد، سخن دارد و مى فرماید:
وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِه
رعد به ستایش او و فرشتگان ، از بیم او تسبیح مى گویند....
و در روایت آمده است که : هیچ ابرى حرکت و رعد و برق نمى کند جز اینکه بر حق ستیزان از جمله یزید لعن و نفرین مى کند.
سوره ابراهیم :
در این سوره مبارکه ، سرگذشت درس آموز ابراهیم ، از جمله سکونت دادن خانواده اش در بیابانى بدون آب و علف ، به خاطر اجراى فرمان خداست و این درست منطبق با شاهکار بزرگ حسین علیه السلام است که براى نجات اسلام از فریب و فتنه و ارتجاع اموى از خانه و حرم خدا و پیامبر هجرت کرد و خود و خاندانش در کربلا مسکن گزیدند و نیز تشابه عجیبى میان گفتگوى ابراهیم با خاندانش به هنگام ترک آنان و شتافتن به سوى انجام فرمان خدا با گفتگوى حسین علیه السلام با خاندانش به هنگام ترک آنان و شتافتن به کوى شهادت است .
سوره اسراء:
حسین علیه السلام از شهادتگاه خویش معراج خاصّى داشت به گونه اى که آنجا را فرودگاه و معراج فرشتگان ساخت . و نیز جایگاه سیر و دیدار ویژه اى براى نیاى بزرگش ‍ گردید، که فرمود: در سفر آسمانى معراج ، هنگامى که در موقعیّت کربلا قرار گرفتم شهادتگاه فرزندم حسین و یاران او را دیدم .
سوره کهف :
این سوره ، یادآور سر مطهّر آن گرامى است که بر فراز نیزه بیداداموى تلاوت قرآن مى کرد. زید بن ارقم ، در کوفه از سر مقدّس آن گرامى شنید که اینگونه تلاوت قرآن مى کند:
اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکَهْفِ
آیا پنداشته اى که اصحاب کهف و رقیم از نشانه هاى شگفت انگیز ما بوده اند؟
همینطور دیگران در شام شنیدند که این آیات را تلاوت مى کرد:
اِنَّهُمْ فِتْیَهٌ امَنُوا بِرَبِّهِمْ
آنان جوانمردانى بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایت آنان افزودیم .
دقّت در این نکته که آن گرامى بر فراز نیزه هاى بیداد اموى ، سوره کهف را تلاوت مى کرد، خود داراى حکمت است و تفکّرانگیز. همینگونه تلاوت آیه نخست در کوفه و آیه دیگر در شام ، بسیار حکیمانه و قابل تعمّق است .
سوره مریم :
در روایت زکریّاى پیامبر آمده است که :
کهیعص
 اشاره به کربلا و شهادت خاندان پیامبر و بیداد رژیم سیاهکاراموى در مورد آنان است که در بخش گذشته ، ترسیم شد.
و از امام سجّاد علیه السلام است که در تفسیر این آیه شریفه که مى فرماید:
فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِه
پس مریم بدو باردار شد و او را به مکانى دورافتاده برد. فرمود:
مریم از دمشق خارج و به کربلا آمد و عیسى پیامبر را در آنجا به دنیا آورد و همان شب بازگشت .
سوره طه :
در این سوره ، نیز تناسبها و شباهتهایى میان قهرمان این سوره موسى و حسین علیه السلام است . در این مورد:
اِذْ رَا ناراً فَقالَ لاَِهْلِهِ
موسى هنگامى که آتشى دید و به خانواده خود گفت : درنگ کنید که من از دور آتشى مى بینم شاید براى شما قبسى بیاورم ....
و حسین علیه السلام نیز در مدینه از سوى شهادتگاه خویش ‍ نورى را نگریست و به خاندان خویش گفت : به همراه من به سوى کوى دوست حرکت کنید.
و هنگامى که در این مورد از او سؤ ال شد، فرمود: این فرمان خداست که مى خواهد آنان را اسیرانى آزادى بخش ‍ بنگرد.
و نیز در سوره هاى دیگر قرآن نیز، تناسب و تشابه ویژه در مورد اوست به همین جهت است که به هنگام هجرت از مدینه ، برخى آیات سوره مبارکه قصص را قرائت مى کرد. و برخى یاران دلیر و فداکارش ، آیاتى از سوره مؤ من را در میدان نبرد تلاوت مى کردند که خواهد آمد و اینها نمونه هایى از شاهکار حسین علیه السلام بود که با آیات قرآن ، مطابقت و تناسب داشت.
برداشتهایى در این مورد از برخى سوره ها
۱-  سوره هایى در قرآن کریم است که با حروف مقطّعه آغاز مى گردد، در همه این حروف ، نقش و اثرگذارى خاصّ و اشاره ها و زمزمه هاى ویژه اى به نامهاى خدا و اسرارى است که جز پیامبر محبوب الهى ، کسى توان دریافت آنها را ندارد.
در پیکر مطهّر حسین علیه السلام نیز از اثر شمشیرهاى بیداد، حروف مقطّعه پدید آمد که برخى دو حرفى ، برخى سه حرفى ، برخى یک حرفى ، برخى چهار حرفى و برخى پنج حرفى بود و هر کدام شکل خاصّى داشت .
در عالم عرفان و رضا و تسلیم در برابر خدا، رمز و سرّ خاصّى ، که براین رموز و اسرار تنها کسى راه یافت که به اسرار و رموز حروف مقطّعه قرآن راه یافت ، به همین جهت بود که همه پیکر مقدّس ‍ حسین علیه السلام را بوسه باران مى ساخت ، و گاه به امیرمؤ منان علیه السلام مى فرمود او را نگاهدارد تا جایگاه فرود شمشیرها و حروف مقطّعه را بوسه باران سازد و در همان شرایط سیلاب اشک امانش نمى داد.
۲-  سوره هایى که با تسبیح خدا آغاز مى گردد، در آنها مناسبت خاصّ میان آیات سوره و آغاز آن ، از صفات الهى است که خداوند از این صفات به حسین علیه السلام ارزانى داشته است که در بخش گذشته ، ترسیم شد.
۳- در سوره مدّثّر که با خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز مى گردد اشاراتى به آن حضرت است ، چرا که مدّثّر پیامبر است و پیامبر از حسین است وحسین از پیامبر خدا.
سوره مزمّل :
این سوره ، خطاب به پیامبر است و حسین و پیامبر علیهما السلام از یکدیگرند و حسین علیه السلام است که به هنگام حاکمیّت سیاه و گمراه اموى به خون مقدّسش غلطید و حاکمیّت بیداد شب تار را برطرف و نور حقّ را آشکار ساخت و یاران به خون غلطیده اش بسان یاران پیامبر بودند که در روز اُحد، در مورد آنان فرمود:
آنان را به لباسهاى گلگونشان بپیچید که من گواه بر اینان هستم .
امّا براى یاران دلیر و پراخلاص حسین علیه السلام لباسى هم نگذاشتند و آنان را به خون سرخ و جوشان پیچاندند.
۴- آن سوره هاى قرآن ، که با سوگند آغاز مى گردد، داراى محتوا و باطن و رموزى است که منطبق بر آن حضرت و بر شرایط و شهادت وچهره و روح بزرگ و پیکر مطهّر و قلب پرتوان اوست ، همین گونه بر یاران فداکار و شرایط سخت آنان . براى نمونه به برخى اشاره مى رود:
سوره صافّات :
وَالصّافّاتِ صَفّاً
سوگند به آنانکه براى انجام فرمان خدا صف بسته اند!
سوگند به آنانکه مى رانند!
سوگند به آنانکه ذکر خدا را مى خوانند!
این آیات منطبق بر حسین علیه السلام و یاران پاکباخته اوست ، بر صفهایشان براى پیکار با کفر و نفاق ، بر صفهایشان براى حمایت از حقّ، برصفهایشان براى نماز و صفهاى پیکرهاى به خاک و خون آغشته و صف سرهاى بریده و صفهایشان در دفن ، چرا که در یک قبر دسته جمعى دفن شدند.
سوره فجر:
وَالْفَجْرِ # وَلَیالٍ عَشْرٍ
سوگند به سپیده صبح !
و سوگند به شبهاى دهگانه !
و سوگند به جفت و طاق !
و سوگند به شب ، چون روى به رفتن نهد!
حسین علیه السلام به نور هدایتش سپیده صبح است و در مصائب جانگدازش شبهاى دهگانه .
او و برادر قهرمانش شفع هستند.
هنگامى که پس از شهادت همه یاران وفرزندان تنهامى ماند وتر است .
وتر موتور و روح آرامش یافته اى که در آخر این سوره مورد خطاب خداست ، روح بزرگ حسین است که به سوى خدا باز مى گردد همانگونه که در روایات آمده است .
سوره طور:
وَالطُّورِ # وَکِتابٍ مَسْطُورٍ الْمَسْجُورِ.
سوگند به کوه طور!
و سوگند به کتاب نگاشته شده !
در صفحه اى گشاده !
و سوگند به بیت المعمور!
و سوگند به این سقف برافراشته !
و سوگند به این دریاى خروشان !
طبق روایت ، طور در آیه شریفه ، شهادتگاه حسین علیه السلام است از نظر ظاهرى و از نظر معنوى ، کتاب نگاشته شده پیکر شریف اوست .
بیت المعمور سر مقدّسش و دریاى خروشان میدان جهادش در روز عاشورا.
سوره نجم :
وََالنَّجْمِ اِذا هَوى
سوگند به آن ستاره آنگاه که در افق نهان شد!
که اشاره به چگونگى شهادت اوست .
سوره ضحى :
وَالضُّحى
سوگند به آغاز روز!
که اشاره به نور چهره تابان یا نور ایمان که به وسیله او نمایان گردید.
سوره بروج :
وَالسَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ
سوگند به آسمان که دارنده برجهاست !
که اشاره به حسین علیه السلام است ، چرا که او آسمانى است که داراى برجهاى نهگانه ، بلکه برجهاى سیزدهگانه است .
سوره طارق :
وَالسَّماءِ وَالطّارِقِ
سوگند به آسمان و به آنچه در شب در آید!
و تو چه دانى که آنچه در شب در آید چیست ؟
ستاره اى است درخشنده ، که پرتو درخشان و روشنگرش از آسمانها مى درخشد.
حسین علیه السلام ستاره درخشنده اى است که نور وجودش ‍ تاریکیها و تیرگیهاى زمین و زمان را نیز مى شکافد و متلاشى و روشن مى کند.
سوره شمس :
وَالشَّمْسِ وَضُحیها
سوگند به خورشید و روشنى چاشتگاهش !
و سوگند به ماه هنگامى که از پى آن برآید!
و سوگند به روز چون جهان را روشنى بخشد.
این نیز اشاره به خورشید چهره پرفروغ حسین علیه السلام است ، چرا که خورشید واقعى اوست .
نور خورشید آسمانها، با پدید آمدن یک قطعه ابر بر رویش ‍ پوشیده مى شود، در حالى که چهره درخشان خورشید امامت به خاک و خون آغشته بود با این وصف از نورش ذرّه اى کاسته نشده بود . و پیکرش در شبهاى سه گانه اى که بر روى خاک مانده بود، همانند خورشید مى درخشید.
سوره مرسلات :
وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفاً
سوگند به فرشتگانى که پى در پى فرستاده مى شوند!
که فرشتگان فرستاده شده در رابطه با اوست .
سوره نازعات :
وَالنّازِعاتِ غَرْقاً
که اشاره به ارواح پاک آن حضرت و یاران پاکباخته اش ‍ مى باشد.
سوره ذاریات :
وَالذّارِیاتِ ذَرْواً
سوگند به بادهاى سخت وزنده !
سوگند به ابرهاى گرانبار!
که طبق برخى از تفاسیر این دو آیه ، بر جهاد یاران آن حضرت در کربلا منطبق است .
سوره تین :
وَالتّینِ وَالزَّیْتُونِ
سوگند به انجیر و زیتون !
روایت است که زیتون حسین علیه السلام است .
سوره عادیات :
وَالْعادِیاتِ ضَبْحاً
سوگند به اسبان دونده اى که نفس نفس مى زنند!
که اشاره به مرکبهاى آنان به هنگام دویدن در میدان جهاد است .
سوره قیامت :
همه آیاتش هماهنگ با رستاخیز خاندان پیامبر است که روز عاشورا برپا شد. آن روز حادثه عظیم غمبارتر بود.
روز رستاخیز، روز کوبنده اى است که دلهاى ، نیکان و بدان را مى کوبد.
روزى است که زمین به سخت ترین لرزشهایش لرزانده مى شود.
روزى است که آن فرو پوشنده اى که در آن گفته مى شود: آیا داستان آن فروپوشنده به تو رسیده است ؟
به راستى آیا داستان آن به شما آمده است که همه اینها در رستاخیز خاندان پیامبر در روز عاشورا به گونه اى تحقّق یافت .
سوره انشقاق :
اِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ
چون آسمان شکافته شود.
سوره انفطار:
اِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ
آنگاه که آسمان بشکافد.
اشاره به هنگامى است که شمشیر بر فرق مبارکش فرود آمد.
سوره تکویر:
اِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ
آنگاه که خورشید بى فروغ گردد.
و آنگاه که ستارگان فرو ریزند.
که منطبق بر روز عاشوراست که هم خورشید گرفت و هم خورشید فروزان امامت .
سوره قدر:
اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَهِ الْقَدْرِ
ما در شب قدر نازل کردیم ....
که براى حسین علیه السلام فضائل شب قدر ثابت است که در این مورد بحث خواهیم کرد.
سوره اخلاص و توحید:
حسین علیه السلام در میدان زندگى ، توحید و یکتاپرستى واقعى را آشکار ساخت و نشان داد که قلب مقدّسش از همه اغیار خالى و تنها کانون عشق و ایمان به خداى یکتاست .
سوره کافرون :
حسین علیه السلام مسلک و آئین کافران و نفاق پیشگان را به عمل و سخن انکار کرد و از آنان بیزارى جست و گفت :
دین شما براى شما و دین من براى من .
سوره فلق و ناس :
و سرانجام مى رسیم به دو سوره آخر قرآن که این دو سوره ، طبق روایات از آن او و برادر گرانقدر اوست که در پرتو این دو سوره قرآن به خدا پناه داده شده اند.
عنوان نهم : ویژگیهاى حسین علیه السلام در رابطه با کعبه
در این مورد سه نکته است که بدین صورت طرح مى گردد:
۱- کعبه حقیقى
۲-  تجلیل کعبه از جانب آن حضرت و پاداش شکوهمند آن ....
۳- زیارت آن حضرت و طواف بر گرد کعبه ....
که اینک به ترسیم نکات سه گانه مى پردازیم :
کعبه حقیقى
۱-  حسین علیه السلام کعبه حقیقى است و داراى ویژگیهاى آن . به عبارت دیگر: همه مى دانیم که خداوند فراتر از زمان و مکان و برتر از ظرفیت و سکونت گزیدن است و نسبت دادن برخى از زمانها و مکانها به ذات اقدس او به خاطر شرافت بخشیدن بدانهاست ؛ این بدان جهت است که آنها به کانون عبادت تبدیل گردد یا در آنجا عبادت بیشترى انجام گیرد و یا به هنگام عبادت ، دلها، قلبها و چهره ها متوجّه آنها گردد و یا به دلیل ویژگیهاى خاصّ جغرافیایى و مکانى ، به گونه اى است که در آنجا اندیشه ها بیشتر به بارگاه آفریدگار پدیده ها، پرمى کشد و نیّتها براى خدا پاکتر و پراخلاصتر مى گردد همانگونه که همه این ویژگى در خانه کعبه ومکّه موجود است و برخى در دیگر مساجد و کانونهاى عبادت و بندگى به چشم مى خورد، در خانه هایى که خداوند رخصت داد که گرامى و ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود.
آرى ! همه این مکانها و عبادتگاهها به ظاهر خانه خداست نه به واقع ؛ چرا که خانه حقیقى او، قلب بندگان باایمان اوست .
در حدیث قدسى آمده است که : نه زمین گسترده مى تواند مرا در برگیرد و نه آسمان که پدیده اى از پدیده هاى بزرگ آفرینش ‍ است ، ظرفیّت مرا دارد؛ امّا قلب بندگان باایمان مرا در برمى گیرد. چرا که قلب یکتاپرستان ، فرودگاه عشق خدا و کانون ایمان و عرفان و اخلاص به اوست .
در روایت است که به داوود پیامبر وحى فرمود که :
هان اى داوود! خانه اى براى من خلوت و آماده ساز تا در آن مسکن گزینم .
او گفت : پروردگار من ! تو برتر از زمان و مکانى .
بدو وحى فرمود که : قلب خود را آماده و براى من خلوت ساز.
چرا که هر قلبى که جز مهر خدا در آن نگنجد، آنجا کانون عشق خدا و خانه اوست .
از این رو، قلب انسانى که داراى ایمان و عرفان و اخلاص حقیقى باشد؛ به راستى خانه خداست ، چرا که از همه وابستگیها و رنگها وجلوه هاى غیر خدایى پاک و پاکیزه است . در آن اندیشه و یاد و قصدى جز خدا نیست ؛ کار به جایى مى رسد که چنین انسان باایمانى جز خدا را نمى نگرد و جز پیام او را نمى شنود و این یکى از معانى و مفاهیم حدیث قدسى است که مى فرماید:
حتّى اکون سمعه وبصره
تا من قدرت شنوایى او گردم که بدان مى شنود و دیدگان او که بدانها مى بیند.
آرى ! هنگامى که این مرحله تحقّق یافت و در این مورد به خوبى اندیشیدیم ؛ آنگاه روشن مى شود که خانه حقیقى خدا، قلب پرشکوه حسین علیه السلام است ، چرا که آن حضرت قلب خویش را براى خدا، به گونه اى وصف ناپذیر آماده ساخت تا جایى که هیچ علاقه و پیوندى در آن ، براى غیر خدا نماند؛ فراتر از آن ، همه رنگها و رابطه ها و علاقه هایى را که هیچ ناهماهنگى با عشق به خدا نداشت آنها را نیز، از دل زدود و همه را خدایى و الهى ساخت و خودِ بریدن از همه وابستگیها به خاطر خدا و پیوستگى بدو، نشانگر شدّت عشق به خداست و بریدن از همه ، نشانگر پیوستن بدو است و بس .
آرى ! دین باورى و دیندارى و درجه پایبندى به مقرّرات آسمانى نیز در گرو درجات و چگونگى عشق به خدا و فرمانبردارى از دستورات اوست .
اینک که این نکات ظریف روشن شد، باید دانست که پیشواى شهیدان ، حسین علیه السلام در کران تا کران زندگى پرافتخارش ‍ و مراحل پیش از آن نیز، قلبش در گرو عشق خدا بود و بس.
هنگامى که نور وجودش همانگونه که در صحیفه الهى که براى هرکدام از امامان نور فرستاده شد، مورد خطاب قرار گرفت که : جان پاکت را در سوداى با خدا معامله کن .
آرى ! در پى این فرمان ، از مدینه به سوى مکّه و آنگاه از آنجا به سوى کربلا و شهادتگاه خویش ، به هجرتى شکوهمندانه دست زد. در همه این مراحل ، هدف او تنها انجام فرمان خدا بود و نیّت این بود که آنچه بر او فرود آید همه را به قصد تقرّب به خدا به جان بخرد؛ از این رو در مکّه و مدینه فکر همه اینها را کرده بود و خود را براى همه این فداکاریهاى براى خدا، حتّى بریده شدن پیوندى وجودش و تحمّل شهادت یاران و فرزندانش مهیّا ساخته بود.
بلکه فراتر از آگاهى از رخدادهاى آینده و آمادگى براى فداکارى در راه خدا، شهادتگاه خویش را آنگونه که بعدها اتّفاق افتاد، به یکى از همسران پیامبر نشان داد.
آن حضرت در راه خدا، به راستى از دلبستگى به وطن و سرزمین ، ثروت و لباس ، ریاست و اقتدار، آسایش و آرامش ، خانه و خانواده ، فرزندان و برادران ، بستگان و یاران و به یک کلام ، از همه علایق و وابستگیها، قلب خویش را تهى ساخت و از همه چیز و همه کس جز خدا، چشم پوشید و آنان را براى شهادت و اسارت در راه خدا به بارگاه دوست تقدیم داشت .
او از همه ارزشها و جلوه هاى دنیوى حتّى از قطرات آب ، براى واپسین لحظات نیز گذشت و از دلبستگى به سر، پیکر، خون ، گوشت ، پوست ، استخوان ، پیوندهاى وجود و کران تا کران هستى خویش ، حتّى قلب طپنده و خون ، آن که مایه حیات و زندگى است گذشت ؛ به همین جهت بود که قلب مصفّایش هدف تیر سه شاخه سپاه اموى گردید و خونش بسان فوّاره اى جریان یافت با دست مبارک ، خون آن را گرفت و سر و چهره ملکوتى و محاسن سپیدش را گلگون ساخت ؛ همانگونه که در زیارت آن حضرت آمده است :
وبذل مهجته فیک
آرى ! هنگامى که او خون قلب ظاهرى و همه علایق و دلبستگیهاى آن را در راه دوست فدا کرد، قلب معنوى او براى خدا خالص شد و از غیر خدا، صاف و پاک و تهى گشت . اینجا بود که بیت اللّه حقیقى شد که :
... وَلِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ
حجّ آن خانه ، بر کسانى که قدرت رفتن به آن را داشته باشند، واجب است .
و سخن پیامبر گرامى روشن مى شود که فرمود: هر کس حسین را عارفانه و خالصانه زیارت کند، چنان است که گویى خداى را در عرشش زیارت کرده است .

 

نویسنده:آیت اللّه حاج شیخ جعفر شوشترى


منبع : سبطین
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه