قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

زینب (سلام الله علیها) آموزگار حیا و پاکدامنی

زینب نام آشنایی است که دور آن را هاله ای از اوصاف نیک و برتر احاطه نموده است. صبر زینب(س) زبانزد دوست و دشمن است؛ و آسمانیان نیز با آن آشنا چرا که «عَجِبَت مِن صَبرِکَ مَلائِکَهُ السَّماءِ؛ از صبر زینب ملائکه آسمانی به تعجب آمدند.» وفای زینب نیز بر کسی پوشیده نیست، چرا که او بود که با تحمّل رنج آورترین حادثه ها، و دادن جوانان خویش وفای خود را به برادر و امام خویش ثابت نمود.

دانش و بصیرت زینب(س) هم برای همه مشهود است چرا که با بصیرت او و خطبه ها و پیام های او بود که انقلاب کربلا تا درون کاخ یزید در شام پیشرفت و یزید و ابن زیاد رابه زانو در آورد.
و تدبیر او بود که کاروان اسرا را با سربلندی به مدینه رساند، و در طول اسارت عزّت و سربلندی را، عبادت و عرفان را، حیا و عفّت و پاکدامنی و نجابت را به نمایش گذاشت و... حقاً که زینب، زینت پدرش
امیرمؤمنان (علیه السلام) می باشد با این همه فضیلت:
دو عالم بر علی نازد، علی بر همسرش نازد   ***    علی و همسرش
زهرا(س) به زینب دخترش نازد
در این مقال برآنیم گوشه هایی از حیا، عفت و پاکدامنی زینب را به تصویر کشیم و ره توشه گرانبهایی برای بانوانی که می خواهند زینب گونه زندگی کنند و به افتخار و سربلندی ابدی برسند، مهیا سازیم.
ضرورت بحث حیا امروزه در سرتاسر جهان، مخصوصاً کشورهای اسلامی و علی الخصوص جامعه تشیّع، تلاش استعمارگران و مهاجمان فرهنگی برآن است که حیا و عفّت بانوان را نشانه روند و جامعه را از این راه به بی بند و باری و بی دینی سوق دهند و در نتیجه آن به مطامع شیطانی خود برسند، چرا که آن ها به خوبی یافته اند اگر دین و مذهب تشیّع را بخواهند نابود کنند. باید حیا، عفت و پاکدامنی را از بین ببرند. هرگاه از جامعه حیا رخت بر بست و عفت در آن لگدکوب شد، دین هم بساط خویش را جمع خواهد کرد. علی (علیه السلام) به زیبایی می فرماید: «اَحسَنُ مَلابِس الدِّینِ اَلحَیاءُ ؛ نیکوترین لباس دین حیا است.»(۱) ؛
امام صادق (ع) فرمود: «لاایمانَ لِمَن لاحَیاءَ لَهُ ؛ایمانی نیست برای آن کسی که حیا ندارد.»(۲) و امام باقر (ع) فرمود: «اَلحَیاءُ وَ الاِیمان مَقرُونانِ فی قَرنٍ فَاِذا ذَهَبَ اَحَدَهُما تَبَعهُ صاحِبهُ ؛حیا و ایمان با هم بر یک شاخه قرار گرفته اند، پس هرگاه یکی از آن دو برود، دیگری نیز از او تبعیت می کند.»(۳) و زیباتر از همه، امام حسین (ع) ـ آن کسی که زینب (س)، حیا را از مکتب او آموخت ـ فرمود: «لا حَیاءَ لِمَن لادِینَ لَهُ ؛ آن که دین ندارد، حیاء هم ندارد.»(۴) از روایات فوق به خوبی استفاده می شود که بین ماندگاری دین در جامعه و وجود حیا، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. مهاجمان فرهنگی، بخوبی این رابطه و ملازمه را دریافته اند از این رو صهیونیست معروف «نتانیاهو» این گونه القاء می کند که «برنامه های ماهواره ای به مثابه یک نیروی شورشی بسیار مؤثر عمل می کنند، بچّه های ایرانی مسلماً لباس های زیبایی را خواهند خواست که در شوهای تلویزیونی می بینند آن ها استخرهای شنا و شیوه زندگی فانتزی خواهند خواست.»(۵)
به گفته یک مقام آگاه در حال حاضر ۹۷ ماهواره متعلق به ۱۵ کشور جهان برای مردم ایران برنامه های تلویزیونی پخش می کنند که برخی از این ماهواره ها بیش از ۲۰۰ کانال تلویزیونی را به طریق دیجیتال پخش می کنند. این منبع آگاه افزود «از این تعداد ۶۰۰ شبکه تلویزیونی در سازمان صدا و سیما و برخی نهادهای نظامی، فرهنگی و اطلاعاتی مونیتور می شود، بنابر این گزارش از این تعداد شبکه ۱۱ شبکه به زبان فارسی است و اکثر آن ها علیه نظام جمهوری اسلامی و ناهنجارهای فرهنگی و اجتماعی برنامه پخش می کنند.»(۶)
از طرف دیگر هواداران استکبار جهانی در داخل کشور با قلم های زهرآگین و رفتارهای زننده، لباس ها و فیلم های مبتذل، در نابودی حیا و عفت، استعمار را یاری می رسانند. و با کمال بی حیایی دم از اختلاط پسر و دختر، و طرح دوستی و رفاقت آن ها می زنند، این ها همان ها هستند که در «کنفرانس برلین» آلمان، با عریان رقصیدن اوج بی حیایی را به نمایش جهانی گذاشتند، و عدّه ای از مدعیان دین و دیانت! نیز به تماشا نشستند.
البته از این ها و اربابانشان گله ای نیست چرا که آنها خود همان گونه اند «از کوزه همان برون تراود که در اوست» و منافع دنیوی آنها چنان اقتضا می کند امّا آنچه جای تأسف دارد، و دردمندانه باید اظهار داشت رفتارهای بعضی از بی خبران و دوستان ناآگاه است، آن هایی که دم از دین و دیانت می زنند، چرا فرهنگ ابتذال را با طرح برنامه هایی چون «شرکت بانوان در ورزشگاه ها به صورت مختلط»، «اختلاط در دانشگاه» و... ترویج می کنند و بدین سان اساسی ترین مسئله دینی را نشانه گرفته اند. و یا دوستانی که در صدا و مخصوصاً سیما هستند با پخش برنامه ها و فیلم ها و... فرهنگ ابتذال و حرمت شکنی را تبلیغ می کنند و بانوان را با آرایش های آنچنانی و برخورد کذائی در فیلم ها به نمایش می گذارند تا حیا و نجابت را تحقیر و لکّه دار کنند.
راستی نشان دادن آن فیلم ها و مصاحبه کردن مردان با زنان و بالعکس چه ضرورتی دارد، مگر امام صادق (ع) نفرمود: «زن با غیر شوهر و محارمش بیش از پنج کلمه آن هم در حال ضرورت سخن نگوید»(۷) آیا این گونه حرکات ترویج ابتذال نیست؟! راستی چه شده است ما را که فرهنگ اصیل اسلامی را پاس نمی داریم آیا فقط «فارسی را باید پاس داشت» و یا لازم است مرزها و حدود شرعی را نیز پاس داریم؟! اگر بدنبال زیبایی هستیم از حیا و نجابت است، علی (ع) فرمود: «الحیاء سبب الی کلّ جمیلٍ ؛حیا راهی است به تمام زیبایی ها»(۸) و راز و کلید همه خیرها و خوبی در حیا است: «اَلحَیاءُ مِفتاحُ کُلّ الخَیر ؛ حیا کلید تمام نیکی است»(۹) و پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَلحَیاءُ خَیرٌ کُلُّه ؛ حیا تمامش نیکی است»(۱۰)، راستی کجا رفته حیای فاطمی و نجابت و حیای زینبی، چرا مسئولان به گونه ای برنامه ریزی نمی کنند که فیلم ها، لباس های عرضه شده در بازار، خیابان ها، پارک ها و... حیا بر و عفّت شکن نباشند؟ مگر فریاد مرزبان حیاء علی (ع) را نمی شنوند که فرمود: «اَما تَستَحیُونَ وَ لاتَغارُونَ نِسائَکُم یَخرُجنَ اِلَی الاَسواقِ وَ یُزاحِمنَ العلُوج ؛ آیا شما (غیرت) و حیا ندارید که زنانتان را به بازارها سرازیر کردید و با بی بند و بارها اختلاط پیدا می کنید.»(۱۱)
زن را به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی مریم و زهرا(س) و زینب نباید گذاشت بازیچه هوس، و آلوده به "ویروس" گناه گردد، گوهر عفاف و حیا و پاکی کم ارزشتر از طلا و پول و محصول و باغ و وسایل خانه نیست، دزدان ایمان و غارتگران حیا نیز فراوانند.
سادگی و خامی است که زنان را در معرض دید و تماشای نگاههای مسموم و چشم های ناپاک قرار داد، آن گاه خیال شود که بیمار دلان و راهزنان عفاف و حیا به وسوسه نیفتند، و از زهر نگاهها و نیش پشه های شهوت در امان بمانند. بعضی از «نگاه»ها ویروس «گناه» منتشر می کند و حیا را آلوده می سازد. و بعضی از چهره ها حشره مزاحمت تولید می کند و عفت و نجابت را لکّه دار می سازد. بیاییم همه دیوارها را خراب نکنیم و همه پرده ها را کنار نزنیم و همه پنجره ها را باز نکنیم، بیاییم دیوار آسیب دیده حیا را ترمیم کنیم،(۱۲) چرا که بی حیایی و کم حیایی نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری، علامت جهالت است نه تمدن، علی (ع) فرمود: «اَعقَلُ النّاسِ، اَحیاهُم ؛ عاقلترین مردم باحیاترین آن ها است.»(۱۳)
نگاهی به جایگاه حیا در فرهنگ
الف: حیای دختران شعیب در قرآن:

قرآن کریم با این که غالباً مسائل را به صورت کلّی بیان می دارد، ولی گاهی بجهت حیاتی بودن مسأله، جزئیات و نمونه هایی بیان می دارد از این دست است ماجرای حضرت موسی و برخورد او با دختران حضرت شعیب، در این باره می فرماید: «و هنگامی که (موسی) به (چاه) آب مَدیَن رسید، گروهی از مردم را در آنجا دید که چهارپایان خود را سیراب می کنند؛ در کنار آنان دو زن را دید که مراقب گوسفندان خویشند و به چاه با بودن مردان نزدیک نمی شوند. موسی از آنان پرسید: کار شما چیست؟ گفتند: آن ها را آب نمی دهیم تا چوپانان همگی خارج شوند... موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید و...» در ادامه این داستان درباره نحوه آمدن یکی از دختران شعیب و گفتگوی او با حضرت موسی (ع) می فرماید: «فَجاءَتهُ اِحدا هُما تَمشی عَلَی اِستِحیاء قالَت اِنَّ اَبی یَدعُوک لِیَجزِیَکَ اَجرَما سَقَیتَ لَنا ؛ ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد، در حالی که با نهایت حیا گام بر می داشت. گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.»(۱۴) از این آیه می توان حیا را به زیبایی دریافت چرا که:
۱ـ تا زمانی که مردان کنار چاه بودند دختران شعیب نزدیک چاه نمی رفتند.
۲ـ آن گاه اقدام به آب دادن گوسفند کردند که تمام مردان پراکنده شدند.
۳ـ سراپا حیا نزد موسی (ع) آمدند.
۴ـ نگفت: مزد تو را می پردازیم بلکه گفت: پدرم از تو دعوت می کند تا مزد تو را بپردازد.
ب: حیا تمام دین است:
علی (ع) می فرماید: «اَلحَیاءُ هُوَ الدِّین کُلُّه ؛ حیا تمام دین است.»(۱۵)
پ: حیا بازدارنده از زشتی ها:
علی (ع) می فرماید: «اَلحَیاءُ یَصُدُّ عَن فِعلِ القَبِیح ؛ حیا (انسان را) از کار زشت باز می دارد؟»(۱۶) بی حیا به هر کرای دست می زند، در روایات عدیده ای این مضمون آمده که آخرین سفارش پیامبران، سفارش به حیاء بود. امام هفتم (ع) می فرماید: «ما بَقیَ مِن اَمثالِ الاَنبیاءِ (ع) اِلّا کَلِمَهً، اِذا لَم تَستَحی فَاعمَل ماشِئتَ...؛ از مثالهای (کلمات قصار) انبیاء باقی نمانده است مگر یک کلمه (و آن این است که) هرگاه حیا نداشتی، هرکاری می خواهی انجام بده...»(۱۷)
ت: عاقبت بی حیایی:
علی (ع) فرمود: «... مَن قَلَّ حَیاؤُهُ؛ قَلَّ وَرعُهُ وَ مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ وَ مَن ماتَ قَلبُهُ فَادخَل النّارَ...؛ کسی که حیا و شرمش اندک شد، پرهیزکاری او نیز اندک خواهد بود، و کسی که ورعش کمتر باشد، قلبش می میرد و آن که دلش مرده باشد، در آتش جهنم داخل خواهد شد.»(۱۸)
ث: سرپوش عیب ها:
علی (ع) فرمود: «من کساه الحیاء ثوبه؛لم یر النّاس عیبه؛ آن کس که با لباس حیاء خود را بپوشاند کسی عیب او را نبیند.»(۱۹)
ج: سرچشمه خوبی ها:
و آن حضرت فرمود: «مَن لاحَیاءَ لَهُ لاخَیر فِیهِ کسی که حیا ندارد، خیری در او نخواهد بود.»(۲۰)
پیامبر اکرم(ص) فرمود:«الحَیاءَ عَشرَهُ اَجزاءٍ فَتِسعَه فِی النِّساءِ وَ واحِدٌ فی الرِّجالِ؛ حیاء ده جزء دارد، نه سهم آن در زن ها است، و یک سهم آن در مردان.»(۲۱)
و بانوی حیا زینب کبری(س) تمامی آن را در کنار پرورش پدر و مادر دارا می باشد.
نمونه هایی از حیای زینب(س)
۱. فرزند بیت حیا و عفّت:
تأثیر وراثت و خانواده در رفتار و کردار انسان تردید پذیر نیست. امروزه به روشنی ثابت شده است که بخشی از صفات، خوب و بد، از راه وراثت، از نسلی به نسلی منتقل می شوند و به همین جهت خانواده هایی که پیامبران در آن متولّد شدند، عموماً پاک و اصیل بودند به همین جهت در منابع اسلامی نیز از ازدواج با زنان زیبایی که در خانواده های ناپاک و عاری از حیا به بار آمده اند نهی شده است. در کنار وراثت، تربیت مطرح است، زیرا بخشی از فضایل و کمالات با تربیت صحیح به فرزندان منتقل می شود.
در زندگی زینب(س) این دو عامل (وراثت و تربیت) در بالاترین حد خویش وجود داشت، زینب از پستان حیا شیر نوشید و در دامان حیا و پاکی تربیت یافته، چنان که در زیارت نامه آن بانوی گرانسنگ می خوانیم: «السَّلامُ عَلی مَن رَضَعت بِلُبانِ الاِیمان ؛ سلام بر کسی که از پستان ایمان شیر نوشید. و ایمان و حیا همراه و ملازم همدیگرند. «الحیاء و الایمان مقرونان»(۲۲)
آن که پا تا به سر ایمان و حیاست   ***    خونش آمیخته با خون خداست
عشق را همسفر کرببلاست   ***    مظهر عصمت و پاکی، تقواست
به یقین زینب کبری باشد   ***    زاده حیدر و زهرا باشد
آری! زینب کبری(س) در خانه وحی و ولایت، از پدر و مادر معصوم به دنیا آمد و در آغوش نبوت، مهد امامت و ولایت و مرکز نزول وحی الهی نشو و نما نمود و از پستان یگانه مادر معصوم جهان هستی «فاطمه زهرا(س)» شیر خورد و از ابتدای شیرخوارگی در آغوش پرمهر مادر، عفت، حیا، شهامت و عطوفت را فرا گرفت و هم زمان با دوران شیرخوارگی در محضر بزرگترین استادان جهان انسانیت یعنی رسول اللّه (ص) و امیرالمؤمنین و دو برادر بزرگوارش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) تربیت یافت. در نتیجه، گمان نمی رود که تا به حال هیچ دختری به آن تربیت بلند که زینب (س) در آن خانواده بزرگ به آن نایل گردید، رسیده باشد زینب کبری اکثر اوقات در کنار جد مهربانش رسول خدا بود، انس زینب (س) به رسول خدا(ص) و نیز محبّت حضرت به این دختر در وصف و بیان نمی گنجد.
فاطمه زهرا(سلام اللّه علیها) در آن مدّت کوتاه نه تنها دخترش زینب را از نظر رشد فکری، اخلاقی، فرهنگی و معنوی تربیت کرد بلکه او را از بسیاری از علوم قرآنی و پیش آمدهای آینده آگاه نمود. و حیا و عفت را عملاً به او آموخت تا آنجا که نابینایی بر فاطمه وارد می شود پشت پرده می رود، این درسهای حیا را زینب (س) بخوبی فرا گرفت.
زینب تربیت شده پدری است که در اوج شجاعت و قهرمانی، از بالاترین حد حیا برخوردار است. و اوج حیایی آن مادر پاکدامن و این پدر دلاور را هنگام خواستگاری علی (ع) از زهرا(س) می بینیم که جز سکوت محض هیچ نمی گویند.(۲۳)
از این دو دریای حیا و پاکی شیر زنی چون زینب (س) که مجسمه حیا است به وجود می آید. و این والدین معصوم سخت از مرز حیا و عفت او پاسداری می کردند.
«یحیی مازنی» که از علمای بزرگ و راویان حدیث است، چنین نقل می کند: مدت ها در مدینه، در همسایگی علی (ع) در یک محلّه زندگی می کردم. منزل من در کنار منزلی بود که «زینب» دختر علی (ع) در آن جا سکونت داشت، حتی یک بار هم، کسی حضرت زینب را ندید و صدای او را نشنید. او هرگاه می خواست به زیارت جدّ بزرگوارش برود، در دل شب می رفت، و در حالی که پدرش علی(ع) در پیش و برادرانش حسن و حسین (علیهما السلام) در اطراف او بودند. وقتی هم به نزدیک قبر شریف رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله و سلّم) می رسیدند، امیرالمؤمنین(ع) شمع های اطراف قبر را خاموش می کرد. یک روز امام حسن(ع) علّت این کار را سؤال کرد، حضرت فرمود: «اَخشی اَن یَنظُر اَحَد اِلی شَخصِ اُختِکَ زَینَبَ؛ از آن می ترسم که کسی (در روشنی) خواهرت زینب را ببیند.(۲۴)» راستی کجا رفته این مرزبانی های حیا؟! و چرا در جامعه شیعه علوی می بینیم که مردان با همسران آرایش کرده و دختران بی بهره از حجاب در پارک ها و خیابان ها و... ظاهر می شوند؟! و به قول «شیخ جعفر نقدی» زینب (سلام اللّه علیها) تربیت شده پنج تن آل عباء است: «فَالخَمسَهُ اَصحاب العَباءِ هُمُ الَّذِین قامُوا بِتَربیَتِها وَ تَهذِیبِها وَ کَفاکَ بِهِم مُؤَدَّبینَ و مُعَلِّمین ؛ پنج تن آل عباء به تربیت و فرهنگی سازی و تهذیب زینب همّت گماردند و همین بس که آنها اَدب کننده و آموزگار باشند.»(۲۵)
۲. حیا در آغاز جوانی
دکتر «عائشه بنت الشاطی»، بانوی نویسنده و اهل تحقیق اهل سنّت، چنین می گوید: «زینب در آغاز جوانی چگونه بوده است؟ مراجع تاریخی از وصف رخساره زینب در این اوقات خودداری می کنند، زیرا که او در خانه و رو بسته زندگی می کرد. ما نمی توانیم مگر از پشت پرده روی وی را بنگریم، ولی پس از گذشتن ده ها سال از این تاریخ، زینب از خانه بیرون می آید و مصیبت جانگداز کربلا او را به ما نشان می دهد. و کسی که او را به چشم دیده برای ما وصفش می کند و چنین می گوید: چنان که طبری نقل کرده است: گویا می بینم زنی را که مانند خورشید می درخشید و با شتاب از
خیمه گاه بیرون آمد.»(۲۶) پرسیدم او کیست؟ گفتند: زینب دختر علی (ع) است. و از دیگری نقل شده، که: به خدا که من صورتی مانند آن ندیدم گویا پاره ای از ماه بود، در صورتی که این بانوی بزرگ در آن وقت در پنجاه و پنجمین سال زندگی خود بود، غریب بود، خسته و کوفته بود، مصیبت زده و داغ دیده بود، پس جمال زینب در آغاز جوانی پیش از آن که سالمندی، و مصایب جانگداز خوردش کند و جام داغ دیدگی را تا پایان بَدُو بنوشاند چگونه بود.(۲۷) تاریخ او را ندیده، چرا که حیای او مانع از آن شده است. مادرش فاطمه (سلام اللّه علیها) توصیه کرده است که: «خَیرٌ لِلنِّساءِ اَن لایَرَینَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛(۲۸)برای زنان بهتر است که آنان مردان را نبینند، و مردان نیز) آنها را نبینند.» با این حال از مسائل اجتماعی به دور نبودند بلکه دارای مجلس علمی ارجمندی بود، زنانی که می خواستند احکام دین را بیاموزند، در آن مجلس حاضر می شدند و کسب دانش می کرده اند.»(۲۹)
و اگر دستور الهی و آسمانی نبود که: «انَّ اللّهَ شاء اَن یَراهُنّ سَبایا؛براستی خدا خواسته که آن ها را اسیر ببیند»، حسین (ع) هرگز به خود اجازه نمی داد خواهر را در سفر کربلا به همراه ببرد.
بردن اهل حرم دستور بود و سِرّ غیب   ***    ورنه این بی حرمتی را کی روا دارد حسین(ع)

 

 

نویسنده:حجه الاسلام سید جواد حسینی

 

 

پی نوشت:

۱. محمدی ری شهری، میزان الحکمه (بیروت دارالحدیث)، چاپ دوم، ۱۴۱۹، ج ۲، ص ۷۱۶ ، روایت ۴۵۴۴.
۲. همان، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۷۰.
۳. همان، روایت، ۴۵۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۰۹.
۴. همان، ج۷۸، ص ۱۱۱، حدیث ۶، میزان الحکمه، ج ۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۹.
۵. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۳/۶/۱۳۸۱.
۶. هفته نامه بصیرت، سال نهم، شماره ۲۶، ۱۰/۲/۸۲، ص ۴.
۷. وسائل الشیعه،ج ۱۴، ص ۱۴۳.
۸. میزان الحکمه، ص ۷۱۶، روایت ۴۵۴۲.
۹. همان، ص ۷۱۶، روایت ۴۵۴۶
۱۰. همان، روایت ۴۵۴۷.
۱۱. فروغ کافی، محمدبن یعقوب کلینی(دارالکتب الاسلامیه)، ج۵، ص ۵۳۷ و ر ـ ک حر عاملی،وسائل الشیعه (داراحیاء التراث العربی)، ج۱۴، ص ۱۷۴، حدیث ۲، و روضه المتقین، ج ۸، ص ۳۸۳.
۱۲. اقتباس از «گل عفاف» جواد محدثی.
۱۳. همان، ج ۲، ص ۷۱۶.
۱۴. سوره قصص، آیه ۲۳ ـ ۲۵.
۱۵. میزان الحکمه، ج۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۷.
۱۶. همان، ص ۷۱۷ ؛ روایت ۴۵۵۶، امالی طوسی، ص ۳۰۱.
۱۷. میزان الحکمه، ص ۷۱۸، خصال صدوق، ص ۲۰.
۱۸. نهج البلاغه، محمد دشتی، ص ۷۱۲، حکمت ۳۴۹.
۱۹. همان، ص ۶۷۶، حکمت ۲۲۳.
۲۰. عبدالواحد آمدی، غررالحکم، ترجمه علی انصاری، ص ۶۴۶.
۲۱. میزان الحکمه، همان، ص ۷۳۰، روایت ۴۶۰۳.
۲۲. میزان الحکمه، ج۲، ص ۷۱۷، روایت ۴۵۶۵.
۲۳. بحارالانوار، ج۴۳، ص ۱۳۰ ـ ۱۳۲.
۲۴. شیخ جعفر نقدی، کتاب زینب کبری، ص ۲۲، و ریاحین، ج۳،ص ۶۰.
۲۵. کتاب زینب کبری، ص ۲۰.
۲۶. جریر طبری، تاریخ طبری، (بیروت مؤسسه الاعلمی، چاپ چهارم، ۱۴۰۳) ج ۴، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱.
۲۷. عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا، ترجمه سید رضا صدر(قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۸) ص ۵۹ ـ ۵۸.
۲۸. وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۴۳، حدیث ۷.
۲۹. بانوی کربلا، ص ۶۰.

 


منبع : سبطین
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه