قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سخنرانى امام زين العابدين عليه السلام

حضرت على بن الحسین علیهماالسلام که بر شترى لاغر و بد راه سوار و دستهایش به گـردن بستـه بود، اشاره به سکوت کرد، و چون ساکت شدند بر خدا حمد و ثنا و بر پیامبر درود فرستاد و آنگاه فرمود:
ایّها النّاس من عرفنى فقد عرفنى و من لم یعرفنى فانا على بن الحسین بن على بن ابى طالب انا بن مـن انتـهکت حرمـتـه و سلب نعمته و انتهب ما له و سبى عیاله، انا بن المـذبوح بشطّ الفـرات مـن غـیر ذحل و لا تـراث، انا بن مـن قتل صبرا و کفى بذلک فخرا.
((مـردم ! هر که مرا مى شناسد که مى شناسد و هر که نمى شناسد من على فرزند حسین بن على بن ابى طالبم من فرزند کسى هستم که به او بى حرمتى کردند و لباسش را از برش ربودند و اموالش را به غارت بردند و عیالش را اسیر نمودند، منم فرزند آنکه در کنار فـرات با لب تشنه سر از بدنش بریدند بدون آنکه کسى را کشته باشد یا فـسادى کرده باشد، مـن فـرزند آنم که او را با شکنجه کشتند و براى افتخار ما همین کافى است.))
ایّها النّاس ناشدتـکم اللّه هل تعلمون انّکم کتبتم الى ابى وخدعتموه و اءعطیتموه من انفـسکم العـهود و المـیثـاق و البیعه و قاتلتموه ، فتبا لکم لما قدمتم لانفسکم و سواءه لراءیکم بایّه عـین تـنظرون الى رسول الله اذ یقول لکم: قتلتم عترتى و انتهکتم حرمتى فلستم من امتى فار تفعت الا صوات بالبکاء و قالوا: هلکتم و ما تعلمون .
((مـردم! شما را به خدا قسم آیا مى دانید به پدرم نامه نوشتید و با او خدعه کردید و عـهد و مـیثـاق بستـید که یاریش کنید اما او را کشتید؟! چه زیان کردید با آنچه که انجام دادید، زشت باد عـقـیده شمـا، با چـه چـشمـى به رسول خـدا مـى نگرید هنگامى که به شما بگوید: خاندان مرا کشتید و احترام مرا بردید پـس شمـا از امـت مـن نیستید صداى گریه مردم بلند شد و به هم مى گفتند: هلاک شدید و نفهمیدید.))
سپـس فـرمـود: خـدا بیامـرزد کسى را که نصیحت مرا بپذیرد و سفارش مرا درباره خدا و رسول و اهل بیتـش به کار بندد که مـا همـان راهى مـى رویم که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفته است . مردم یکپارچه گفتند: پسر پیغمبر ما همـه گـوش به فـرمان توئیم و آماده اطاعت دستوریم کاملا از شما حمایت مى کنیم از شما روگـردان نیستـیم، اوامر خود را صادر فرما که ما در جنگیم با کسى که با شما در جنگ است و صلحیم با کسى که تسلیم شما است .
امام فرمود: هیهات اى مردم فریبکار و مکار که مکر و فریب در جان شما جاى گرفته و با گـوشت و پوست شما آمیخته است ، مى خواهید با من نیز همان کنید که با پدرم کردید؟ نه بخـدا که هنوز جراحتها بهبود نیافته، دیروز پدرم کشته شد، هنوز عزاى جدم و پدرم و برادرانم فراموش نشده و هنوز داغ پدرم گلویم را مى فشارد.(۱)


نویسنده:آیت الله محمد على عالمى

پی نوشت:


۱-مقتل مقرم ص ۳۹۳ - نفس المهموم ص ۳۹۵ - حیاه الامام الحسین ج ۳/ص ۳۴۱.

 


منبع : کتاب آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا))
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه