امام حسين (ع ) بانوان را دلدارى داد و امر به صبر و فرمود: خداوند شما را از دست دشمنان نجات دهد و عاقبت امر شما را نيكو گرداند، و دشمنان شما را به انواع عذاب مبتلا خواهد كرد، و در عوض اين مصايبى كه به شما رسيده ، خداوند چندين برابر از مواهب خود را به شما عنايت مى فرمايد، به زبان چيزى نگوييد كه موجب كاهش مقام ارجمند شما گردد...
زينب گريه مى كرد، امام به او فرمود: آرام باش اى دختر مرتضى ، وقت گريه طولانى است .
همين كه خواست به عزم ميدان ، از خيمه بيرون آيد، زينب (س ) دامن امام را گرفت و صدا زد:
(مهلا يا اخى ، توقف حتى اتزود منك و اودعك وداع مفارق لا تلاقى بعده )؛ برادرم ! آهسته باش ، توقف كن تا تو را سير ببينم و با تو وداع كنم ، آن وداع جدا كننده اى كه بعد از آن ديگر ملاقاتى با تو نخواهد بود.
بگذار تا بگيرم چون ابر نو بهاران |
كز سنگ ناله خيزد، روز وداع ياران |
فمهلا اخى قبل الممات هنيئة |
لتبرد منى لوعة و غليل |
يعنى : برادرم ! آهسته برو و قبل از مرگ ، اندكى با ما باش ، تا با ديدار تو، درون سوزان ، و سوز قلب پريشان و بى قرارم خنك گردد)(86)
اى جان ما جانان ما آهسته رو آهسته رو |
مشكن دل سوزان ما آهسته رو آهسته رو |
بر خواهر زارت نگر، بر طفل بيمارت نگر |
آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو |
كرده وصيت مادرم تا من ببوسم حنجرت |
آهسته رو، آهسته رو، آهسته رو |
نویسنده: عباس عزيزى
منبع : 200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات حضرت زينب (ع)