قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

زينب (س ) بر فراز تل زينبيه

حضرت حجت بن الحسن (عج ) در زيارت ناحيه مقدسه ، اين صحنه را متذكر مى گردد و مى فرمايد: اى جد بزرگوار! اين منظره را چگونه به ياد بياورم ، آن گاه كه بانوان حرم اسب تو را سرافكنده و مصيبت زده ديدند و زينش را واژگون يافته و از خيمه ها بيرون آمده و با ديدن آن منظره موها را پريشان نمودند و سيلى به صورت خود مى زدند و چهره هايشان آشكار شده و فريادشان بلند بود؛ زيرا عزت خود را از دست رفته مى ديدند: با اين حال به سوى قتلگاه شتافتند و ديدند شمر روى سينه ات نشسته و خنجرش را بر گلويت نهاده تا سرت را از بدن جدا نمايد!
زينب بر فراز تل زينبيه شاهد اين ظلم آشكار است و صحنه را با چشم سر و دل مشاهده مى كند. از دل سوخته خويش فرياد برآورد: (يابن محمد المصطفى ! جواب خواهرت را بده )
بار دوم فرمود: (برادر! جواب مرا بده .)
بار سوم فرمود: (الان تو را به كسى قسم مى دهم كه حتما جواب مرا بدهى . حسينم تو را به جان مادرمان زهرا جوابم را بده .)
امام در لحظات مرگ و زندگى سر خويش را بلند نمود و امر فرمود: (از اين صحنه ، دور شويد.)
امر امام واجب است . زينب بچه ها را به سوى خيمه ها روانه نمود؛ اما مقاتل نويسان مى نويسند: زينب پشت به حسين ننمود؛ بلكه عقب عقب به طرف خيام مى رفت و چشم از چهره حسين بر نمى داشت .

 

 

 

 

نویسنده: عباس عزيزى


منبع : 200 داستان از فضايل ، مصايب و كرامات حضرت زينب (ع)
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه