بعد از اینکه معاویه حجر بن عدى را که از شیعیان ناب امام على علیه السلام بود، به شهادت رساند، به مکه رفت و امام حسین علیه السلام را آنجا دید و گفت :
اى ابا عبدالله ! آیا از آنچه بر سر حجر بن عدى و یاران و پیروانش و شیعیان پدرت آوردیم ، با خبر شدى ؟
امام حسین علیه السلام وقتى از وقایع اتفاق افتاده پرسید، معاویه گفت :
ایشان را کشته و کفن کرده و نمازشان خواندیم .
سیدالشهداء علیه السلام خنده اى نمود و فرمود:
ایشان دشمن تواند اى معاویه ! اگر ما پیروان ترا بکشیم ، بدون کفن و دفن و نماز، رهایشان مى کنیم ؛ خبر بدگویى تو درباره على علیه السلام و تلاش تو در کینه توزى ما و عیبجویى تو از بنى هاشم ، به من رسید. از اینرو در خود فرو رو و از خویش حق را، گرچه به زیانت باشد، جویا شو؛ بنابراین اگر نفس خویش را معیوبترین نفس ها نیافتى پس عیوب تو چه ناچیز و بى مقدار خواهد بود! و ما به تو ستم کرده ایم !
اى معاویه ! جز در کمان خویش زه مبند و جز به هدف هود تیر میانداز و سوى ما از نزدیک تیر میفکن ؛ به خدا قسم بطور یقین تو درباره ما از کسى پیروى مى کنى که در اسلام سابقه اى نداشته و نفاقش تازه نبوده و به فکر تو نیست ؛ پس به خود فکر کن یا ما را رها نما. (۱)
ان اجود الناس من اعطى من لا یرجوه . (۲)
بى گمان بخشنده ترین مردم ، کسى است که به افرادى عطا کند که امید پاداش و تلافى از آنها ندارد.
امام حسین علیه السلام
نویسنده: محمد حسین مهر آیین
پی نوشت:
۱-احتجاج طبرسى ۲/۲۹۷ و کشف الغمه ۲/۳۰ و المحجه البیضاء ۴/۲۲۷ و بحار الانوار ۴۴/۱۲۹.
۲-کشف الغمه ۲/۲۰۵.
منبع : کتاب جلوه عشق،قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام