قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خاطره ايى يكتا

روزى امام حسین علیه السلام نزد امام حسن مجتبى علیه السلام آمد و وقتى نگاهش به حضرت افتاد، گریه کرد و امام حسن علیه السلام پرسید:
اى ابا عبدالله ! براى چه گریه مى کنى ؟
امام حسین علیه السلام فرمود:
گریه ام بخاطر آنچیزى است که بر سر تو مى آید.
امام حسن علیه السلام فرمود:
آنچه من گرفتارش خواهم شد، زهرى است که با نیرنگ به من مى خورانند و با آن کشته مى شوم و لیکن هیچ روزى چون روز (شهادت ) تو نیست اى ابا عبدالله !؛ سى هزار نفر که خود را از امت جدمان ، محمد صلى الله علیه و آله و سلم ، دانسته و خود را مسلمان مى نامند، بر تو هجوم آورده و به کشتن و ریختن خون و هتک حرمت و اسیرى خاندان و غارت خیمه هاى تو اقدام مى کنند و آن هنگام نفرین و لعنت (خدا و فرشتگان ) بر بنى امیه فرود آید و از آسمان خاکستر و خون ببارد و هر چیزى حتى حیوانات وحشى در بیابانها و ماهیان دریاها براى تو بگریند. (۱)
من اءحبنا لم یحبنا لقرابه بیننا و بینه و لا لمعروف اسدیناه الیه ؛ انما احبنا لله و رسوله ، جاء معنا یوم القیامه کهاتین . (۲)
کسى که ما را نه به جهت خویشاوندى و نیکى و احسان ما به او بلکه فقط براى خدا و رسول خدا دوست بدارد، روز قیامت چون این دو (دو انگشت سبابه در کنار هم ) با ما خواهد بود.
امام حسین علیه السلام

نویسنده: محمد حسین مهر آیین

پی نوشت:


۱-امالى صدوقى /۱۰۱ حدیث ۳ و بحار الانوار ۴۵/۲۱۸ و مقتل المقرم /۲۴۲.
۲-بحار الانوار ۲۷/۱۲۷ و اعلام الدین /۴۶۰.

 


منبع : کتاب جلوه عشق،قصه هاى زندگى امام حسین علیه السلام
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه