مقدّس زنجانى نوشته که در بعضى روایت وارد شده که در عوض هر درهمى که زائران امام حسین علیه السلام در خصوص زیارت آن حضرت مصرف کنند دوازده هزار شهر در بهشت از خداوند عالم به ایشان عطاء مى شود، و به هر قدمى که بر مى دارند ثواب هفتاد حجّ و هفتاد عمره مى باشد،
و هر گاه در آن سفر بمیرند ملائکه رحمت مشایعت ایشان مى کنند و حنوط و کفن او را از بهشت مى آورند، و براى او نماز میگذارند، و از ریاحین بهشت بر قبر او فرش مى کنند و از هر طرف به قدرى که چشم کار مى کند قبر او را وسیع مى گردانند، و تا روز قیامت درى از بهشت بر قبر او مى گشایند و چون زائران امام حسین علیه السلام به حوالى کربلا رسند، صدّیقه کبرى فاطمه زهرا (س ) با جمعى از حوریان بهشت به پیشواز ایشان مى آیند و حضرت فاطمه (س ) با مقنعه خود گرد و غبار راه را از روى ایشان پاک میکند، و به ایشان مى فرماید:
خوش آمدید اى زائران فرزند غریب من ، مژده باد شما را به جمیع خیرات دنیا و آخرت پس صدّیقه طاهره در زیارت پسر مظلومش با ایشان موافقت مى کند و ایشان را به منزل مى رساند و ثواب هزار حجّ مقبول و هزار عمره مقبول مانند حجّ و عمره رسول خدا (ص ) در نامه اعمالش مى نویسند و به ایشان عطاء فرماید، و چون بخواهد به خانه خود مراجعت نماید رسول خدا(ص ) ملکى به نزد قبر او فرستاده سفارش مى کند که رسول خدا(ص ) مى فرماید:
که عملت را از سر بگیر بدرستى که خداوند عالم گناهان گذشته تو را آمرزید.
ذَنبُنَا اللَّیلُ وَ الوِلاَیَهُ شَمسٌ
جَعَلَ اللّهُ مَحوَها بِضیاها
ذَرَّهُ مِن وَ ذادِنا لِحُسِینٍ
شِبهُ اِلاکسیرِ بَل نَراهُ وَ وَراها
وَ بِهِ نَرنَجى اِنقِلابَ خَطایا
ذَرَّهٌ مِن وَ ذادِنا لِحُسِینٍ
تارک زیارت کربلا
هارون بن خارجه از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که :
قال سئلته عمّن تَرَکَ زیارَه الحسین ۷ مِن غَیرِ مِلّه ، فقال ۷ هذا الرّجل مِن اهل النّار.
هارون مى گوید: سؤ ال کردم از امام صادق علیه السلام از کسى که ترک کرده است زیارت حسین علیه السلام را، حضرت فرمود: او از اهل جهنّم است .
و در روایت دیگرى میباشد که ، شخصى عرض کرد به امام صادق علیه السلام یابن رَسُول اللّه ما تَقُول فیمَن تَرَکَ زیاره الحسین علیه السلام و هو یقدرُ على ذلک ، قال : علیه السلام
اَقول انَّه قَد عقّ رسول اللّه و عقّنا و استَخَفّ بامر هوله و مَن زارَه کان اللّه له من وراء حوائجه و کفى ما اهمّه امر دنیا و انَّه تعالى لیجلب الرّزّق على العبد و یخلف علیه ما انفق یغفر ذنوبه خمیسن سنه و یرجع الى اهله و ما علیه وزرٌ و لا خطیئته الّا و قد محیت ذنوبه من صحیفته و یجعل له بکل درهم انفقه عشر آلاف درهم و ذخّر ذلک فاذا حشر قیل له ، لک عشره آلاف درهم و انّ اللّه نظر لک و ذخّرها لک . (1)
ترجمه : کسى از محضر امام صادق علیه السلام سؤ ال کرد یا بن رسول اللّه (ص ) چه مى گوئى ! در مورد کسى که ترک میکند زیارت قبر امام حسین علیه السلام را در حالى که مى تواند به زیارت کربلا و قبر شریف آن حضرت برود؟
حضرت فرمود: مى گویم آن شخص نسبت به رسول خدا و ما اهل بیت عاق شده است و سبک شمرده دستور ما را. هر کس زیارت کند قبر جدّم حسین علیه السلام را خداوند حوائجش را برآورده مى سازد، و کفایت مى کند مهمترین مسائل دنیوى اش را، و روزى او را افزون مى کند، و انفاق مى کند، و مى آمرزد گناهانش را پنجاه سال ، و ثوابش به خودش و اهل او بر مى گردد، و هیچ وزر و گناهى از او نمى ماند مگر آنکه احاطه مى کند خداوند گناهانش را در نامه اعمالش و خداوند براى هر درهمى که در راه کربلا انفاق کرده ده هزار درهم براى او ذخیره مى سازد، پس زمانى که محشور مى شود به او گفته مى شود که براى تو ده هزار درهم مى باشد که خداوند به تو عطاء فرموده است و براى تو ذخیره گردانیده است .
( دزدى با نام امام حسین علیه السلام )
از مرحوم سید احمد بهبهانى نقل شده : در ایام توقفم در کربلا حاج حسن نامى در بازار زینبیه ، دکانى داشت که مهر و تسبیح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود که حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى یک اشرفى مى فروشد.
روزى در حرم امام حسین علیه السلام حبیب زائرى را دزدى زد و پولهایش را برد. زائر خود را به ضریح مطهر چسبانید و گریه کنان مى گفت : یا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزینه زندگیم را بردند. به کجا شکایت ببرم ؟
حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همین حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسین علیه السلام گریه مى کرد.
شب در خواب دید که در حضور سالار شهیدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت که خبر دارى ؟ دزد او را رسوا کن تا پول را برگرداند.
امام حسین فرمود: مگر من دزد گیرم ؟
اگر بنا باشد که دزدها را نشان دهم باید اول تو را معرفى کنم .
حاجى گفت : مگر من چه دزدى کردم ؟
حضرت فرمود: دزدى تو این است که خاک مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گیرى . اگر مال من است چرا در برابرش پول مى گیرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟
عرض کرد: آقا جان ! از این کار توبه کردم و به جبران مى پردازم .
امام حسین علیه السلام فرمود:
پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدایى است که برهنه مى شود و نزدیک سقاخانه مى نشیند و با این وضعیت گدایى مى کند، پول را دزدید و زیر پایش دفن کرد و هنوز هم به مصرف نرسانده .
حاجى از خواب بیدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسین علیه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى که آقا آدرس داده بود شناخت که نشسته بود.
حاجى فریاد زد: مردم بیایید تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فریاد مى زد مرا رها کنید، این مرد دروغ مى گوید، کسى حرفش را گوش نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعریف کرد و زیر پاى گدا را حفر کرد و کیسه پول را بیرون آورد.
بعد به مردم گفت : بیایید دزد دیگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دکان خویش را بالا زد و گفت : این مالها از من نیست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترک کرد و با دست فروشى امرار معاش مى کرد.(2)
نویسنده: على میرخلف زاده
پی نوشت:
1-وسائل الشّیعه - کامل الزّیاره ص ۲۵۳ .
2-الوقایع و الحوادث : ج ۳، ص ۳۳۴ و حکایاتى از عنایات حسینى : ص ۳۴ .
منبع : کتاب داستان هایی از زمین کربلا