قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حسين در مكه از هدف خود سخن مى گويد

هنگامیکه حسین بن على علیه السلام وارد مکه شد عبدالله بن زبیر در آنجا رحل اقامت افکنده و مردم مکه را بگرد خود جمع کرده بود اما با آمدن آن بزرگوار اهل مکه همگان به آن حضرت روى آورند و از محضر پرفیض آن فرزند معصوم پیغمبر بهره مند مى گشتند، ابن عباس و عبدالله بن عمر روزى به نزد آن حضرت آمدند. فرزند عمر ابتداى به سخن کرد و به آن بزرگوار چنین گفت :
مردم مکه با شما خاندان پیغمبر سابقه ى دشمنى و عداوت دارند و اکنون هم اینان با یزید بیعت کرده است ، من مى ترسم این مردم با شما مکر کنند و شما را دچار مصیبت و بلا سازند، صواب این است که شما هم با یزید بیعت کنند و در برابر حکومت وى شکیبائى اختیار نمائید تا هنگامیکه خداوند فرجى عنایت فرماید:
حسین علیه السلام در پاسخ فرمود اى عبدالله تو گمان مى کنى که من آن کس باشم که با یزید بیعت کنم و در برابر او تسلیم گردم (۱) در اینجا زاده ى زهرا سلام الله علیها تصمیم قطعى خود را باز آشکارا بیان کرده و با صراحت مى گوید من با یزید بیعت نمى کنم و در برابر حکومت وى تسلیم نخواهم شد، حسین علیه السلام در اینجا نه تنها از سرپیچى خود در برابر حکومت یزید سخن مى گوید بلکه هدف و مقصد آن بزرگوار تا آنجا مشخص و حساب شده است که صریحا به فرزند عمر مى گوید: مرا نصرت کن و در راه رسیدن به این هدف مرا یارى نما این کدام هدف است که حسین علیه السلام براى رسیدن به آن از عبدالله بن عمر یارى مى خواهد و نصرت مى طلبد؟!
آیا این هدف جز مبارزه با حکومت یزید و قیام در برابر آن دستگاه فاسد و خاندان کثیف است ؟! آرى مقصد حسین مشخص است و هر عملى هم که آن بزرگوار انجام مى دهد براى رسیدن به همان مقصد است ، حرکت از مدینه ، آمدن به مکه ، برخوردها، خطبه ها، مکالمات و گفتارها همه و همه به منظور دست یافتن به همان هدف و رسیدن به آن مقصد است با این حساب جاى شگفت نیست که حسین بن على علیهماالسلام فرزند عمر ( که او را به بیعت با یزید دعوت مى کند) به یارى خود مى خواند و از وى نصرت مى طلبد.

پی نوشت:


۱-ناسخ التواریخ حالات سیدالشهداء علیه السلام ج ۲ صفحه ى ۲۲ چاپ تهران

 


منبع : کتاب درسى که حسین علیه السلام به انسانها آموخت (مولف شهید سید عبد الکریم هاشمى نژاد)
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه