عباس علیه السلام را از همان کودکی ولادت ابا القربة و سقاّ می نامیدند و سقائیت در
عربستان مقامی ارجمند داشت، بهتر است در اینجا سخنی چند در باره وضع جغرافیایی
عربستان و کم آبی آن بیان کنیم تا خوانندگان بدانند در عربستان مانند شهرستان اصفهان یا
سایر شهرهای ایران در هر خانه چشمه جوشان و منبع آب و حوض های بزرگ وجود ندارد، برای
یک ظرف آب مختصری باید متحملّ چه مشق تّها شد، واین همه مسائل که در اول کتب فقه در
باب طهارت بیان شده و روی نظر کم آبی عربستان بوده است، چه در فراوانی آب کمتر با
مشکلات مواجه می شوند.
موقعیت جغرافیایی شبه جزیره عربستان
عربستان قطعه مستعطیلی است غیر متوازی الاضلاع که از شمال به فلسطین و صحرای شام (سوریه) و از شرق به حیره و دجله و فرات و خلیج فارس، از جنوب به اقیانوس هند و دریای
عم اّن، از مغرب به بحر احمر محدود است. بنابراین، عربستان از دو طرف به دریا و از دو طرف به
صحرا محصور است، عربستان به طول دو هزار و پانصد کیلومتر و به عرض صد کیلومتر می
باشد، در این بیابان بزرگ یک رودخانه و نهر وجود ندارد، باران منظ مّ نمی آید، قابل کشت و زرع
نیست، چاه های آب شصت تا هفتاد ذرع عمق دارد، قسمتی از سواحل آبهای آن و قسمتی از
یمن قابل زراعت است، از این رو جز زندگی صحرانشینی در آنجا میس رّ نیست و
مردم این سرزمین غالب و دایم خانه به دوش و بیابانگرد هستند، بیابانهای عربستان خشک و
سوزان است و از ریگهای مواج مستور شده و از این رو اکثر از دور به نظر آب می آید، ولی
سراب است «کسرَاب بقَیعة یحسبه الظمّأن ماءا»(1) غیر از شتر که به خار قناعت می کند و بار می کشد، از حیوان دیگری استفاده نمی کنند، زیرا هیچ حیوانی این اندازه توانایی و
تحم لّ گرسنگی و تشنگی را ندارد، مراتع شتران بسیار است، چراگاه آنها فراوان و به آزادی در
چرا هستند، شتر در این سرزمین برای تجارت خیلی ارزش دارد و اسب نیز فوق العاده
پ رُبهاست برای سواری و حفاظت و حراست از خیمه ها و اموال، مانند خانه و ملکها... .(2)
سقایی حضرت عباّس علیه السلام
اباالفضل علیه السلام دیگر حس کرده بود که منصب سقایی که از طرف امام، برای امام به او
تعویض شد، چه مرتبه بلندی است و برای چه منظوری به او دادند و چگونه باید از عهده برآید، و
اکثر مور خّین می نویسند: عب اّس علیه السلام در غزوات بسیار شرکت داشته است و ابراز
شجاعت و شهامت نمود و چنان خود را معر فّی کرده بود، که اکثر شجاعان عرب، عب اّس علیه
السلام را به این فضیلت می شناختند و تمامی اعراب مخصوصا اهل کوفه که مرکز خلافت
پدرش بود، عب اّس علیه السلام را به رشادت و شجاعت و سقائیت می شناختند و از او می ترسیدند و در سپاهی که عب اّس علیه السلام بود، دشمن بیمناک بود، از برابری او در
طرفی که عباس علیه السلام با آن طرف بود، فتح و پیروزی نصیب آنها می شد و از منصب
سقایی عباس علیه السلام دوست و دشمن بهره مند می شدند و از همین جهت آن بزرگوار را
دوست می داشتند، حضرت ابوالفضل در تمام شئون زندگانی این وظیفه را انجام می داد،
خاصه در روزهای هولناک که برادرش برای یک منظور مقدس از مدینه به سوی مکه عزیمت
نمود و از آنجا به سوی عراق آمد، اباالفضل علیه السلام فرمانده لشکر و سپهسالار قشون و
سق اّی تشنگان بود، با آنکه عب اّس علیه السلام حافظ خیام خواتین و بانوان بود و در موقع
سوار شدن و پیاده شدن امام حسین علیه السلام می ایستاد و عب اّس علیه السلام یک یک را سوار می کرد و پیاده می کرد و مراقب حال همه بود، منصب سق اّیی را بیشتر رعایت می
کرد، هرگاه اطفال خردسال تشنه هستند، به آنها آب برساند و هرگاه بانوان محترم تشنه بودند،
از عب اّس علیه السلام آب می خواستند، کم کم منصب سق اّیی یک صفت ممتاز و ویژه برای
آن حضرت شد و هرچه به کربلا نزدیک تر می شدند، عب اّس علیه السلام به همین مناسبت
محبوبتر بود که همه تشنگان را در این سفر پرحادثه و نبرد نابرابر سیراب می کرد و با آن هوای
گرم آخر تابستان و اوایل پاییز عربستان که بیشتر آب مورد احتیاج می شود، خاص هّ در آن سرزمین، عب اّس علیه السلام یک حمیت و غیرت خاصی درباره سق اّیی داشت که نمی
توانست کسی را که آب می طلبد، مأیوس کند، بدین ترتیب می توان تصور نمود آن ساعتی که
اطفال بر حسب تربیت و عادت، اطراف عباس علیه السلام در جستجوی آن بزرگوار برای آب
گردآمده بودند، چقدر به عب اّس علیه السلام سخت می گذشت و خون در بدنش می جوشید تا مگر آب را به آنها برساند، از روز هفتم تا دهم محر مّ به عباس علیه السلام خیلی سخت گذشت که نمی توانست سق اّ باشد و آب تهیه کند، این مصیبت گلوی عب اّس علیه السلام را می فشرد، غیرت و حمیت او را تهدید می کرد که وی سق اّ باشد و اطفال خردسال حسین علیه السلام تشنه کام باشند و همه آب طلب کنند، از این رو عب اّس علیه السلام مانند شیر غضبناک خون در بدنش می جوشد تا به سوی شریعه فرات روان شد و هیچ گاه از اطفال تشنه غافل نبود که آنها مشکهای خشک را بدست گرفته و اطراف عباس جمع شده و از او آب می خواستند.(3)
پی نوشت:
. 34 نور، آیه39
35. زندگانی قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام : ص 40
. 36زندگانی قمر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام : ص 45
منبع : سقای تشنگان کربلا