قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

علمداری حضرت عباس علیه السلام

در بین هفده منصبی که برای اباالفضل علیه السلام می نویسند، یکی علمداری است و این

وظیفه اجتماعی و سیاسی و جنگی در صدر اسلام دارای اهمیتی بسزا بوده است، در اعراب

مخصوصا و در سایر ملل عموما، در جنگها، رایت و علَم و پرچم و هر کلمه که این معنا را

برساند، یک علامت خاصی که دسته را از دسته دیگر تمیز می داد، داشتند و در میان گروه و

انبوه قشون و جمعیت با مقدم و مأخر نیرو برمی افراشتند و در جنگهای اعراب که بر خلاف امروز

جنگ تن به تن و با شمشیر و نیزه بود، پرچم و علَم دست شجاع ترین و دلیرترین مردان بوده

است که در حراست و حفاظت آن پافشاری تواند کرد، چه فتح و ظفر تا زمانی برقرار بوده که

ع لَم برافراشته و در اهتزاز باشد و هرگاه علَم سرنگون می شد، موجب شکست بود و لشگر

مخالف از خم شدن یا سرنگون شدن علم به شکست طرف مقابل یقین می کردند و اغلب

فرمانده سپاه و رئیس قشون در زیر پرچم قرار داشت و هرگاه آن رایت سرنگون می شد، دلیل

بر کشته شدن فرمانده و رئیس قشون بوده و از این رو در جنگهای اولیه اسلام می دیدیم که

قریش به هر وسیله بود، خود را به علمدار می رساندند و چون سرنگون می شد، به دروغ فریاد

می کردند، محمد صلی الله علیه و آله کشته شده و برای نمونه در جنگ بدر این شایعه را

مطرح کردند، از این رو بایستی علَم به دست کسی سپرده شود که از همه مصمم تر و در

مقابل بلایا و مصائب متحمل تر و با استقامت تر از سایرین باشد، و لذا در بعضی موارد که کار

خیلی مهم بوده، پیغمبر علم را در دست شخص علی علیه السلام می داد، از آن موارد یکی جنگ خیبر بود که فرمود: فردا رایت را به دست کسی خواهم سپرد که خدا و رسول خدا او را دوست دارند و تا پیروز نگردد، بازنگردد، و بر دشمن حمله برَد و از حمله دشمن نگریزد، در روز تاسوعا نهم محرم از امام حسین علیه السلام سؤال کردند: پرچم را به دست کی خواهی داد؟ فرمودلاعطن الر اّیة غدا بعلا ؛ً به دست بزرگترین و ارجمندترین کسان پرچم سپرده می شود« این مقام کمتر از مقام « لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار » نبود که در باره حضرت علی علیه السلام در جنگ بدر اعلام شد، روز عاشورا امام حسین علیه السلام بر حسب آداب جنگی، با آن سپاه محدود و انگشت شمار در قبال لشگر انبوه بی شمار، پرچم را به دست عباس علیه السلام برادر خود داده که از همه قوی تر و با استقامت تر است و میمنه و میسره و جناح لشگر را نیز آراست، عباس علیه السلام در قلب لشگر پرچم بدست دارد و در مقابل انجام منظور مقدس برادر، بیشتر پافشاری می کند و از این رو او را علمدار دشت کربلا گویند، تا حمله صبح دهم محرم که هنوز جنگ مغلوبه نشده بود، عباس علیه السلام علمدار بود و برای حفاظت و بر فراز بودن اهتزاز پرچم حسین علیه السلام از هیچ کوششی دریغ نمی کرد و هر گزندی هم به او می رسید، در مقابل انجام وظیفه، آن هم دینی و آسمانی در حضور امام و به فرمان جگرگوشه پیغمبر صلی الله علیه و آله ناچیز می دانست و در حمله اول صبح عباّس علیه السلام با حفاظت پرچم، شجاعت خود را ثابت کرد تا حمله به پیروزی سپاه حسین علیه السلام تمام شد، یعنی از هفتاد و دو نفر، سی نفر و از آن گروه بیش از دو هزار نفر کشته شدند، پس از آن اعلام کردند، یک یک به جنگ بروند و علتّ آن این بود که گمان می کردند در جنگ تن به تن، بزودی این عد هّ کم از پا در می آیند و کار یکسره گردد، غافل از آنکه این گروه محدود، مانند شیر غضبناک هریک با ده ها نفر از سپاه ظالم اموی یکسان بلکه برتری دارند، و این حقیقت را عملا پس از تلفات بسیار مشاهده کردند و تصدیق نمودند و با این نقشه ها موفقّ نشدند، یعنی نتوانستند بزودی و بدون تلفات، جنگ را خاتمه دهند، هر یک نفر که میدان می رفت، خواه جوان ده ساله یا پیرمرد شصت ساله تا گروهی را از پا درنیاورد، پا از رکاب خالی نمی کرد.

 


منبع : سقای تشنگان کربلا
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه