قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جلوه هايى از ويژگيهاى خدا در امام حسین(ع)

از الطاف خاصّ خدا که بر حسين عليه السلام ارزانى داشتن نمونه ها و جلوه هايى از صفات خويش بدان حضرت است براى نمونه :
1
- از جمله صفات خداوند، اين است كه : در كران تا كران هستى موجودى نيست جز اينكه او را به پاكى مى ستايد.
وَاِنْ مِنْ شَىْءٍ اِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ
و پرتوى از اين ويژگى به امام حسين عليه السلام آن است كه همه موجودات بر مصيبت و شهادت او مى گريند؛ امّا ما گريه آنها را درنمى يابيم همانگونه كه ستايش و تسبيح موجودات را.
به علاوه گريه ، تنها جريان يافتن اشك از ديدگان نيست ، بلكه گريه هر موجودى متناسب با موجوديّت و وضعيّت آن است و همانگونه كه در روايات آمده است: (گريه آسمانها به ظهور قطرات خون ، گريه ماهيان دريا به خروج آنها از آب ، گريه هوا به تيره و تار شدن آن ، گريه خورشيد و ماه به گرفتگى آنها و گريه زمين آن بود كه هر سنگى جابه جا مى شد، زير آن قطرات خون نمودار بود.)
2
- از صفات ديگر خداوند اين است كه : ايمان و اقرار به وجود او يك واقعيّت فطرى و برخاسته از اعماق وجود انسان است ، همان واقعيّتى كه انسان بر آن اساس آفريده شده است .
فِطْرَةَ اللّهِ الَّتى فَطَرَ
به همين جهت است كه پيروان همه مذاهب و مسلكها حتّى بت پرستان و انكارگران ، به هنگام انكار آفريدگار فرزانه هستى به زبان ، به گونه اى به وجود و قدرت او اعتراف و آن را اثبات مى كنند.
از الطاف خاص خدا بر امام حسين عليه السلام در اين مورد اين است كه همه دلها و قلبهاى آشنا و بيگانه با او، به گونه اى بر شهادت و مصيبت او شعله ور مى گردد و مجلس او را به پا مى دارد، همچون برخى هندوهاى مخالف با اسلام و يا كسانى كه در اوج عداوت و دشمنى با دين خدا، بر او مى گريستند.
عمر سعد، فرمانده كلّ سپاه يزيد، به هنگام صدور فرمان حمله به آن حضرت خود مى گريست . همانگونه كه در واپسين لحظات شهادت او و شنيدن سخنان جانسوز و تكان دهنده خواهر قهرمانش زينب عليها السلام اشك مى ريخت.
شقاوت پيشه اى كه به هنگام غارت خيمه ها، گوشواره دختر خردسال حسين عليه السلام را به سرقت مى برد، مى گريست.
يزيد به هنگام ورود خاندان پيامبر و سرهاى مقدّس شهداى قهرمان عاشورا به مجلس شومش ، بر آن صحنه هاى فاجعه بار اشك مى ريخت ، او شركت داشتند، نيز رقّت قلب و گريه بر شهادت جانسوز آن حضرت و ستمى كه در راه حقّ و عدالت بر او رفت ، گزارش شده است . و در ميان آنان تنها از فرزند پليد مرجانه به موردى دست نيافته ام ، جز همان موردى كه در استاندارى كوفه و مجلس شومش ، فرمان قتل امام سجّاد عليه السلام را صادر كرد، كه عمّه قهرمانش او را در آغوش گرفت و فرمود: (اگر بخواهيد او را بكشيد بايد مرا نيز به همراه او بكشيد.)كه ابن زياد دگرگون شد و فرمان شقاوت بار خود را با توجيهى پس گرفت.
3
- صفات و ويژگيهاى ذات اقدس الهى ، حقايق و واقعيّتهايى است پرشكوه و باعظمت كه فراتر از آنها قابل تصوّر نيست مگر به ظاهر و در قلمرو گفتار و لفظ ؛ همانند فرازهايى از دعاى سحر كه به صورت (افعل التفضيل ) آمده است :
اللّهمّ انّى اساءلك من بهائك بابهاه
همين گونه نامهاى بلند پايه و شكوهمند او كه از آنها به اسماء اعظم الهى تعبير مى گردد، چرا كه همه صفات و نامهاى مقدّس او پرشكوه و بلندپايه است . به حسين عليه السلام نيز پرتوى از اين ويژگى ارزانى شده است ، كه تمامى مصائب او بزرگ است و نمى توان برخى را از ديگرى بزرگتر يا كوچكتر پنداشت . هنگامى كه به كوچكترين مصيبتهاى او بينديشيم ، بزرگترين مصيبت است ، همانگونه كه آسانترين آنها، سخت ترين و طاقت فرساترين است .
4
- خداوند براى تقرّب و نزديكى به خود و براى خشنودى از بندگان و آمرزش گناهان آنان ، وسايل و راههاى بسيارى در قلمرو انديشه و نيّت و عمل ، قرار داده است و راه هاى رسيدن الطاف خود و بندگان را همگانى و عمومى ساخته و در انحصار كسى نيست و براى درك و دريافت الطاف خداوند اسباب و وسايل و راههايى بى شمار است . در اين مورد به امام حسين عليه السلام پرتوى از اين ويژگى ارزانى شده است .
در وجود آن حضرت كه بنده خاصّ خدا است ، اوّلاً: اسباب و وسايل بسيارى براى نجات و فلاح و هدايت مردم ، همچون عبادت خود كه قضا يا كفّاره يا عوض ، مقرّر داشته ، جايگزينهايى مقرّر فرموده است .
وهمانگونه كه در قلمرو عبادت خدا، گاهى نيّت كار نيك را جايگزين خود كار شايسته ساخته و بدان پاداش وعده فرموده است ، همين گونه نيز در مورد امام حسين عليه السلام ، تا هيچ انسان جستجوگر و حقيقت خواهى محروم نگردد.
براى نمونه : زيارت امام حسين عليه السلام از نزديك ، پاداش ‍ عظيمى دارد وجايگزين آن ، زيارت از راه دور، با آمادگى و صفاى دل است .
همين گونه براى سوگوارى بر آن حضرت ، پاداش بسيارى مقرّر داشته و براى اينكه كسى از اين وسيله تقرّب به حقّ، محروم نگردد، مصيبتهاى او را گوناگون و اسباب گريه و رقّت قلب و جريان اشك را بسان اختلاف قلبها، مختلف و متعدّد ساخته است ، چرا كه هر قلبى بر هر مصيبتى نمى سوزد، امّا همان قلب در مصيبت ديگرى ، دگرگون و شعله ور مى گردد.
به عنوان مثال : ممكن است قلبى بر غربت و تنهايى انسانى نسوزد، امّا هنگامى كه تشنگى هم بدان اضافه شود، بسوزد.
ممكن است بر زخمهاى بى شمار پيكرش ، رقّت نبرد، امّا بر زخمهاى بى شمارى كه بر جراحات قلب به خاطر شهادت ياران ، افزون مى گردد شعله ور شود. ممكن است بر زخمهاى بى شمار و داغهاى جانسوز، دگرگون نشود، امّا بر پايمال شدن پيكر به خون آغشته ، بزرگ مردى پس از زخمهاى بى شمارى كه بر قلب و جسم او وارد مى گردد، مشتعل شود. و همين طور اين غم جانسوزى است كه پايان پذير نيست .
شما بالاترين مصيبتها را در نظر بگيريد و از آنها سخت ترين آن را و از سخت ترين آنها طاقت فرساترينش را. آنگاه خواهيد ديد كه همه آنها، در عاشوراى سيد و سالار مظلومان عالم ، موجود است و اين نشانگر تعدّد وسايل و راههاى تقرّب به خدا در وجود آن گرامى است و پرتوى از الطاف خاصّ خدا به او.
5
- صفات خداوند ويژه ذات اقدس اوست و كسى در آنها شركتى ندارد. آنچه به حق و براساس منطق به او نسبت داده شود و از ديدگاههاى گوناگون به او تعلّق گيرد، ويژه اوست . بدانها ممتاز شده و درآنها شريكى ندارد.
امام حسين عليه السلام نيز در ميان بندگان برگزيده او از همين ويژگى برخوردار است ؛ چرا كه صفات و امتيازاتى كه از جانب خدا به او ارزانى شده و بدانها ممتاز شده ، خاصّ خود اوست و همانندى ندارد.
6
- از صفات منسوب به خداوند آن است كه عشق و محبّت به او فطرى و خاصّ به اوست و شباهت به محبّت رايج در ميان انسانها، نسبت به يكديگر را ندارد. محبّت به آن حضرت نيز همين گونه است ، تا جايى كه محبّت به او با محبّت به فردى كه از نظر مقام و موقعيّت به او برابر يا فراتر از اوست ، متفاوت است . پيامبر صلى الله عليه و آله در اين مورد فرمود:
(محبّت امام حسين عليه السلام حقيقتى است كه در اعماق جان انسانها، نهفته است .)
و نيز اين واقعيّت را بدين صورت از پيامبر صلى الله عليه و آله آورده اند كه :
روزى آن حضرت در جستجوى حسن و حسين عليهما السلام از منزل خارج شد و آن دو فرزند گرانقدرش را در باغى ، در نزديكى خانه يافت ، كه در خواب بودند. نخست سرحسين عليه السلام را از زمين برگرفت و او را مورد محبّت خاصّ خود قرار داد و آنقدر لب و دهان او را بوسه باران ساخت كه بيدار شد و آنگاه حسن عليه السلام را. مقداد از محبت خاصّ او به حسين عليه السلام پرسيد و گفت : (محبّت به آن حضرت چنان بود كه گويا او بزرگتر است.)
پيامبر در پاسخ فرمود: (محبّت حسين در دلهاى باايمان ، نهفته است.)
و با اينكه برادرش در مقام و عظمت اگر برتر از او نباشد برابر و مساوى است . اينگونه افكنده شدن بذر محبّت حسين عليه السلام در دل پيامبر آشكار شد به گونه اى كه نخست سر او را بلند كرد و لب و دهان او را بوسه باران ساخت و آنگاه جمله ياد شده در پاسخ مقداد را در مورد او بيان فرمود.
با اين بيان ، نهفته بودن مهر امام حسين عليه السلام در دلهاى با ايمان ، نشانه ايمان به خداست . گرچه ضرورى است كه محبّت نياى بزرگ و پدر گرانقدرش ، بيشتر از مهر او در دلهاى باايمان موج زند، چرا كه مقام آنان والاتر است ، امّا محبّت امام حسين عليه السلام داراى ويژگى و اثرات خاصّى است كه به بيش و كم بودن آن ، ربطى ندارد. براى نمونه :
1
- از آثار مهر به اوست كه قلبهاى باايمان ، پيوسته در هواى زيارت اوست . به هنگام شنيدن زيارت نامه او، يا شنيدن خبر رفت و آمد كاروان زائرانش ، دگرگون مى گردد و بيشتر از آنچه در آرزوى زيارت خانه خدا يا ديگر مشاهد مشرّفه و مراقد مطهّره باشد، در آرزوى زيارت اوست .
2
- و نيز از آثار محبّت بدان حضرت است كه هر كسى به زيارت ديگر امامان نور عليهم السلام مشرّف گردد، در زيارت آنان نيز نام و ياد مقدّس او، در كنار نام آنان صفابخش دل اوست .
3
- و نيز پرتوى از همان مهر است كه نام روح بخش او در دلهاى باايمان ، اثرى عميق برجاى مى نهد، همانگونه كه پدر گرانمايه اش ياد ونام و شهادت پرافتخار او را، مايه اندوه عميق دلها و جريان يافتن اشكها خواند
(من شهيد اشكهايم ! هيچ انسان باايمانى مرا ياد نمى كند، جز اينكه طوفانى از اندوه در دلش ايجاد و اشك ديدگانش جارى مى گردد.)
4
- از پرتو همان مهر خاصّ است كه ورود ماه غَمْبار مُحرّم كه ماه اوست ، قلبها را لبريز از اندوه مى سازد.
5
- و سرانجام بر اثر محبت خاصّ به آن حضرت است كه با تكرار فاجعه غمبار عاشورا و مصائب او، ذرّه اى از عشق و سوز و گداز بر او كاسته نمى شود و براى دلهاى باايمان ملال نمى آورد؛ به طورى كه اگر روزى هزار بار سوگ او تكرار گردد، باز هم مردم باايمان به مجرّد شنيدن اين فاجعه بزرگ كه آن حضرت را در حالى كه از شدّت عطش مى سوخت و زخمهاى بى شمارى پيكرش را پوشانده بود، سر مقدّسش را از قفا بريدند، صداى شيون مردم فضا را پر مى كند.
همين گونه ، اگر تصوّر كنند كه آن حضرت در پهن دشت نينوا، در اوج غربت و تنهايى ، براى اتمام حجّت ، طلب يارى مى كرد، يا جريان دادخواهى او را بشنوند، باز هم صداى گريه مردم ، به آسمان مى رسد.
به هر حال ، تكرار مصيبت او نه تنها از سوز و گداز دلها نمى كاهد و خسته كننده نيست ؛ بلكه دلها را مشتعل مى سازد و جلا مى بخشد و صيقل مى دهد.


منبع : ويژگيهاى امام حسين عليه السلام
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه