برترين و زيباترين صفت و ويژگى هر پديده اى از پديده هاى آفرينش ، به امام حسين عليه السلام ارزانى شده است :
از فرشتگان ،
از پيامبران ،
از زمانها،
از آسمانها،
از هوا و فضا،
از آبها،
از درختان ،
از نهرها و جويبارها،
از درياها،
از انسانها،
از جنّيان ،
از پرندگان و حيوانات اهلى و وحشى ،
از كوهها،
و از رخدادها و اوضاع ظاهرى اين جهان .
اينك توضيح در مورد هركدام از عناوين يادشده در فهرست بالا:
خداى جهان آفرين از آسمانها، بهره هاى ويژه اى به آن حضرت ارزانى داشت .
آسمانها را جايگاه صعود جسد مطهّر امام حسين عليه السلام در روز شهادتش ساخت و آنها را بر آن حضرت گريان نمود كه با خون و خاك سرخ وسرخى خاصّ خود بر او سوگوارى كردند.
آنگاه از خصوصيّت ظاهرى و معنوى آسمانها ويژگيهايى به سرزمين نينوا به بركت شهادت حسين عليه السلام عنايت فرمود كه وصف ناپذير است و بر خود آن حضرت نيز بهترين آنچه را كه به آسمانهاى هفتگانه عنايت فرموده بود، ارزانى داشت .
اينك با نگرش به صفات معنوى و روحانى امام حسين عليه السلام و ويژگيهاى موجودات در هر مورد به مقايسه مى پردازيم .
براى نمونه : آسمان ، معدن فيوضات و بهره هاى ربّانى است و حسين عليه السلام نيز معدن فيوضات الهى است ، امّا او با وسايلى ساده تر و اسبابى آسانتر و ره آورد و ثمرى بزرگتر.
آسمان جايگاه صعود دعا و محل استجابت دعاست و حسين عليه السلام نيز نام گراميش وسيله استجابت دعاست ، همانگونه كه در دعاى آدم وزكريّا و ديگر توسّل جويندگان به پيامبر و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام چنين بود.
آسمان جايى است كه فرياد مظلومان در آن طنين مى اندازد و كربلاى امام حسين عليه السلام نيز جايى است كه از آنجا فرياد مظلوميت مدافعان حق وعدالت به آسمانهابرخاست .
آسمان ، نقطه بلندى است كه ناله يتيمان به هنگام گريه و ناله بدانجا مى رسد و عرش را به لرزه درمى آورد و كربلا، سرزمينى است كه ناله يتيمان خاندان وحى از آن به آسمانها طنين افكند.
آسمان ، جايگاه رفيعى است كه بُراق در آن ، پيامبر را به نزديكترين نقطه قرب در سفر معراج اوج داد و كربلا، زمينى است كه ذوالجناح ، امام حسين عليه السلام را به جايگاه عظيمى رسانيد كه پيامبر فرمود:
انا من حسين .
آسمان ، معراج پيامبران است و كربلا، معراج فرشتگان .
آسمان ، جايگاهى است كه شرايط جارى بر آن در زمين و جوّ اثر مى گذارد و كربلا، سرزمين مقدّسى است كه وضعيّت آن در آسمانها و عرش اثر مى نهد.
در آسمان ، نداى تسبيح ، تهليل ، تكبير و ستايش عبادت كنندگان و سجده كنندگان و قنوت كنندگان طنين انداز است و در كربلا نداى دلخراش ضجّه ها و شيونها و ناله ها و دادخواهيها به صورتهاى گوناگونى چون : پدرم ! برادرم ! فرزندم ! مولايم ! سرورم ! همه فضا را پر كرده است .
و اين نداهاى حق طلبانه در پيشگاه خدا، در آسمانها، از نداى تسبيح فرشتگان محبوبتر است .
همه ملائكه ها، براى آدم سجده كردند و در كربلا، همه پيامبران و فرشتگان بر پيكرِمقدّس امام حسين عليه السلام نماز خواندند.
خداوند، در توصيف آسمان آن را سقف محفوظ كسانى كه بدو پناه برند، سقف محفوظساخت .
آسمان را سقف برافراشته وصف كرد توسّل جويند.
در مورد آسمان فرمود: ما از آسمان آبى پاك فرود آورديم . آب پاك و پاك كننده را به خاطر وجود او نازل ساخت ، چرا كه به بركت اوست كه باران مى بارد و علاوه بر اينكه به هنگام طلب باران توسّط آن حضرت ، خداوند گياهان و حيوانات و مردم بسيارى را به بركت او سيراب ساخت .
با اين وصف اين ويژگى را بدو عنايت فرمود كه اشك ديدگان را كه پاك سازنده همه پليديها معنوى و وسوسه شياطين است ، با ياد و نام جانبخش او جارى مى سازد و به وسيله آن ، آتش شعله ور دوزخ را خاموش مى كند و نيز همين آب است كه با آب بهشت آميخته مى گردد.
و نيز در مورد آسمان فرمود: ( روزى شما و آنچه به شما وعده داده اند در آسمان است .) روزى زندگى زوال پذير را در آن قرار داد، در حالى كه روزى حيات جاودانه و زوال ناپذير و همه درجات و مقامات و كاميابيهايى كه بندگان شايسته خدا، بدان وعده داده شده اند، در پرتو نور وجود حسين عليه السلام است .
به عبارت ديگر: خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: ( آيا انسان به آسمانِ بر فرازش ننگريسته كه چگونه آن را بنياد كرديم و آراستيم ؟)
و شما اى مردم ! آيا به امام حسين عليه السلام در كربلا نظاره نمى كنيد كه توقّفگاه ، شهادتگاه ، زينتها، چراغهاى فروزان اطراف او، نورافشانى و روشنايى اش چگونه است و چگونه شيطانها را مى راند و مى پراكند؟
پس ، چشم بگشا! باز هم بار ديگر، چشم باز كن و به شرايط او نظاره كن ! ديده ات خسته و درمانده ، به سوى تو باز مى گردد و سيلاب اشك ديدگانت ، جارى مى شود.
آرى ! به آسمان بلند و برافراشته و اوضاع و آراستگى و تاءثير گذاريش بر ديگر پديده ها و آنچه در آن است ، نيك بنگريد! آنگاه به شخصيّت رفيع و پرشكوه امام حسين عليه السلام و كربلا و آستان منوّرش نظاره كنيد و ميان اين دو مقايسه نماييد.
در آسمان بلند، عرش عظيم است و در كربلا، زينت پرشكوه عرش .
آسمان ، جايگاه فرشتگان است و آستان حسين عليه السلام محل آمد و شد آنان .
آسمان ، معراج پيام آوران است و كربلا معراج فرشتگان .
آسمان ، دارنده برجهاست و امام حسين عليه السلام نيز همانگونه كه در روايات اسلامى آمده است ، دارنده برجهاست ؛ چرا كه او فرزند امام و برادر امام و پدر امامان نهگانه عليهم السلام است.
آسمان ، داراى بناى مقدّسى ، پيش از بيت المعمور است ، كه هر روز هفتاد هزار فرشته به طور بى وقفه بر گرد آن طواف مى نمايند و حسين عليه السلام نيز ضريح مقدّسى دارد كه هفتاد هزار فرشته به طور هميشگى و هفتاد هزار فرشته ديگر، كه هر روز جاى خود را به ديگرى مى دهند، بر آن گمارده شده اند.
آسمان ، برافراشته است كه بهشت در آن است و حسين عليه السلام زينت بهشت است و بهشت از نور وجود او پديد آمده و قبر مقدّسش باغى است از باغهاى بهشت و خود سالار جوانان اهل بهشت است .
آسمان ، جايى است كه جبرئيل در آن است و در كربلا، پيشواى بزرگى است كه جبرئيل براى خدمت به او افتخار مى كرد.
آسمان ، جايى است كه پيشواى بزرگ توحيد، شبانه به سوى آن سير داده شد و كربلا، همانگونه كه خود فرمود: جايگاهى است كه روزانه سير داده شد.
آسمان ، جايگاه موسى كليم است و كربلا، جايگاه شجره مقدّس او.
آسمان ، جايگاه عيسى مسيح است و كربلا، ولادتگاه او.
آسمان ، جايگاه بلندى است كه خورشيد فروزان در آن است و گاه دچار گرفتگى مى گردد؛ امّا خورشيد نور افشان چهره امام حسين عليه السلام هر آنچه كار بر او سخت تر و لحظات وصال نزديكتر مى گشت ، پرتو جهان افروزش درخشنده تر مى نمود.
آسمان ، جايى است كه ماه ، آن شمع شب افروز و سمبل زيبايى را در خود دارد و كربلاى امام حسين عليه السلام ماه شب افروز بنى هاشم را، كه چون ظلمتها، ميان او و خورشيد جهان افروز وجود سالارش حسين عليه السلام در ميدان جهاد حايل شدند، دچار گرفتگى شد.
آسمان ، بلند است كه صفحه اى نيلگون دارد و حسين عليه السلام سر و چهره و پيكرش ، گلگون .
آسمان ، داراى سيّارات هفت برادران است و كربلا نيز، داراى سيّارات هفتگانه از فرزندان قهرمان على عليه السلام و هفتاد و دو تن از ياران ارجمند فرزندش امام حسين عليه السلام كه با سرهاى نورانيشان در شهرها، سير كردند.
آسمان ، داراى هزاران ستاره آشكار و انبوه بى شمارى از ستارگان نهانى است كه هركدام داراى نقش خاصّ خويشند و پيكر پاك امام حسين عليه السلام داراى هزاران زخم آشكار شمشير و نيزه و تير و جراحات بى شمار نهانى است كه هر كدام باعث لطفى از الطاف خاصّ خداست .
آسمان ، داراى ستاره قطبى و ستاره هاى هفت برادران است كه بر گردَش مى چرخند و كربلاى امام حسين عليه السلام سرزمينى است كه قطب امامت و ولايت در آنجاست و با شيون و گريه برگرد پيكر به خون آغشته اش طواف مى كنند.
آسمان ، ستارگانى دارد كه گويى حامل سر هستند و كربلا، دارنده سرهاى مقدّسى است كه شهر به شهر سير داده شدند.
آسمان ، بيت المعمور دارد كه پيش از بناى پرشكوه صراخ و كعبه است و هر روز هفتاد هزار فرشته ، بر گردَش مى گردند و كربلاى حسين نيز سرزمين مقدّسى است كه فرشتگان بر گرد قبر سيّد و سالار انسانيّت طواف مى نمايند.
آسمان ، داراى كهكشانها و ستارگان بى شمار است و امام حسين عليه السلام نيز داراى كهكشانهايى از زخمهاست كه در روز رستاخيز با همانها محشور مى گردد و اين از ويژگيهاى او براى نجات گناهكاران است ... .
خداوند به امام حسين عليه السلام زمين مقدّسى را عنايت فرمود و آن را بر ديگر زمينها شرافت و برترى بخشيد علاوه بر آن در وجود خود آن گرامى همه ويژگيها و صفات پسنديده يك سرزمين پربركت و مقدّس را قرار داد و از زمين هر آنچه شايسته بود، به او ارزانى داشت .
براى نمونه : زمين ، معدن طلا و نقره و جواهر است و حسين عليه السلام معدن قصرهايى از لؤ لؤ و ياقوت و طلا و نقره .
زمين ، جايى است كه خداوند در آن از هر نوع گياه خرّم و پرطراوت براى مردم مى روياند و امام حسين عليه السلام پيشواى بزرگ و برجسته اى بود كه خداوند همه مايه ها و ضرورتها و بايستگيهاى كاميابى و نيك بختى انسانها را در وجود مبارك و زندگى پرافتخارش رويانده بود.
زمين ، جايگاهى است كه خداوند آن را براى مردم گاهواره آرامش ساخت ؛ در زندگى خويش بر روى آن استقرار مى يابند و پس از مرگ نيز آرامگاه آنان است و امام حسين عليه السلام را نيز براى استقرار جاودانه انسانها در بهشت ، گاهواره آرامش و آسايش قرار داد و قبر شريفش را كفايت كننده شيعيانش در زندگى و مرگ .
از اين دو نعمت ارزنده نيز بهترينها را به امام حسين عليه السلام ارزانى داشته است .
از قبر شريف آن حضرت تا آسمان برافراشته ، اين فضا و هوا را به آن حضرت ارزانى داشته و براى آن ويژگيهايى مقرّر داشته است .
1 آنجا را جايگاه رفت و آمد فرشتگان و راه بالا بردن اعمال شايسته زائرانش ساخت .
2 آنجا را مسير صعود كارهاى شايسته اى ساخت كه همانندش از هيچ نقطه ديگر زمين به آسمان بالا، نخواهد رفت .
3 آنجا را فرودگاه رحمت خاصّ خود ساخت كه همانندش در نقطه ديگرى فرودنمى آيد.
4 و ديگر اينكه آن جا را محل صعود فيض زمينيان براى آسمانيان و معراج فرشتگان قرار داد.
امام حسين عليه السلام نيز همانند ديگر انسانها داراى اين حق انسانى بود كه از آب گوارا، كه خداوند براى هر موجود زنده اى آفريده است ، بنوشد، امّا از آنجايى كه به خاطر دفاع از حق و عدالت ، اين حق انسانى از او سلب شد، خداوند چهار نوع از آبها را به آن حضرت عنايت كرد و براى او در آنها حق قرار داد:
1 - نخست آب گوارا و جاودانه كوثر را، براى رفع عطش او و ياران شهيدش قرار داد و آنان را در واپسين لحظات شهادت كه بر خاك نينوا افتاده بودند، سيراب ساخت . همان گونه كه از فرزند گرامى حسين عليه السلام روايت شده است كه ، در لحظات آخرين ، خطاب به پدرش گفت :
(پدرم ! اين نياى بزرگم پيامبر است كه مرا از آب گوارايى كه ديگر تشنه نخواهم شد، سيراب ساخت .)
و نيز از همين آب كوثر براى كسانى كه بر حسين عليه السلام سوگوارى مى كنند بهره اى قرار داد كه در روز رستاخيز خواهند نوشيد.
البتّه براى بسيارى از كارهاى شايسته اين پاداش بزرگ را وعده فرموده اند، امّا از ويژگيهاى آن حضرت در اين مورد آن است كه چشمه كوثر از نوشيدن سوگواران او بر خود مى بالد و شادمان مى گردد.
2 - دوّمين نوع از آبهايى كه به آن حضرت عنايت شده است ، آب حيات است ، كه در بهشت با قطرات اشكهايى كه بر او ريخته شده است ، در هم آميخته و شيرينتر و گواراتر مى گردد، همان گونه كه در روايات آمده است.
3 - ديگر اشك چشمها را نثار او ساخته است ، چرا كه كشته اشكهاست و با شنيدن نام و ياد و مصيبت او، سيلاب اشكها جارى مى گردد همچنان كه با نظاره به شهادتگاه و با استشمام بوى تربت مقدّسش ، كه در بخش گذشته از آن سخن رفت .
4 و سرانجام اينكه بر همه دوستانش مقرّر شد كه به هنگام نوشيدن آب سرد و گوارا، اوج فداكارى و عظمت او را به ياد آورند و درس گيرند. خودش در اين مورد فرمود:
(شيعيانم ! هنگامى كه آب شيرين و گوارايى نوشيديد، به ياد مظلوميّت من باشيد.)
امام صادق عليه السلام فرمود:
(هرگز آب سردى ننوشيدم ، مگر اينكه حسين را به عظمت ياد كردم .)
حقوق چهارگانه اى كه در رابطه با آبها، براى آن گرامى مقرّر شد، ممكن است به يكى از دو دليل زير باشد:
نخست ممكن است بدان دليل باشد كه آن حضرت در رابطه با نعمت حياتى آب از جهات چهارگانه اى مورد ستم قرار گرفت و از حقوق انسانى خويش محروم شد؛ چرا كه :
اوّلاً: براساس روايات متعدّد، همه انسانها در سه چيز شريكند، كه يكى از آنها نعمت آب است . به همين دليل خوردن آب از نهرهاى تملّك شده ، گرچه تملّك كننده اجازه ندهد، نياز به اجازه ندارد.
و سيراب ساختن ديگران نيز گرچه كافر باشند، همان گونه كه در روايت مصادف از امام صادق عليه السلام در راه مكّه آمده است ، از كارهاى مستحبّ است و حقوق انسانى همه انسانها.
ثانياً: در نگرش اسلامى همه موجودات زنده از اين حق حياتى برخوردارند كه از نعمت آب بهره ور گردند، به همين جهت است كه در شرايطى كه جان حيوان يا پرنده اى ، به خاطر تشنگى به خطر افتد، بايد براى عبادت خدا تيمّم كرد و از آب حتّى براى وضو نيز نبايد استفاده كرد.
ثالثاً: آن حضرت به دلايلى از جمله : سيراب ساختن مردم كوفه در صفّين و در قادسيّه به هنگام برخورد با لشكر حرّ و به هنگام روى آوردن خشكسالى بر مردم كوفه بر آنان حقّ مهمان نوازى و احترام وسيراب ساختن خود و همراهانش را يافته بود.
و سرانجام اين كه در نهر فرات ، حق انكارناپذيرى داشت ؛ چرا كه از هداياى خدا به مادرش فاطمه عليها السلام دخت گرانمايه پيامبر صلى الله عليه و آله به هنگام پيمان زندگى بستن با حضرت على عليه السلام بود.
سوگمندانه ، هيچ يك از اين حقوق را در مورد او رعايت نكردند، تا جايى كه قطره اى از اين نهر آب را براى فرزند خردسال خويش طلب كرد و با اين كه كودكش را در سخت ترين شرايط تشنگى مى نگريستند، ذرّه اى عاطفه و انسانيّت از خود نشان ندادند. آنگاه براى اتمام حجّت براى خود آب خواست كه به خود او نيز ندادند و آن گرامى با لب تشنه جان داد.
ما خلت قبلك بحراً مات من ظماءآه ! هرگز پيش از اين فكر نمى كردم كه دريايى پهناور و عميق از تشنگى جان دهد و هرگز نمى پنداشتم كه گلّه شتران ، شير بيشه شجاعت را از آب دور سازند.
دوّمين دليل از حقوق چهارگانه آن حضرت ، در رابطه با آبها، ممكن است اين باشد كه : تشنگى شديد و بستن آب بر روى او، در چهار عضو از اعضاى بدن او اثر عميقترى نهاد، لبها، از شدّت تشنگى خشك وپژمرده شد و جگر به خاطر نرسيدن آب تكّه تكّه ....
آن گرامى ، روز جاودانه عاشورا، بارها براى اتمام حجّت از سپاه اموى آب طلبيد، امّا تنها آخرين بار بود كه با دست شستن از زندگى و آگاهى بر اين حقيقت كه دشمن نيز مى داند كه امام حسين عليه السلام با انبوه زخمهاى پيكر و جراحات قلبى اش ديگر شهادتش قطعى است ، اين حالت جانسوز را آشكار ساخت كه :
الا ن اسقونى قطرة من الماء
هان اى سپاه اموى ! به من كمى آب بدهيد كه جگرم از شدّت تشنگى پاره پاره شد ....
و نيز به گونه اى كه در روايت آمده است ، از مجروح شدن زبان به خاطر فشار تشنگى و حركت شديد غير ارادى و تار شدن ديدگان نيز سخن رفته است ، درست همان گونه كه جبرئيل به آدم خبر داد كه :
(اى آدم ! كاش گرامى فرزندت را مى نگريستى كه فريادش از شدّت تشنگى به آسمان بلند است و عطش در كران تا كران وجودش اثر نهاده ، امّا به او آب نمى دهند و بر آبى كه به آسانى در دسترس همگان است ، نسبت به آن حضرت بخل مى ورزند.)
ابكوا شهيداً بالدّماء مزّمّلا |
لو كانت له جراً مياه الابحر |
شما اى مردم ! بر شهيد به خون آغشته اى كه چشمان پيامبر بر او سيلاب اشك جارى ساخت ، خون گريه كنيد. بر شهيد تشنه كامى كه اگردرياها مركب شود نمى تواند ارزشهاى والاى الهى و انسانى اش را به شمار آورد.
از عالم گياه و نبات و درختان نيز بهترينها به امام حسين عليه السلام ارزانى شده است .
مى دانيم كه بهترين درخت ، همان درخت مقدّسى است كه موسى به هنگام بعثت از آنجا ندا داده شد كه :
اِنَّنى اَنَا اللّهُ
هان اى موسى ! خداى يگانه من هستم ، خدايى جز من نيست پس مرا بپرست .
و در روايت آمده است كه: (آن درخت در نقطه اى بود كه اينك قبر شريف اوست .
و نيز بهترين درخت خرما، همان بود كه به مريم الهام شد كه :
وَ هُزّى اِلَيْكِ
هان اى مريم ! اى بانوى برگزيده و پاك ! اين درخت خرما را بجنبان تا خرماى تازه برايت فرو ريزد.
و عيسى عليه السلام در كنار آن ، جهان را به نور خويش روشن ساخت و در روايات آمده است كه: ( آن نخل خرما نيز در كربلا بود.)
از دريا نيز به آن حضرت بهره خاصّى ارزانى شده است .
در شهادتش فرشته درياها، به همه موجودات آب زى ندا داد كه :
(اينك لباس غم و اندوه بپوشيد كه فرزند گرانمايه پيامبر را به شهادت رساندند.)
پر شرافت ترين كوهها، طور سينا است و در روايت به قبر شريف آن حضرت اطلاق شده است به همانجايى كه كشتى نجات انسانيت در آنجا لنگر انداخت.
اميد، كه ما نيز به بركت آن ، از گردابها رهايى يابيم ، چرا كه وقتى به شرايط تأ مل كرديم ، ديديم هم اكنون وضعيت ما، به گونه اى است كه اميرمؤ منان عليه السلام ترسيم كرد و فرمود:
(به راستى كه دنيا، شما را همانند كشتى طوفان زده اى كه بر امواج درياهاى بى كرانه به لرزه درآمده است ، مى لرزاند. آنچه از آنها به كام دريا رفت ، نجات نخواهد يافت و آنچه نجات يابد، تازه به سوى هلاكت گاه خويش ، گام مى سپارد.)
و ما در اين شرايط بحرانى نمى دانيم كه اگر غرق شديم از آن كسانى خواهيم بود كه به دوزخ خواهيم رفت يا به سوى بهشت ؟
آرى ! سرنوشت اين كشتى طوفان زده ، براى ما روشن نيست ؛ امّا اين قطعى است كه اگر به گونه اى در لنگرگاه امام حسين عليه السلام لنگر اندازد، اميد نجات و سلامت خواهدبود.
خداوند از ميان بندگانش ، به آن حضرت ، يارانى عنايت فرموده است كه به تعبير خودش ، شايسته تر و وفادارتر از آنان را، به پيشوايى ازپيشوايان نور، عنايت نفرموده است ؛كه اين واقعيّت با نگرش به فداكارى و جوانمردى آنان در حماسه جاودانه عاشورا به خوبى جلوه گر است .
و نيز از ميان انسانها، انبوه شيفتگان و شيعيانى را به او داده است كه نسبت به وجود گرامى او مهر و محبّت ويژه اى دارند و آن را به گونه اى ابراز و آشكار مى سازند كه گاه با هيچ معيار و ملاك مادّى سنجش پذير نيست .
و گاه چنان سرمست مهر او مى شوند و در سوگوارى بر او، به كارهايى دست مى زنند كه نه تنها با تقرّب به خداى امام حسين عليه السلام نمى سازد، بلكه سر از نافرمانى او در مى آورد؛ همان گونه كه برخى در عاشورا به ياد نام و عزادارى آن حضرت ، به خود صدمه مى زنند و يا خود را زخمى مى سازند.
به طورى كه گزارش شده است در برخى نقاط گيتى گروهى از شيفتگان به آن حضرت در روز جانسوز عاشورا، ضمن وارد آوردن صدمات و جراحات بر خود، كانالى را حفر نموده و آن را مملوّ از موادّ آتش زا مى سازند و پس از مشتعل ساختن آن ، به شيوه خاصّ عزادارى و سوگوارى خود، بر سر و سينه زنان ، به درون آتشهاى شعله ور مى روند و از حرارت عشق به آن حضرت ، چنانند كه گويا آتش در آنان اثر نمى گذارد و خود با صراحت مى گويند كه ما حرارت آتش را احساس نمى كنيم .
از اين موجود دستگاه آفرينش نيز خداوند ياران بسيارى به آن حضرت داده است .
گروهى از آنها، به هنگام حركت او از مدينه به سويش آمدند كه فرمود:
الوعد حفرتى وبقعتى
وعده گاه ما كربلاست ، هنگامى كه آنجا فرود آمدم ، به زيارتم بياييد.
ياران ديگرى از آنان روز جاودانه عاشورا به ياريش شتافتند كه آن حضرت به دليل گزينش شهادت ، به آنان اجازه پيكار نداد.
گروهى از آنان ، شب يازدهم محرّم آمدند كه با پيكر غرق به خون او برروى خاك روبرو شدند.
و نيز بسيارى از آنها براى امام حسين عليه السلام سوگوارى مى كنند و مردان و زنان و دخترانشان در كربلا و در كنار پيكر مقدّسش به صورت نثر و نظم بر آن حضرت مرثيه سرايى كردند و در كنار حرم پيامبر صلى الله عليه و آله و در بصره و كوفه و بيت المقدس و ... بر او عزادارى نمودند، همان گونه كه انبوهى از آنان خبر شهادتش را به همه جا رساندند و در همه اقطار گيتى بر شهادت او شيون كردند و زنانشان به هنگامى كه پيكر مقدّس او به خون آغشته و بر خاك افتاده بود، اينگونه برايش نوحه سرايى كردند:
زنان جنّ، در سوگ پيشواى بزرگ انسانيّت امام حسين عليه السلام غرق در غم و اندوه مى گريند.
و بر او ندبه مى كنند چرا كه اين مصائب ، بسيار بزرگ است .
و لباس سياه به نشانه عزادارى و سوگوارى بر امام حسين عليه السلام برتن كرده اند.
حيوانات وحشى ، در سوگ آن حضرت به اراده الهى سوگوارى كردند. اين مطلب در دو روايت از حضرت مسيح رسيده است كه خواهد آمد.
پرندگان نيز، به اراده الهى ، با گزارش شهادت او، بر ديگر پرندگان اقطار گيتى بر او سوگوارى كردند و به منظور سايبان ساختن و جلوگيرى از تابش خورشيد سوزان عاشورا بر پيكر به خون خفته اش ، بالهاى خود را بر روى پيكرش گستردند و در مدينه و كنار قبر پيامبر، در سوگ او ناله هاى جانسوز سر دادند.
در ميان حيوانات اهلى ، مركب پيامبر (مرتجز) به آن حضرت اختصاص يافت .
اين حيوان باوفا در تشنگى صاحبش بدو تأ سّى جست و روز عاشورا هنگامى كه امام حسين عليه السلام پس از پيكار شديد و قهرمانانه اى ، ستونهايى از سپاه اموى را درهم شكست و به آب دست يافت ، اين حيوان نيز لب بر آب نهاد، امّا منتظر بود كه نخست صاحبش بنوشد. آن حضرت خطاب به آن حيوان فرمود:
(تو تشنه اى و من نيز تشنه ، خداى را سوگند تا تو آب ننوشى من نخواهم نوشيد.)
حيوان سرش را بلند كرد بدين معنا كه ، تا تو ننوشى من نمى نوشم .
امام حسين عليه السلام فرمود: (بنوش ! من هم مى نوشم .)
آنگاه دست مبارك ، به سوى آب گشود تا بنوشد كه سپاه شوم اموى به سوى خيمه ها هجوم برد و آن حضرت آب را ريخت و براى دفاع از حرم خدا و پيامبر به عجله از شريعه خارج شد.
آرى ! اين حيوان حقّ شناس به اراده الهى از بيدادگرى سپاه اموى ناله جانسوز سر داد و فرياد مظلوميّت و دادخواهى او را، از شقاوت كسانى كه فرزند پيامبر خويش را به جرم دفاع از حقّ و عدالت به خاك و خون كشيدند، طنين افكن ساخت و در حالى كه پس از شهادت او از آن حضرت دفاع مى كرد خبر شهادتش را به خاندانش آورد.
و نيز شتر ويژه پيامبر به آن حضرت اختصاص يافت ، كه روز عاشورا بر آن نشست و براى دشمن سخن گفت . آن گاه دستور داد حيوان را به جايگاه خود بردند و تا شهادت امام حسين عليه السلام آنجا بود. امّا، پس از انتشار خبر شهادتش اين حيوان آنقدر سرش را بر زمين كوبيد كه جان داد.
صحيح است كه خداى جهان آفرين دوستان خاصّ خويش را فراتر از دنيا و ارزشهاى مادّى نگريسته است ، با اين وصف به خاطر شقاوت سپاه اموى در بستن آب و غذا به اردوگاه امام حسين عليه السلام و بر خاندان و كودكانش و به خاطر وانهادن پيكر به خون خفته اش بر روى خاك ، خداوند سه نعمت از همانهايى كه از او دريغ داشتند، در بعد وصف ناپذيرى به آن حضرت ارزانى داشت كه تا روز رستاخيز هم چنان به ياد و نام مبارك او باقى خواهد بود. اين سه چيز عبارتند از:
1 - آب رسانى به تشنگان ، به ياد او،
2 - سير كردن گرسنگان به نام او،
3 - و ديگر سازندگى و آبادانى شهادتگاه او.
خداوند، براى اين كار انسان دوستانه به ويژه در كنار حرم او وشبانه روز جاودانه عاشورا، پاداش خاصّى مقرّر فرمود.
در روايت آمده است كه :
(هر كسى در شبانه روز عاشورا، در كنار حرم آن حضرت به مردم آب بدهد، همانند كسى است كه به اردوگاه حسين عليه السلام آب رسانده است.)
و نيز اين واقعيّت دريافت مى گردد كه نخستين پاداش كه در روز رستاخيز داده مى شود پاداش آبى است كه به نام و به ياد او داده شود؛ به همين جهت است كه شيعيانش در همه جا مى كوشند تا آبى به نام او به جريان اندازند و از اين راه سقاخانه هاى بى شمارى بنياد گشته است .
در محافل و مجالس سوگوارى او، به ويژه در ماه او، غذا دادن به مردم به ياد و نام مقدّس او، يك شيوه پسنديده و مردمى است كه اگر بخواهيم آنچه را كه سالانه در مجالس سوگوارى او اطعام مى گردد، محاسبه كنيم ، به طور متوسّط روزانه ميليونها، انسان گرسنه سيرمى گردد.
از آن هنگامى كه سپاه پليد اموى ، آن گرامى را به جرم دفاع از عدالت و انسانيّت به خاك و خون كشيد، خداوند به پاداش آن عظمت و شكوه حماسه سازش ، سازندگى و آبادانى هميشگى شهادتگاهش را بدو ارزانى داشت ، هم سازندگى ظاهرى و هم سازندگى معنوى و روحانى .
اين حقيقت را فرشته امين الهى ، از جانب خدا گزارش كرد و زينب دخت گرانمايه اميرمؤ منان از سيّد السّاجدين عليهم السلام روايت كرد.
آرى ! خداوند در برابر آن آزمايش بزرگ تاريخى و شكيبايى قهرمانانه بر آن و به پاداش به خاك و خون كشيده شدن در راه احياى دين و ارزشهاى آسمانى ، اين بارگاه ملكوتى را به آن حضرت ارزانى داشت و مقرّر فرمود كه تا روز رستاخيز همچنان بر شكوه عزّت و عظمتش خواهد افزود و آنجا را كعبه آمال و قبله گاه دلهاى بامعرفت و انديشه هاى بلند و سرهاى پرشور خواهد ساخت .
از شگفتيهاى روزگار، اين است كه خانه خدا و ديگر مشاهد مشرّفه ، همگى به دست شيفتگان و علاقمندان بدانها ساخته و آباد شده و سازندگى آنها پايان مى پذيرد. امّا بارگاه ملكوتى آن حضرت از روزى كه بنياد گشته و تا روزى كه به دست متوكّل ، خليفه مغرور و استبدادپيشه عبّاسى ويران گشته و بار ديگر توسّط همان عنصر ويرانگر، ساخته شد از همان وقت پيوسته به دست سلاطين و خلفا، در دست سازندگى و توسعه و تكميل و تزيين است و همواره نقّاشان چيره دست و هنرمندان ماهر در آن مشغول كارند و نگارنده از پنج سالگى تاكنون كه به شصت سالگى رسيده ام ، حتّى يك روز نديده و نشنيده ام كه اين سازندگى متوقّف گردد و اين وضعيّت تا دامنه قيامت نيز ادامه خواهديافت .
منبع : ويژگيهاى امام حسين عليه السلام