قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

روایت دردهای زینب (س) - لحظات وصل

آسمان ابر غم گرفته و آرام آرام اشك مي‌‌ريزد. درّدانه ي رسول خدا در خيمه خويش و در اوج طمأنينه مشغول به ذكر است و درحالي كه اسلحة خود را مرتب مي‌نمايد ابياتي را زمزمه مي‌كند:
ياد هر، اًفٍ لك من خليلي
كم لك بالاشراق و قد قتيلي
اي روزگار! اف بر تو باد، كه با هيچ كس سر دوستي نداري ..... ! درخيمة كنار خيمه حسين، عقيلة بين هاشم كنار بستر سيّدالساجدين نشسته و بر شعر خواندن برادرش گوش جان سپرده است كه طاقت او سر مي‌رود و سراسميه بر برادرش وارد مي‌شود: «يا اخاه! هدا كلام من ايقن بالموت.»؛ اين كلام كسي است كه به مرگ خويش يقين كرده است. حسين (ع) درد خواهرش را حس كرد و لذا تمام مسايل را برايش به تصوير كشيد: «در كشتن من، هيچ شكي وجود ندارد. فردا من و همة‌ اصحابم و مردان بني هاشم كشته خواهيم شد و سر از بدنمان جدا خواهند نمود؛

فردا روز اسارت رفتن شما مي‌باشد؛
فردا روز سيلي و تازيانه خوردن تو و كودكان است؛
فردا روز به آتش كشيدن خيام رسول الله است؛
فردا روز زير سم اسبان نهادن جنازه‌ها است؛
فردا......
خواهرم! يادت نرود درنماز شب خودت، مرا دعا كني!
زينب با دل شكسته مي‌پرسد:" آيا هيچ چاره‌اي براي تو نمانده است؟" اين را مي‌گويد و در محضر حجت خدا، گريبان خويش چاك زده و آه و فغان مي‌نمايد: «الان، داغ جدم تازه شد: الان، داغ پدر و مادرم زنده شد و ....» حسين او را تسلي مي‌دهد: «خواهرم! جدم رسول خدا از اين دنيا رفت، پدرم و مادرم و حسن از اين دنيا رفتند؛ همه بايد از اين جهان رخت سفر بربنديم، صبر كن.»
سپس، زينب بر مي‌خيزد و به تك تك خيام سر مي‌زند و طفلان تشنه را در آغوش مي‌گيرد و نوازش مي‌دهد. گاهي در خيمه قاسم و گاهي در جوار علي اكبر و لحظاتي كنار قنداقه علي اصغر و گاهي مي‌انديشد كه فردا بر او چه خواهد گذشت؟
از ميان خيمه‌اي صداي تسبيح و قرآن و دعا را مي‌شنود. صحنه آن قدر دلرباست كه دشمن را جذب خويش مي‌نمايد. سي نفر ازسپاه ظلمت خود را به محضر امام رسانده و اظهار ندامت مي‌كنند. به خيمه ي اصحاب سر مي‌زند كه صداي حبيب بن مظاهر را مي‌شنود كه مي‌گويد: «دختر علي، دل نگران فردا مي‌باشد، فردا بايد تا احدي از اصحاب زنده هست، نگذاريم كسي از بني هاشم راهي ميدان گردد، بايد فردا ايثار و ارادت خويش را به فرزند رسول خدا نشان دهيم، فردا ....» آرام آرام بر اين خلوص و ارادت و وفاي لشكر خدا اشك مي‌ريزد و بر آن ها دعا مي‌كند؛ ولي باز عمق فاجعة فردا او را رها نمي‌سازد.


منبع : سایت عاشورا
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه