سيد بن طاووس عليه الرّحمه از محمد بن احمد بن داوود نقل کرده است که مي گفت:
من همسايه اي داشتم که او را علي بن محمد مي گفتند. گفت که من هر ماه يک مرتبه به زيارت امام حسين (ع) مي رفتم. و چون سنّم بالا رفت و جسمم ضعيف شد مدّتي به کربلا نرفتم، و بعد از مدّتي پياده روانه شدم، و در مدّت چند روز به کربلا رسيدم، زيارت کردم و نماز خواندم و چون به خواب رفتم ديدم که حضرت امام حسين (ع) از قبر بيرون آمده و به من مي گويد: چرا مرا جفا کردي؟ و قبل از اين به من نيکوکار بودي! گفتم اي سيّد جسمم ضعيف شده است و پايم بي قوّت شده است و در اين وقت ترسيدم که آخر عمر من باشد چند روز راه آمده ام تا به زيارتت رسيده ام و روايتي از شما به من رسيده است مي خواهم از شما بشنوم، فرمود: بگو! گفتم که روايت مي کنند که شما فرموده ايد: هر که به زيارت من آيد در حيات خود من او را بعد از وفاتش زيارت مي کنم. فرمود: که بلي من گفته ام و اگر او را در آتش جهنّم بيابم از آتش او را بيرون مي آورم.[1] .
پی نوشتها :
[1] بحارالانوار ج 101 ص 16 - المستدرک ج 2 ص 324.
منبع : داستانهايي از زمين کربلا ؛ ر- يوسفي