جرج جرداق ، در مورد يزيد و سرداران او چنين مي نويسد:
«يزيد وارث همه بدي هاي اسلاف خود بود و از آن ها نيز فزون داشت از هر نوع شرارت و فساد و اعمال شيطاني که ديگر مردمان بدکار و بي آبرو دارند يزيد بهره گرفته بود، آن اندازه که يزيد شيفته لذت و شهوت بود ديگران نبودند گويند در اسب دواني خواست بر بوزينه (ميمون ) سبقت جويد، از اسب افتاد و مرد. اگر به قول يزيد، پدرش معاويه لشکري از عسل زهرآميز داشت . يزيد لشکر زهر ناب داشت در عصر او تعصب جاهليت اموي کامل شد... کسي از اخلاق انساني بي بهره تر از يزيد نبود. همان که فاجعه کربلا را برپا کرد. هيچ کس در خلق انساني کامل تر از حسين بن علي (ع) نبود که در آن واقعه شهيد شد. در يزيد همه صفات زشت و ننگين و رياست طلبي و سودجويي و جلادان خون ريز و بي اراده وجود داشت .
در آن طرف ؛ يعني فرزندان علي (ع) همه صفات عالي و ستوده انساني خلق کريم و شجاعت و آزادگي و شهادت به کمال و تمام بود. حسين (ع) در شب آخر عمر به اصحاب اندکش گفت : از من جدا شويد و جان خود را حفظ کنيد. اما اصحابش راضي نشدند مگر جان در راه او بدهند... مسلم بن عوسجه گفت : چگونه تو را رها کنم که حق تو را اداء نکرده ايم . با نيزه و شمشير و سنگ با دشمن تو مي جنگيم که وقتي او جان به جان آفرين تسليم مي نمود حبيب بن مظاهر گفت : اي مسلم در پي تو خواهم آمد که حر بن يزيد رياحي چون زشتي اعمال يزيد و ياران او را با فضائل پسنديده حسين و جان نثاري اصحاب او را ديد، دلش بيدار شد و از مناصب دنيا گذشت . ياران حسين شهادت در راه او را غايت شرف و مجد مي دانستند. مأموران يزيد مي گفتند در اين کشتار سهم ما چقدر است اما ياران حسين مي گفتند: اگر 70 (هفتاد) بار کشته شويم با تو هستيم .
آسان ترين کار براي عبيدالله بن زياد مثله کردن وکشتن بي سبب بود. شمر بن ذي الجوشن چون وحشي ترين حيوان ها بود و اسب ها بر جنازه شهيدان تازاند و بر کودکان خردسال ستم ها کردند و بدن شان قطعه قطعه کردند. چون امام مشتي آب از فرات برداشت حصين بن نمير تيري به دهان حضرت زد. و قهقهه زد. عمربن سعد به دليل پست و مقام ، لشگريان را گواه گرفت که او نخستين تير را به جانب اولاد علي رها کرده است . مسلم بن عقبه اهل مدينه را ذبح نمود و سه روز شهر مدينه را بر لشکرش مباح ساخت ... »
منبع : سایت عاشورا