قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

غارت کردن پيكر امام

 سپاه ابن سعد، زشت ترين گناهان و فجيع ترين جنايات را مرتکب شدند، با سنگدلي به سوي جسد امام بزرگ، شتافتند و به غارت کردن جنگ افزار و جامه هاي او پرداختند. شخصي از بني نهشل، شمشير آن حضرت را برد (1) که شمشير حضرت پيامبر صلي اللَّه عليه و آله به نام «ذوالفقار» بود. (2) «قيس بن اشعث» که از فرماندهان سپاه بود، حوله ي آن حضرت را که از خز بود، برد که بر او خرده گرفتند و «قيس القطيفه» ناميده شد.
«اسحاق بن حويه» نيز پيراهن حضرت را برد، «اخنس بن مرشد»، عمامه ي او را (3) و «بحير» شلوارهايش را برد و آنها را پوشيد که زمينگير و فلج
گشت. (4) چيزي بر بدن امام باقي نگذاشتند، به غير از شلواري که امام آن را سوراخ، سوراخ کرده بود تا آن را بر جسدش باقي گذارند.
آنگاه، پست ترين و کثيف ترين فرد بشر؛ «بجدل» آمد و در پي چيزي گشت که آن را از روي بدن امام به غنيمت برد، ولي چيزي نيافت. وي، به جستجوي بيشتري پرداخت و انگشتري امام را در حالي که خون بر آن خشکيده بود، ديد، پس انگشت حضرت را قطع کرد و آن را برداشت (5) ، سرانجام آن ستمکاران، بدن امام را عريان در زير آفتاب سوزان رها کردند.

اسبها پيكر امام بزرگوار را پايمال مي كنند

زشتکاري آن جفاکاران، گسترش يافت و براي خداوند حرمتي را ناشکسته و گناهي را انجام نشده، نگذاشتند؛ زيرا ابن سعد بر آن شد تا دستورهاي سرورش، فرزند مرجانه را اجرا نمايد، پس فرياد کشيد: «چه کسي براي حسين
  داوطلب مي شود تا اسبان، سينه و پشت او را پايمال کنند؟!!». (6) .

«واقدي» گفته است: «شمر، پيش رفت و آن بدن مقدس را با اسب خود لگدمال کرد (7) ده نفر از فرزندان زنان بدکاره، به دنبال او به راه افتادند که عبارتند از: اسحاق بن يحيي حضرمي، هاني بن ثبيت حضرمي، اولم بن ناعم، اسد بن مالک، حکيم بن طفيل طائي، اخنس بن مرشد، عمرو بن صبيح مذحجي، رجاء بن منقذ عبدي، صالح بن وهب يزني و سالم بن خيثمه جعفي (8) ، آنان ريحانه ي رسول خدا صلي اللَّه عليه و آله را زير سمهاي اسبان خويش گرفته، چندين بار رفتند و باز آمدند تا اينکه آن بدن با عظمت را به زمين چسباندند، (9) جنايتکار پليد، اسد بن مالک، در برابر ابن سعد،افتخار مي کرد و مي گفت:

نحن رضضنا الصدر بعد الظهر
بکل يعسوب شديد الأسرة (10) .

«ما سينه را بعد از پشت، بااسبان قوي هيکل و محکم، خرد نموديم».
اين تکه تکه کردن زشت در برابر ابن سعد وديگر نيروهاي آن سپاه انجام شد (11) ، به نظر من، اين عمل در مورد هيچيک از اهل بيت امام و يارانش صورت نگرفت. مؤيد آن، اوامري است که از سوي ابن زياد براي ابن سعد صادر شد که شامل تکه تکه کردن جسد امام حسين عليه السلام مي شد نه ديگران را.
به هر حال، آنان با اين عمل زشت، کينه توزي فراوانشان نسبت به امام و دور بودنشان از همه ي عواطف انساني را اعلام نمودند.
آنان بدن امامي را لگدمال کردند که در کنار پيامبر صلي اللَّه عليه و آله تربيت شده و گوشت وي از گوشت علي و فاطمه روييده و پيامبر درباره ي او فرموده بود:
«حسين از من است و من از حسينم، خداوند دوست بدارد هر کس را که حسين را دوست مي دارد».
آنان، بدني را لگدمال کردند که در برابر تجاوزگران و ستمکاران قيام کرد و مي خواست ستم را نابود سازد و عدالت را آن گونه که خداوند دستور داده است، در زمين آشکار کند.

 

 

پی نوشت:

(1) انساب الاشراف 409 /3.
(2) تاريخ سياسي دول عربي 75 /2. و در حاشيه ي آن آمده است که اين شمشير را پيامبر صلي اللَّه عليه و آله در روز بدر، به غنيمت برد (ابن هذيل، حلية الفرسان و شعار الشجعان، ص 15). و ذوالفقار ناميده شد؛ زيرا به ستون فقرات شبيه بود (کنوز الفاطميين، ص 54)، اين شمشير در اختيار عباسيان قرار گرفت و پس از آن به فاطميان انتقال يافت (المجالس، خطي). انساب الأشراف 409 /3.
(3) مقرم، مقتل الحسين، ص 284.
(4) مظفري،تاريخ، ص 208.
(5) ابي فراس، شرح شافيه 2 /2.

(6) طبري، تاريخ 455 -454 /5.
(7) انساب الاشراف 419 /3.
(8) ابن شهرآشوب، مناقب 111 /4.
(9) ابن کثير، البداية والنهاية 189 /8.
(10) خوارزمي، مقتل 39 /2.
(11) تاريخ دول الاسلام 57 /1 و در آن آمده است: لشگريان، پيکر امام بزرگوار را نزد ابن سعد بردند و آن پليد، دستور داد تا اسبان، سينه ي امام و پشت او را لگدمال کنند.


منبع : سایت عاشورا
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه