قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جستاري در زندگي سيد الساجدين(ع)

کلهم نورٌ واحد
 

امامان معصوم(ع) مظهر کامل تمامي صفات نيک هستند، ولي برخي صفت ها در برخي از اين امامان بزرگوار،بيشتر جلوه گر است واين به آن علت است که هرامامي در شرايط خاصي زندگي کرده است.
بي بصيرتي و بي وفايي مردم کوفه،صفت صبر را در اميرالمؤمنين علي (ع) نمايان تر کرد و اختلاف وجنگ ميان حکومت اموي و عباسي،باعث شد که امام صادق(ع) حرکت علمي گسترده اي را به پيروي از پدر بزرگوارش آغاز کند.
خفقان جامعه پس از شهادت امام حسين (ع) وستم وجور يزيد بن معاويه و جانشينان پس از وي موجب شد امام زين العابدين(ع) به ظاهر ازصحنه سياسي کنار رود و گوشه نشين شود.اين امر موجب شد امام سجاد(ع) بابينشي عميق، در ادامه راه پدربزرگوارش نهضتي جديد را آغاز کند و آن،انتقال مفاهيم اسلامي با دعا بود که به صحيفه سجاديه معروف شد.
چون امام سجاد(ع) با دعا و نيايش راه پدران خود را ادامه داد،به زين العابدين ملقب شد . پيامبر اعظم(ص) درحديثي درباره امام زين العابدين (ع) مي فرمايد:«در روز رستاخيز،آواز دهنده اي صدا مي زند:کجاست زين العابدين«زيور عابدان»؟ و من فرزندم علي بن حسين بن علي بن ابي طالب را مي بينم که صف ها را مي شکافد [وپيش مي رود]»(1).

نقش امام سجاد(ع) درثمر دهي عاشورا
 

بيماري امام سجاد(ع) گرچه بسيار رنج آور بود،ولي گويي مصلحت بود تا آن حضرت درکربلا کشته نشود وبا زنده ماندن ايشان،پيام خون شهيدان کربلا به گوش همگان برسد و نهضت امام حسين(ع) به رهبري و نظارت آن حضرت،با بهترين روش،ادامه يابد وکامل شود.
دشمنان با بي رحمانه ترين روش،بازماندگان شهيدان کربلا،از بانوان و کودکان را به صورت اسير،روانه کوفه،مقر حکومت عبيدالله بن زياد کردند. آنها غل بر گردن امام سجاد(ع) انداختند تا آن حضرت را در مسير راه شکنجه کنند. روايت است امام سجاد(ع) را بر شتر بي جهاز سوار کردند.بر اثر فشار غل وزنجير،از رگهاي گردن مبارکش خون جاري بود و با همين وضع آن حضرت را وارد کوفه کردند.
جمعيت بساري از کوفه براي تماشا آمده بودند. امام سجاد(ع) فرصت را غنيمت شمرد و در همان جا خطبه اي شيوا و غرا خواند و براي نخستين بار،مردم بي وفاي کوفه را آماج سرزنش قرار داد. آنگاه برخاست و پس از حمد و ثنا و درود بر پيامر خدا(ص) چنين فرمود:«اي مردم! هر که مرا شناخت که شناخته است و هر که مرا نشناخت،من خود را به او معرفي مي کنم. من علي،فرزند حسين،فرزند علي به ابي طالب هستم. من فرزند کسي هستم که حريم احترام او، گستاخانه هتک شد،اموالش را ربودند،ثروتش تاراج رفت و افراد خانواده اش اسير شدند. من پسر کسي هستم که او را در کنار رود فرات سر بريدند؛بي آنکه خوني از او طلبکار باشند يا قصاصي از او بخواهند. من فرزند کسي هستم که او را با شکنجه کشتند. همين فخر،او را بس که در راه خدا شهيد شد.
اي مردم،شما را به خدا!آيا مي دانيد که شما براي پدرم نامه دعوت نوشتيد و او را فريب داديد و با او بيعت کرديد و پيمان بستيد،سپس به جنگ او پرداختيد؟!
هلاکت و مرگ برشما! با اين کرداري که به پيش فرستاديد و رسوا باد رأي شما! شما به چه چشم ورويي به رسول خدا(ص)مي نگريد؟ آن هنگام که به شما بفرمايد عترت مرا کشتيد و از عترتم هتک حرمت کرديد،پس شما از امت من نيستيد»(2).

پس از کربلا
 

امام سجاد(ع) پس از حادثه کربلا و بازگشت به مدينه، چند وظيفه مهم داشت و بايد همه آنها را به خوبي انجام مي داد.امامت، سرپرستي خاندان سالار شهيدان،به ثمر رساندن قيام عاشورا،خنثا کردن تبليغات امويان درباره اسلام و اهل بيت(ع) و معرفي الگوهاي مناسب ديني وفرهنگي، از مهم ترين مسئوليت هاي امام زين العابدين (ع) بود،ولي با نابساماني هايي که درشهرهاي مهم اسلامي وجود داشت، علويان قدرت خودنمايي نداشتند و با کمترين حرکت سر کوب مي شدند.
در نخستين سال هاي پس از واقعه کربلا، به جز وظايف يادشده، مهم ترين مسئوليت امام اين بود که از حساسيت هاي بني اميه نسبت به خويش بکاهد.امام سجاد(ع) خوب مي دانست تا هنگامي که در مدينه يا ديگر شهرهاي اسلامي باشد، امويان،رفت و آمد و کوچک ترين رفتار و حرکات خود و اصحابش را کنترل مي کنند و آنها را از ادامه رسالتشان باز مي دارند. از اين رو، تصميم گرفت در بيابان هاي بيرون مدينه، چادر برپا کند و چند سالي را در آنجا زندگي کند. مهمترين فايده اين مهاجرت اين بود که سرکرده خون خوار اموي،مسلم بن عقبه،درهجوم وحشيانه به مدينه،به امام زين العابدين(ع) آسيبي نرساند؛ زيرا خطري از جانب امام احساس نمي کرد و ايشان را چهره اي سياسي به شمار نمي آورد. امام سجاد(ع) وقتي بدگماني هاي حکومت را نسبت به خويش از بين برد،به مدينه بازگشت،درحالي که يک شهروند عادي به شمار مي رفت وديگر به زير نظر گرفتن آن حضرت نيازي نبود پس از اين اقدام،امام راحت تر توانست به وظايف مهم خويش عمل کند و به اهداف عالي اش برسد. (3)

نويسنده:سيد محمد صادق مير قيصري و رقيه نديري

 

پي نوشت :
 

1-ميزان الحکمه، ج1،ص301.
2-نک:همان،ص 389.
3-محمدرضا حسيني جلالي، جهاد امام سجاد(ع)، ترجمه: موسي دانش، ص 67.
 


منبع : اشارات شماره128
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه