قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سوگواری از دیدگاه اسلام و وهابیت  

عزاداری و سوگواری در اسلام پدیده‌ای تازه نیست؛ از همان ابتدا مسلمانان بر فوت یا شهادت عزیزان خویش اشک می‌ریختند که برای نمونه می‌توان به شهادت حمزه سیدالشهدا و وفات حضرت خدیجه اشاره کرد. همچنین می‌توان از مجالس تعزیه و مصیبتی یاد کرد که بعدها در رثای حضرت امام حسین(علیه السلام) تشکیل می‌شد.

وهابیان با وجود نبودن منعی در برپایی مراسم تسلیت و عزا، گریه و زاری بر دیگران مردگان را حرام و از اعمال جاهلیت می‌دانند که البته عزاداری‌های صدر اسلام را از این حکم استثنا کرده‌اند. آنان برای مستدل جلوه دادن این عقیده به روایت‌های نقل شده از پیامبر تمسّک می‌جویند:

إن رسول الله قال: أربع فی أمتی من أمر الجاهلیة لایترکونهن: الفخر بالاحتساب، والطعن فی الأنساب، والاستسقاء بالنّجوم، و النّیاحة؛[1]

چهار صفت از صفات جاهلیت در امت من است که آنها را ترک نمی‌شوند: مباهات به گذشتگان، عیت و ایراد گرفتن به آبا و اجداد، طلب باران بر مبنای نجوم و ستارگان و عزاداری برای مردگان.

سپس در تفسیر کلمه «النیاحه» گفته‌اند:

النیاحه، أی رفع الصوت بالنّدب علی المیّت... و ذلک ینافی فی الصبر الواجب وهی من الکبائر لشدّة الوعید و العقوبة علیها؛

نیاحه، یعنی صدا را بر مرده‌ای به نوحه سرایی و موییدن بلند کردن... که این نوع عزاداری با صبر ـ که لازمه هر مصیبتی است ـ منافات دارد و به جهت بسیار عذاب و عقوبتی که بر آن مترتب است، جزء گناهان کبیره می‌باشد.

 

نقد روایت مذکور

با قطع نظر از درستی یا نادرستی سند روایت مذکور می‌توان گفت: مصداق این روایت، نوحه گری برخی زنان دوره جاهلیت است. شغل و حرفه‌ آنان این بود که در منزل مصیبت دیده جمع شده، به صورت‌های خاصّی عزاداری می‌کردند. عملکرد و رفتار نامناسب این زنان سبب شد پیامبر ما را از شیوه کردن به شیوه آنان نهی کند و گرنه نفس عزاداری از دید اسلام هیچ اشکالی ندارد.[2]

باید اذعان کرد صبر هر چند ممدوح و بر شمرده در صفات مؤمنان است، اما دلیلی بر وجوب آن نیست؛ یعنی اگر فردی بر مصیبتی صبر نکرد، گناه کبیره‌ای مرتکب نشده است.

 

استدلال دیگر وهابیان

روایت دیگری که وهابیان از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل می‌کنند و آن را دست مایه خویش قرار داده و به آن تمسّک جسته‌اند، این است:

إن المیّت لیعذب ببکاء الحی علیه ... و مثل أن المیّت یعذب فی قبره بالنّیاحة علیه...؛[3]

همانا مرده به گریه زندگان عذاب می‌کشد... همان طور که به موییدن بر او متحمل رنج و عذاب می‌شود.

در نقد این حدیث باید به دو نکته‌ای اشاره کرد:

  1. راوی این حدیث، مغیرة بن شعبه است که اهل حدیث به گفته‌های او چندان وقعی نمی‌نهند؛
  2. به گفته سید مرتضی اگر بر فرض، عمل عزادارن خلاف شرع باشد، مؤاخذه مردگان نه تنها خلاف عقل است بلکه خلاف نص قرآن می‌باشد:

 

«ولاتزر و ازرة وزر أخری»[4]

بنابراین، عقیده وهابیت درباره وهابیت درباره عزا و گریه بر مردگان نه فقط خلاف عقل و نقل است،‌ بلکه خلاف مشی اسلام می‌باشد که بر آن است خصایل و شیوه‌های نکوهیده و زشت را از جامعه اسلامی دور کند. اسلام نفس عزاداری را می‌پذیرد، اما با هر رسم و آیین ناپسندی در مجالس تعزیت مخالفت است؛ چه قبل از اسلام و چه بعد از آن.

 

سابقه عزاداری

پیش از این درباره سابقه عزاداری در اسلام به اجمال سخن گفتیم و بیان کردیم پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) زنان اصحاب را به ماتم بر حمزه سیدالشهدا وا داشت یا در مصیبت خدیجه کبری گریست؛ حال برای آگاهی بیشتر خوانندگان به چند مورد دیگر اشاره می‌کنیم:

  1. حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به اصحاب توصیه نمود که بر شهادت جعفر و امثال او بگریند: «و علی مثل جعفر فلتبک البواکی».[5]
  2. بنابر روایات، پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به ام سلمه اجازه داد در مراسم عزاداری شرکت نماید.
  3. به گفته انس بن مالک هنگامی که پیامبر در گریه بر مرگ فرزندش ابراهیم با اعتراض برخی اصحاب رو به رو شد، فرمود:«بابن عوف [کنیه ابن مالک]! أنها رحمة؛ العین تدمع؛ و القلب یحزن، و لانقول إلا مایرضی رّبنا؛ ای ابن عوف! گریه رحمت است، چشم می‌گرید و قلب محزون می‌شود و به یقین ما چیزی نمی‌گوییم که مورد رضایت حق نباشد».
  4. زمانی که پیامبر به مدینه وارد شد به زیارت قبر مادرش رفت و به یاد آن بزرگوار گریست؛ به طوری که حاضران هم اشک ریختند: «ان النبی زار قبره امه فبکی و ابکی من حوله»[6]
  5. وقتی عثمان بن مظعون وفات یافت،‌پیامبر بر جنازه‌اش حاضر شد کفن را از روی صورتش کنار زد و بین دو چمشش را بوسید، سپس بسیار گریست. هنگامی که تابوت را برداشتند، فرمود: ای عثمان، خوشا به حالت! دنیا تو را جذب نکرد و تو هم به آن دل نبستی:«ان النبی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) لما مات عثمان بن مظعون کشف الثوب ان وجهه، ثم قبل ما بین این عینیه ثم بکی طویلاً فلما رفع السریر قال: طوبا لک یا عثمان! لم تلبسک الدنیا و لم تلبسها»
  6. زمانی که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت فرمود، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بسیار گریست، یا امام زین العابدین (علیه السلام) تا چهل سال بعد از واقعه عاشورا بر شهدای کربلا می‌کرد.

با همه شواهدی که ارائه شد و تاریخ به آنها صحه می‌‌گذارد، گفته جعفر مرتضی، محقق معاصر، صحیح به نظر می‌رسد، او معتقد است:

احتمالاً علت تأکید وهابیان بر حرمت عزاداری، جلوگیری از گریه بر فاطمه زهرا(سلام الله علیها) می‌باشد.[7]

 

انواع نوحه سرایی

  1. ممدوح و مباح: محزون کردن صدا و کلمات را نیکو ادا کردن است؛ چنان که حضرت زهرا (سلام الله علیها) در عروج ملکوتی پدر بزرگوارش چنین می‌فرمود:

یا أبتاه! من ربّه ادْناه! إلی جبرئیل أنعاء! یا أبتاه، أجاب رباً دعاه؛[8]

ای پدرجان، خوشا به حالت! به خدا نزدیک شدی، در کنار جبرئیل مأوی و مکان گزیدی، دعوت خداییت را لیبک گفتی.

  1. مذموم و حرام: دست را به دست دیگر زدن، فریاد کشیدن و کلمات بد گفتن، پیراهن چاک دادن، به صورت آسیب رساندن و نوحه خوانی را شغل دانستن. پیامبر درباره زنانی که نوحه سرایی را حرفه تلقی می‌کردند، می‌فرماید: اگر آنان توبه نکنند با لباس مخصوص جهنمیان وارد قیامت خواهند شد.

 

یاد آوری: وهابیان تمام دلایل روایی و تاریخی بر تأیید اصل سوگواری در اسلام را نادیده گرفته و به حدیثی درباره گریه گروهی بر یک زن یهودی تمسک جسته‌اند:

رسول خدا(ص) زمانی از محله‌ای می‌گذشت، خانواده‌ یهودیی را دید که بر زنی مرده می‌گریند، فرمود: آنان در حالی بر مرده اشک میر‌یزند که در قبر معذب است.[9]

با آن که این روایت درباره زن یهودی است و به مسلمانان نظر ندارند، باید گفت: آن زن به علت نداشتن کردار و عملی نیکو عذاب می‌شده است، نه به دلیل گریستن خانواده‌اش بر مزار او. پس مفهوم سخن پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) غیر از چیزی است که وهابیان می‌اندیشند.

دست آویز دیگر وهابیان این روایت است: زمانی که عمر ضربت خورد، غلام او ناله برآورد: «وا أخاه! وا صاحباه» خلیفه وقت او را منع کرد و گفت: مگر نشنیدی پیامبر از ناله و ندبه منع کرده است؟

این مطلب اشکال‌هایی دارد که از این قرار است:

  1. به طور کلی اصل روایت مورد تردید است و ابن عباس آن را تکذیب کرده است؛
  2. مفهوم روایت ابهام دارد و دلالت آن واضح نیست؛
  3. معلوم نیست پیامبر چه ندبه‌ای را با چه کیفیتی و برای چه کسی جایز ندانسته است.

سوگواری در مذهب تشیع و تسنن

فقهای شیعه در کتاب‌های فقهی، در باب متاجر، با استناد با احادیثی از اصول کافی و من لایحضره الفقیه، که در ذمّ نیاحه نقل گردیده، به حرمت اجرت گرفتن زنان برای نوحه گری فتوا داده‌اند. نظر علامه در قواعد و صاحب کتاب مفتاح الکرامه، مانند بسیاری دیگر از فقهای شیعه چنین است:

و یحرم أجر النائحة بالباطل و یجوز بالحقّ؛

اجرت کسانی که به باطل نوحه سرایی می‌کنند، حرام و اجرت آنان که به حق و راستی نوحه‌گری می‌کنند، حلال است.

فقها در تعریف نیاحة باطل گفته‌اند:

نیاحه باطل آن است که هنگام نوحه سرایی دروغ بگویند، یا غنا انجام دهند. از نظر فقها، نوحه در صورتی که غرض یا کیفیت باطلی داشته باشد حرام است، و گرنه روایت‌های بسیاری داریم که بزرگان عالم بر مرگ عزیزان خویش گریسته‌اند:

ابن قدامه روایت می‌کند: حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و ابوبکر بر مزار پیامبر یا بر بدن بوسه زدن بر مزارش گریسته‌اند.

انس می‌گوید: در حالی دختر رسول الله را بر مزار پدرش دیدم که اشک از دیدگان روان بود.

عایشه گفت: ابوبکر بر جنازه رسول خدا حاضر شد، کفن را بالا زد و صورت پیامبر را بوسید و گریست.

از علی(علیه السلام) نقل شده است، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) مشتی از خاک قبر پیامبر را برداشت و بر چشمانش مالید.

البته درباره سوگواری غیر مشروح هم احادیثی به ما رسیده که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌کنیم:

قالت أم عطیّه: أخذ علینا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) عند البیعة أن لاننوح؛[10] و[11]

ام عطیه نقل می‌کند که در هنگام بیعت با رسول خدا، پیامبر از ما تعهّد گرفت که نوحه سرایی نکنیم.

عن أبی موسی: إن النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قال لیس منّا من ضرب الخدود وشق الجیوب ودعی بدعو الجاهلیّة؛[12]

 

ابوموسی اشعری از پیامبر نقل می‌کند که فرمود: آن که در هنگام مصیبت، صورت را بخراشد و دامن چاک دهد و به سبک جاهلیت زاری کند از ما نیست.

ابن قدامه می‌افزاید:

از این حدیث نیز مطالبی که قبلاً بیان کردیم به دست می‌آید و معلوم می‌شود عزاداری به چه صورت حرام است و اگر سوگواری مطابق فطرت و عطوفت انسانی باشد و از حریم عقل و شرع بیرون نرود اشکالی ندارد.[13]

سپس ابن قدامه تفصیل قائل شده، می‌گوید:

سوگواری برای مردان جایز و برای زنان مکروه است.

پی نوشت:

[1] . فتح المجید، ص154.

[2] . همان.

[3] . سید مرتضی علم الهدی، امالی، ج2،ص17.

[4] . نجم، آیه 38.

[5] . الصحیح فی سیرة النبی، ج4، ص307.

[6] . صحیح مسلم، ج2، ص271، (به نقل از: شهید ثانی، مسکن الفؤاد، ص93ـ95).

[7] . الصحیح فی سیرة النبی، ج4، ص307.

[8] . سنن ابن ماجه، سنن نسائی و صحیح بخاری (به نقل از: مسکّن الفؤاد، ص103).

[9] . علی اصغر فقیهی، وهابیان، ص108.

[10] . ابن قدامه، المغنی، ج2، ص383. از این حدیث بر می‌آید که مسلمانان باید از نوحه کردن به شیوه جاهلیت بپرهیزند.

[11] . همان.

[12] . همان.

[13] . همان.

تحلیلی نو برعقائد وهابیان، محمدحسین ابرهیمی، بوستان کتاب، قم، پنجم، 1388ش. 


منبع : پرسمان دانشجویی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه