فهم حسان از خطبه غدیر
"حسان بن ثابت از شعراى غدير است كه ترجمه قسمتى از اشعار او را به طور خلاصه ترجمه را مي نويسیم".
پيامبر بزرگوار، درروز غدير به مسلمانان ندا كرد و گفت:
نبى و مولاى شما كيست؟ بدون هيچگونه درنگ وچشم پوشى گفتند:
خداوند مولاى ماست و تو پيامبر مائى و از ما، هيچگونه عصيانى در اين زمينه نخواهى دید.
پيغمبر اكرم به على فرمود: برخيز كه تو بعد از من پيشواى اين خلقى.
هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست، و بر شماست كه به راستى پيرو او باشيد.
خداوندا دوستدار دوستان او باش و دشمن دشمنانش
اولين قصيده اي كه راجع به داستان غدير سروده شده، همين شعر است و حسان در حضور بيش از صد هزار نفر جمعيت كه در ميانشان سخنوران و شاعران بنامى بوده و بزرگان قريش، كه بدقائق سخنرانى واقف بودند، ان قصيده را خواند و فصيحترين مرد عرب خود رسول اكرم "ص" بود كه زينت بخش آن مجمع باشكوه بود و شاعر را تصديق فرمود و موردعنايت و لطف خود قرار داد: كه چه نيكو اين حادثه را به شعر در آوردى، و فرمود:
لا تزال يا حسان مويدا بروح القدس ما نصرتنا بلسانك.
و قديمى ترين كتابى كه اين شعر را نقل نموده است، كتاب سليم بن قيس هلالى است كه از تابعين بوده است، مردى موثق و مورد اعتماد علمى شيعى و سنى ميباشد، روايت نموده است و نيز عده قابل توجهى از علما اسلام اين قصيده را روايت نموده اند.
راويان اين اشعار از حفاظ و دانشمندان حديث
راويان اين اشعار از حفاظ عبارتند از:
1 - حافظ ابو عبدالله مرزبانى محمد بن عمران خراسانى "درگذشته 378 ه.ق" در كتاب "مرقاه الشعر" از محمد بن حسين ازحفص از محمد بن هارون از قاسم بن حسن از يحيى بن عبدالحميد از قيس بن ربيع از ابو هارون عبدى از ابو سعيد خدرى روايت نمود كه:
چون به غدير خم رسيديم پيامبر گرامى منادى را امر نمود، مردم را به نماز بخواند،سپس دست على را گرفت و فرمود: من كنت مولاه فعلى مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه. در اين هنگام حسان بن ثابت اجازه خواست تا در باره على شعرى بگويد. حضرت هم اجازه دادند بعد حسان شعر خود را شروع كرد:
يناديهم يوم الغدير نبيهم تا آخر اشعار
2 - حافظ خركوشى ابو سعيد "درگذشته 4.6 ه.ق" در كتاب "شرف المصطفى" اين اشعار را نقل ميكند.
3 - حافظ ابن مردويه اصفهانى "درگذشته 41. ه.ق" از ابو سعيد خدرى روايت ميكند كه حسان بن ثابت به رسول خدا "ص" عرض ميكند، به من اجازه ميدهى اشعارى "در باره غدير خم" به سرايم.؟ حضرت اجازه فرمودند كه به ميمنت و بركت الهى بگو، حسان سرود: يناديهم يوم الغدير نبيهم
تا آخر اشعار و همچنين، اين اشعار را از ابن عباس نقل ميكند.
4-حافظ ابو نعيم اصفهانى "درگذشته 43. ه.ق" اين اشعار را در كتاب خود "ما نزل من القرآن فى على"ا"يت نقل ميكند كه حسان گفت:
يا رسول الله اجازه فرما تا در باره على اشعارى بسرايم حضرت فرمودند كه به ميمنت و بركت بسراى. حسان برخاست و گفت: اى بزرگان قريش من به پيروى از سخنان پيامبر خدا "ص" در باره ولايت على اشعار خود را شروع ميكنم...
5- حافظ ابو سعيد سجستانى "درگذشته 477 ه.ق" اشعار مذكور را در كتاب "الولايه"نقل ميكند.
6- اخطبخطبا،خوارزمى مالكى "درگذشته 568 ه.ق" اشعار مذكور را در كتاب "مقتل الامام السبط الشهيد" و در كتاب "مناقب" ص 8 نقل ميكند.
7- حافظ ابوالفتح نظنزى چهار بيت اول اشعار را در كتاب "الخصايص العلويه على سائر البريه" از حسن بن احمد مهرى، از احمد بن عبدالله ابن احمد، از محمد بن احمد بن على، از ابن ابى شيبه محمد بن عثمان، از حمانى، از ابن الربيع، از ابى هارون عبدى از ابى سعيد خدرى به لفظيكه ابى نعيم اصفهانى نقل كرده، روايت نموده است
8- ابو المظفر، نوه حافظ ابن جوزى حنفى "درگذشته 654 ه.ق" اشعار را در "تذكره خواص الامه" ص 2. نقل نموده است.
9- صدر الحفاظ، گنجى شافعى "درگذشته 658 ه.ق" در كتاب "كفايه الطالب" ص 17، اشعار را به لفظ ابو نعيم روايت نموده.
10 - شيخ الاسلام، صدرالدين حموينى "درگذشته 722 ه.ق" اشعار را در كتاب "فرائد السمطين" در باب 12 از شيخ تاج الدين ابوطالب على بن الحب بن عثمان الخازن، از برهان الدين ناصر ابن ابى المكارم المطرزى، از اخطب خوارزم بسند و متنى كه او ذكر كرده نقل ميکند.
11- حافظ جمال الدين محمد بن يوسف زرندى شمس الدين حنفى "درگذشته حدود 757 ه.ق"اشعار را در كتاب "نظم درر السمطين" نقل ميكند.
12- حافظ جلال الدين سيوطى، "درگذشته 911 ه.ق" اشعار را در "رساله الازدهار فيما عقده الشعرا من الاشعار" از تذكره شيخ تاج الدين ابن مكتوم حنفى، درگذشته 749 ه.ق" نقل ميكند.
منبع : سنت