بهائیت یکی از آموزههای خود را لزوم تعدیل معیشت در جامعه برمیشمارد. این در حالیست که علیمحمد شیرازی در حکمی مخالف این شعار، حکم به مصادرهی تمام اموال مخالفین خود داده است. اما انتساب آموزهی تعدیل معیشت به پیامبرخواندهی بهائی، با اینکه او ادعای نسخ بیان را از جانب خود رد کرده و خویش را شیفتهی آن دانسته، چگونه قابل جمع است؟!
پژوهشگر در زمینهی بهائیت با مبلّغی بهائی، موضوع تعدیل معیشت در فرقهی بهائی و تناقض آن با احکام کتاب بیان را به گفت و گو نشستند:
مبلّغ بهائی: پیشوایان ما در حکمی انسانی، از لزوم تعدیل معیشت جامعه سخن گفتهاند: «بهتر آنست كه اعتدال به ميان آيد و اعتدال اينست كه قوانين و نظاماتی وضع شود كه مانع ثروت مفرط بیلزوم بعضی نفوس شود و دافع احتياج ضروريهی جمهور گردد».[1]
پژوهشگر: اگر تعدیل معیشت جامعه از تعالیم پیشوایان شماست، پس چرا علیمحمد شیرازی بر خلاف این آموزه، در کتاب بیان خود، حکم به مصادرهی اموال مخالفینش داده است: «الباب الخامس مِن الواحد الخامس فی بیان حُکم أخذ أموال الَّذین لایَدینون بالبیان [2]؛ باب پنجم از واحد پنجم كه دربارهی بيان حكم گرفتن اموال كسانی است كه به باب ايمان نياوردهاند و اگر ايمان آوردند دوباره به ايشان بازگردانيد مگر در سرزمینهایی كه امكان توقيف اموال وجود نداشته باشد». آیا مصادرهی اموال مخالفین او، در تضاد با برقراری اصل تعدیل معیشت بهائیت نیست؟!
مبلّغ بهائی: خب ما کتاب حضرت باب را نسخ شده دانسته و به احکام آن پایبند نیستیم.[3]
پژوهشگر: اولاً که پیامبرخواندهی بهائی در کتاب بدیع، ادعای نسخ کتاب بیان علیمحمد شیرازی را از جانب خود رد کرده است.[4] ثانیاً: جالب است بدانید که پیامبرخواندهی بهائی احکام کتاب بیان، که شامل همین حکم نیز هم میشود را محبوب نزد خود دانسته است: «فوالَّذی روحی و ذاتی بیده حرفٌ مِن البيان لأحبُّ عندی عن كل مَن فی السَّموات و الأرض [5]؛ سوگند به آنكه روح و ذاتم در دست اوست، یک حرف از (كتاب) بيان نزد من محبوبتر است از تمام آنچه در آسمانها و زمین است». با این حال چطور ممکن است چنین حکمی محبوب شخصی باشد و در عین حال، آموزهای بر خلاف آن به او نسبت داد؟!
------------------------------------------------------------------------
پینوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 1986 م، ص 142.
[2]. علیمحمد شیرازی، بیان فارسی، نسخهی بابیان، واحد 5، باب 5، ص 157.
[3]. «كتاب بيان به كتاب اقدس جميع احكامش منسوخ است...»: فاضل مازندرانی، اسرارالآثار خصوصی، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 2، ص 106-105.
[4]. «قُل ان المشركين ظَنوا بأنَّا أرَدنا ان ننسخ ما نزل علی نُقطةِ البَيان...»: حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله قاضی)، نسخهی خطی، ص 390.
[5]. فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 5، ص 333.
منبع : پایگاه جامع فرق و ادیان