دشمنی با امیر المومنین علیه السلام
ابن قیم همانند ابن تیمیه، به دشمنی و انکار فضایل امام علی علیه السلام می پرداخت و مدعی بود: حدیثهایی که رافضیها (شیعیان) درباره علی بن ابی طالب جعل کردهاند آن قدر زیاد است که قابل شمارش نیست. سپس از قول ابو یَعلی خلیلی نقل میکند که شیعیان در فضیلت علی بن ابی طالب و اهل بیت سیصد هزار حدیث جعل کردهاند.
ابن قیم، در کتاب جلاء الافهام،وقتی قضیه مباهله را نقل می کند،نام امام علی علیه السلام را حذف می کند، با اینکه اجماع علمای اسلام،از شیعه و سنی، اتفاق دارند که یکی از کسانی که همراه حضرت رسول صلی الله علیه و آله در قضیه مباهله بود،علی علیه السلام بود،همراه حسن و حسین(علیهما السلام) و فاطمه(علیها السلام).
زهد و عبادت ابن قیم
شاگردش ابن رجب در مورد وی می گوید: ابن قیم عابدی شب زنده دار بود که نمازهایی به منتهای اطالت می خواند و شیفته ذکر خداوند شده و به آن انس گرفته بود. محبت و انابه و استغفار و اظهار افتقار به درگاه خداوند و خود را سر شکسته دیدن در مقابلش و دوری گزیدن از موانع عبودیت وی، از چیزهایی بود که در قلب ابن قیم جای گرفته بود، هیچ کس را همانند وی ندیدم و شگرف اندیش تر از او را هرگز مشاهده ننمودم.
ابن حجر عسقلانی می گوید: هنگامی که علامه ابن قیم نماز صبح را می خواند در همان مکان می ماند و به ذکر و یاد خدا مشغول می شد تا اینکه موقع نماز ظهر فرا می رسید و می گفت: این صبحانه من است که اگر آن را انجام ندهم نیرو و قوای بدنم ساقط می شود و می فرمود: انسان بوسیله صبر و فقر به درجه امامت در دین دست می یابد و کسی که می خواهد راه خدایی را بپیماید باید دارای همتی عالی باشد که باعث رشد و ترقی اش شود، و همچنین باید دارای علمی باشد که او را به راه راست هدایت کند. و اینجاست که باید گفت:
نماز بی ولای او عبادتیست بی وضو به منکر علی(علیه السلام) بگو نماز خود قضا کند!!
نظر علمای اهل سنت درباره ابن قیم جوزی و وهابیت
ابن قیم نیز مانند استادش مورد انتقاد و طعن علمای اهل سنت قرار گرفته است. ابن حجر هیتمی درباره او و استادش میگوید: «مبادا به چیزهایی که در کتابهای ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی و دیگرانی که پیرو هوای نفس خود هستند و خداوند آنها را گمراه ساخته و قلبشان را مهر زده و چشمشان را پوشانده، گوش کنی». سپس آنها را ملحدی مینامد که از دین خارج شدهاند.
ابن قیم جوزی از طرف شمس الدین مالکی محکوم به کفر و اعدام شده بود لکن ابن قیم به او میگوید، قاضی حنبلی توبه و اسلامم را پذیرفته و مرا محقون الدم شمرده است. قاضی مالکی بعد از این اظهارات ابن قیم، او را شلاق زده و بر الاغ سوارش نموده و در خیابانها میگرداند.
شیخ جمیل صدقی زهاوی در باره وهابیت گفته:
خداوند وهابیت را بکشد، زیرا این فرقه به خود جرأت داده که همه مسلمین را تکفیر کند گویا همّ و هدف بزرگ آن فقط تکفیر نمودن است و بس. میبینید که وهابیان کسانی را که توسط پیامبر به خداوند متوسل میشود تکفیر نمودهاند.
این عالم اهل سنت کتابی به نام «الفجر الصادق فی الرد علی منکری التوسل و الکرامات و الخوارق» در رد وهابیت نوشته است.
زینی دحلان مفتی مکه میگوید که سید عبد الرحمن اهدل مفتی زبید میگفت:
هیچ نیازی به تالیف کتاب در ردّ وهابیت دیده نمیشود زیرا در ردّ آنان همین سخن پیامبر که فرمود «سیماهم التحلیق» یعنی چهره و علامت آنان این است که موی سرش را میتراشند، کفایت میکند. زیرا محمد بن عبد الوهاب دستور داده است که پیروان او سرشان را بتراشند.
شیخ خالد بغدادی میگوید:
اگر کتابهای وهابیها را به دقت مطالعه کنیم در مییابیم که مانند کتابهای لا مذهبها سعی دارند که با افکار باطلهشان مسلمانان را مورد خدعه قرار داده و آنان را گمراه کنند.
ابن قیم جوزی معترف است که انبیاء نزدیکترین وسیله برای قرب به خداوند هستند!!!
دشمنی با تشیع و عالم بزرگ شیعی
ابن تیمیه که سخت از نابودی حکومت فاسد عباسی ناراحت بوده درباره نقش خواجه نصیرالدین طوسی در سقوط بغداد در مجموع الرسائل مینویسد:
تاتاران بر کشورهای اسلامی یورش نبردند و خلیفه بغداد و دیگر فرمانروایان اسلامی را نکشتند جز با کمک و پشتیبانی ملحدان (اسماعیلی) و کارگردان این [رویدادها] همانا وزیر آنان نصیرالدین طوسی در الموت بود. او بود که دستور کشتن خلیفه و از میان بردن حکومت وی را صادر کرد.
ابن تیمیه با بی شرمی تمام هرآنچه که لایق خود بود را در مورد این عالم بزرگ نوشته و در کتاب مشهورش منهاج السنه به دروغ مینویسد:
او آدم بی مبالاتی در دین بود، شعائر اسلامی را مراعات نمیکرد، مرتکب فواحش میشد، نماز نمیخواند و در ماه رمضان شراب و مسکرات مینوشید و زنا میکرد.!!!
ابن قیم هم در کتاب اغاثه اللهفان راه پر از فریب استادش را پیموده و مینویسد:
هنگامی که فرصت به سراغ ملحدان و حامی شرک و کفر... نصیرالدین ... آمد وی از پیرامون پیامبر [خدا] و مؤمنان به کیش او انتقام گرفت. آری او مسلمانان را از دم شمشیر گذراند... و خلیفه را بکشت.
ابن قیم جوزی، خواجه را با الفاظ رکیکی به باد اتهام و دشنام میگیرد درباره وی میگوید: «او منکر معاد و تعلیم دهنده سحر بود و بتها را عبادت میکرد».
ابن قیم جوزی می گوید: اگر زنی شوهر نداشت و شهوت بر وی غلبه کرد بعضی از فقیهان ما گفته اند می تواند از آلت مصنوعی استفاده نماید. !!!!(بدائع الفوائد لابن قیم الجوزیة/ ج4/ ص905.)
بر همین منوال ابن حزم اندلسى مىنویسد:
اما زنا: مالکىها (زن بىشوهرى را) که حامله شده، حد مىزنند؛ هرچند که شاید مجبور به این عمل شده باشد، و مرد همسر دار را که با زن اجنبى از پشت نزدیکى کند سنگسار مىکنند؛ همچنین اگر عمل قوم لوط را انجام دهد؛ چه همسر دار باشد یا نباشد .اما اگر با حیوانات نزدیکى کند، حد نمىزنند؛ همچنین زنى را که به سگ زنا مىدهد، حد نمىزنند و همه آنها را حلال کردن فرج براى امر باطل مىدانند. و نیز اگر زن عاقل، بالغ و مختارى به کودکى زنا دهد، حد نمىزنند؛ اما اگر مردى با دختر خردسال که همسن این کودک (که زن بالغ و ... به او زنا داده) باشد، حد مىزنند.
که در دوره جدید نسخه تازه اش را مفتیان وهابی به شاگردان خود تجویز می کنند:برای تقویت قوای جنسی فیلمهای پورنوی بازیگران صرفا مسلمان را ببینید!!!!
دکتر موسی شاهین لاشین،نویسنده وهابی در شرحی که بر صحیح مسلم نوشته با نام -فتح المنعم شرح صحیح مسلم-به عایشه توهین کرده وگفته است ایشان به جوانی شیر داده است!
او می گوید:
عائشه ، اعتقاد داشت که رضاع کبیر سبب محرمیت مىشود و قطعا خود او غلامی ( که نزدیک به سن بلوغ بوده) را شیر داد و آن غلام بر او وارد مىشد؛ اما سایر مادران مؤمنان، آن را قبول نداشتند.!!!
و از سوی دیگر همینها چنین فتوا می دهند:
بنا برفتوای شیخ محمد العریفی چهره سرشناس وهابیت عربستانسعودی حضور هر دختری با پدرش در یك مكان خلوت حرام است زیرا ممكن است این پدر دارای انحرافات اخلاقی باشد و به دختر خود تجاوز كند!!!
یا اینکه گفته شده:
يک مفتي وهابي که در اروپا زندگي مي کند، فتوا داده است که زنان حق دست زدن به موز و خيار را ندارند. اين مفتي وهابي در فتواي خود در اين باره مدعي تحريک زنان توسط اين دو ميوه شده است.
اين مفتي در ادامه اين فتواي مضحک خود آورده بود که در صورتي که زنان تمايل به خوردن اين دو نوع ميوه دارند، بايد از شخص ديگري، براي مثال يک مرد مانند همسر و يا پدر خود کمک بگيرند و از آنان بخواهند اين ميوه ها را بريده و در اختيار آنان قرار دهند!!!
و نیز:
عبدالله الداوود نويسنده سعودي که از مدافعان شديد خط فکري وهابيت و شيوخ وهابي به شمار مي رود، حضور يک مرد با يک جوان يا نوجوان زيبا در محلي به تنهايي را حرام اعلام کرد زيرا به اعتقاد او حضور اين جوان يا نوجوان زيبا مي تواند آن مرد را به گناه و به فکر لواط کردن بيندازد! عبدالله الداوود با هدف اثبات ادعاي خود به نوشتاري از ابن کثير از علماي اهل سنت و تعدادي از فتواهاي ديگر مفتي هاي وهابي اشاره کرد.
وي در ادامه افزود: بر همين اساس نبايد جوانان و نوجوانان زيبا را در سلول هاي مشترک با ديگر مردان قرار داد؛ زيرا ممکن است آنان را مورد تجاوز قرار دهند.
اما فتواي ديگر يک مفتي وهابي به نام عبدالباري الزمزمي اهل مراکش که در فتواي خود مي گويد: دختران زشت که موفق نشده اند ازدواج کنند، براي اينکه بتوانند راه را براي ازدواج خود مهيا کنند و جوانان را به خود جذب کنند، بايد لباس هاي نيمه عريان بر تن کنند تا از اين طريق جوانان را تحريک و به سمت خود بکشانند.
روانه زندان کردن استاد و خود، در اسناد تاریخی
ابن تیمیه در یکی از دفعات مدت 5 ماه و 18 روز در ندان ماند تا در روز دوشنبه عاشورای 721ق فرمانی از سلطان مبنی بر آزادی ابن تیمیه از زندان رسید و او از زندان خارج شد. در روز دوشنبه ششم شعبان 726ق بار دیگر ابن تیمیه را با برادرش زینالدین عبدالرحمان در قلعه دمشق زندانی کردند
سبب صدور فرمان سلطان این بوده که ابن قیم در شهر قدس در مسأله شفاعت و توسل به انبیاء سخن گفت و به فتوای ابن تیمیه آن را جائز نشمرد و مجرد قصد قبر حضرت را (بدون قصد مسجد آن حضرت) منکر شد.
مردم بیتالمقدس از این فتوا ناراحت شدند و به قاضی القضاه دمشق نامه نوشتند و این خبر به سلطان رسید. او مسأله را به قاضی القضاه حنفی ارجاع کرد. قاضی القضاه حنفی ابن تیمیه را سخت نکوهش کرد و این موجب شد که ملک ناصر فرمان دهد که او را به زندانی کنند.
این خبر را یکی از حاجبان نایبالسلطنه به ابن تیمیه رسانید. میگویند: ابن تیمیه از شنیدن این خبر اظهار سرور کرد. او را سوار بر اسب به قلعه دمشق بردند و در آنجا اتاقی به او اختصاص دادند. برادرش زینالدین نیز برای خدمت به او بدانجا رفت.
روز چهارشنبه نیمه شعبان قاضی القضاه دستور داد جمعی از یاران ابن تیمیه را در زندان حاکم محبوس سازند و جمعی از آنان را نیز تعزیر نمایند و بر چارپایان سوار کنند، اما بعد از تعزیر آنان را آزاد ساختند، از این میان ابن قیم را به زندان انداختند و کتک زدند.
مرگ ابن جوزی
ابن قیّم سرانجام پس از شصت سال زندگی در دنیا، در شب سیزده رجب سال 751 هـ.ق مرد وی در دمشق در قبرستان باب الصغیر در کنار پدرش به خاک سپرده شد، قبرش تا امروزه معروف است و در سمت چپ قبرستان از جهت دخول از دروازه جدید قرار دارد. (اللهم احشره مع من احب)
---------------------------------------------------------------
منابع و مآخذ:
http://www.islamquest.net/id/archive/question/id22440
http://telavat.com/ShowObject.aspx?id=535&classId=6
http://www.vahhabiyat.com/showdata.a...=6087&siteid=1
http://www.aqeedeh.com/view/writer/342/
http://vahabiat.porsemani.ir/
السید، جمال بن محمد، ابن قیم الجوزیة و جهوده فی خدمة السنة النبویة و علومها، عمادة البحث العلمی بالجامعة الإسلامیة، مدینه منوره، چاپ اول، 1424ق.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی، علی مفترق طریقین، مدرسة الامام علی بن ابی طالب(ع)، قم، چاپ اول، 1427ق.
ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، الصواعق المرسلة فی الرد على الجهمیة و المعطلة، دارالعاصمة، ریاض، چاپ اول، 1408ق.
. ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، اغاثة اللهفان من مصاید الشیطان، محقق: فقی، محمد حامد، مکتبة المعارف، الریاض، بیتا.
ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف، محقق: ابو غدة، عبدالفتاح، مکتبة المطبوعات الاسلامیة، حلب، چاپ اول، 1390ق.
إبن حزم الظاهری، المحلی،تحقیق: لجنة إحیاء التراث العربی، ناشر: دار الآفاق الجدیدة - بیروت.
آیت الله العظمی سبحانی، جعفر، بحوث فی الملل و النحل، لجنة ادارة الحوزة العلمیة ، قم، 1411ق.
ابن قیم جوزی، محمد بن أبی بکر، زاد المعاد فی هدی خیر العباد، مؤسسة الرسالة، مکتبة المنار الإسلامیة، بیروت، کویت، چاپ بیست و هفتم