مستر همفر يكي از جاسوسهاي عاليرتبه و طراز اول سفارت انگليس بوده كه در سال 1710 ميلادي به نمايندگي از طرف وزير مستعمرات مسؤوليت «كمپاني هند شرقي» را به عهده گرفته است.
وي پس از يادگيري زبانهاي معمول در كشورهاي اسلامي مدت زيادي از عمر خود را در عثماني (تركيه)، مصر، عراق، حجاز و ايران گذرانده و در احوالات مختلف مسلمانان و آداب و رسوم و طرز فكر، نقاط ضعف و قوت و مسائل اجتماعي و اخلاقي و فرهنگي كشورهاي اسلامي، اطلاعات كاملي كسب نموده است.1
وي طبق برنامهي استعمار انگليس همواره به دنبال شخص جسوري ميگشت تا در قالب اسلام بتواند اعتقادات مسلمانان را به سخره گرفته و بدعتها و آراء جديد خود را در بين مردم ترويج نمايد. تا اينكه با محمدبن عبدالوهاب كه گمشدهي وي بود برخورد نمود.
همفر به خاطر غرور و هتّاكي فراواني كه در محمدبن عبدالوهاب وجود داشت، او را براي انجام اين مأموريت پسنديد و با پول و وعدههاي گزاف او را حاضر به خود فروشي و خيانت به مسلمانان نمود.
بعضي از اهداف وزارت مستعمرات انگليس كه توسط همفر از محمدبن عبدالوهاب خواستار اجراي آن شدند عبارتست از:
1ـ تكفير تمامي مسلمانان و كشتار آنان و سلب اموال و هتك آبروي آنان و خريد و فروش آنان در بازار به عنوان برده!
2ـ خراب نمودن خانهي خدا به اين عنوان كه كعبه بت است و منع نمودن مردم از حج2، لكن محمدبن عبدالوهاب بعيد ميدانست كه قدرت بر اين كار پيدا كند هر چند بر كعبه مستولي شده و به آن دست يابد.
3ـ تخريب گنبدها، ضريحها و مكانهايي كه در نزد مسلمانان محترم است، در مكه و مدينه و بلاد ديگر در صورت امكان، به اين عنوان كه آنها بتپرستي و شرك است.3
4ـ انتشار قرآن به صورتي ديگر كه در برخي از احاديث به عنوان زياده و نقصان وجود دارد. البته محمدبن عبدالوهاب بر انجام اين كار نيز جرأت پيدا ننمود.4
بنابراين محمدبن عبدالوهاب توسط برنامهي استعماري و مأموران وزارت استعمار ساخته و پرداخته شد و ادعاي خود را برملا و عقيدهي خود را آشكار نمود.
نتيجه:
تقريباً از دو قرن پيش استعمارگران مسيحي اروپا با طراح انواع توطئهها در زمينههاي مختلف سياسي، نظامي، فرهنگي، مذهبي و غيره در صدد نفوذ به ممالك اسلامي و دستيابي به مراكز حساس و استراتژيك جهان اسلام بودند. وقتي با متوسل شدن به وسايل مختلف از در هم شكستن اتحاد مذاهب اسلامي نااميد شدند، دريافتند كه تنها راه رخنه در اين صف مستحكم و بنيان مرصوص، ساختن فرقهاي با اصلي يهودي و ظاهري اسلامي ميباشد و چنين تركيبي را در آل سعود و آل عبدالوهاب كشف كردند.
و بدينسان موفق به ساختن فرقهاي به نام وهابيت شدند.
بنابراين وهابيت يك جريان فكري و مذهبي در چارچوب مباني اسلامي نبوده و نيست و استعمارگران همواره از آن به عنوان حربهاي سياسي براي دستيافتن به مهمترين و حساستـرين مراكز مسلمانان استفاده ميكردند.
ستون فقرات عقايد وهابيها را، حرام دانستن شفاعت، زيارت، دعا، گريستن بر اموات حتي پيغمبر و ائمه، تخريب قبور از هر كس باشد، حتي پيغمبر (كه از بيم واكنش جهان اسلام اين يكي را نتوانستند عملي سازند) و مشرك دانستن همهي مسلمين، غير از وهابيهاي صحراي نجد، تشكيل ميدهد.
و به طور خلاصه بايد گفت وهابيها فرقهاي خرابكار هستند و شعار آنان، تخريب و نابودي و قساوت و وحشيگري است. و هر چه در اختيار دارند، براي پيكار با مسلماناني كه شهادت به يگانگي و رسالت محمد (ص) ميدهند و نماز ميگزارند و به حج خانهي خدا ميروند، به كار ميبرند.
در تاريخ زندگاني تاريك وهابيها، فجايع و حوادث دردناكي ميبينيم كه با گذشت زمانه فراموش نخواهد شد.
---------------------------------------------
پی نوشتها :
1/پيدايش وهابيه و عقايد وهابيان، ص 37.
2/سعود بن عبدالعزيز چند سال مردم را از زيارت خانهي خدا منع نمود. (الفرقه الوهابيه في خدمه من؟، السيد ابوالعلي التقوي، ص 20) (رك: نگاهي به پندارهاي وهابيت، علامه محمدحسين كاشف الغطاء، ص 12)
3/هذي هي الوهابيه، محمدجواد مغنيه، ص 35.
4/الآيات البينات في قمع البدع و الضلالات، شيخ محدحسين آل كاشف الغطاء، ص 6.