بدون شک عزاداری و گریه کردن بر افضل شهیدان تاریخ حضرت حسین علیه السلام و اقامه آن به هر شکل ممکن البته برابر با دستورات اهلبیت علیهم السلام و تأکید آنان چنان که در روایات به ویژه روایات کاملالزیارات و دیگر کتابهای معتبر آمده، از افضل قربات است.
ولی سخن در این است که آیا مسئله اقامه عزا و تشکیل مجالس حسینی، و اجتماعات معنوی در تکایا و خیابانها همراه با گریه و سینهزنی و پوشیدن لباس سیاه که شعار عزای حسین علیه السلام است، نسبت به زمانها و شرایط و موقعیتهای ویژه دارای احکام خاصی است؛ و آیا در روایات و میان اهلدقت و بینش و دارندگان نظر صائب و قابل قبول و مجتهدین عظام پس از عصر غیبت تاکنون کسی به وجوب عزاداری بر حضرت قائل است یا نه؟
باتوجه به کتب موجود بعضی از اندیشمندان و فقهای بزرگ، به وجوب عزا بر آن حضرت و حتی بعضی به افضل بودن وجوب آن تلویحا و به ویژه در زمانها و شرایط خاص فتوا دادهاند که در این نوشتار با رعایت اختصار به بیان آن بسنده میشود.
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل آیه 5 سوره ابراهیم میفرماید.
«شکی نیست که مراد از ایامالله در جمله و ذکرّهم بایام الله [که دستور واجب و فرمان لازم] به موسی علیه السلام نسبت به امتش میباشد، ایام ویژه است، و نسبت دادن ایام در آیه به خداوند، با اینکه همه ایام از خداست بیتردید به خاطر حوادثی پندآموز است که در آن ایام پدید آمده و خواست حق را آشکار کرده.
مؤلف المیزان سپس روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل میکند که ایام الله نعمتها و بلاهای خداست – ایام شهادت یا ولادت معصومین علیهم السلام یقیناً از ایام الله است که یادآوری و توجه خاص به آنها برای سازندگی و بیرون آمدن آدمی از تاریکی ها و حرکت به سوی نور است. عزاداری برای معصومین علیهم السلام از آن جهت که انسان را متوجه آنان و دستورات و خواستهها و روشهایشان مینماید و توقعی که در دینداری و ثابتقدمی از ما دارند، و ما را به یاد وظایف و مسئولیتهایی که در برابر آنها داریم میاندازد، و نیز مصائبی که به آنان وارد شده و ما را به شدت غمگین و اشک ریزان میکند از مصادیق ایام الله است: (با اندکی توضیح در عبارات)
امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید: روضه سیدالشهدا علیهالسلام برای حفظ مکتب سیدالشهدا علیهالسلام است (و حفظ مکتب بدون شک واجب است)، حرف سیدالشهدا علیهالسلام حرف روز است، همیشه حرف روز است، سیدالشهدا علیهالسلام را این گریه حفظ کرده است، مکتبش را این مصائب و داد و فریادها حفظ کرده، همه روضه بخوانند، همه گریه کنند(شگفتا)، ما گریه نکنیم؟!! همین گریهها ما را نگهداشته، گول شیاطینی که میخواهند این حربه را از دست شما بگیرند نخورید، تکلیف آقایان این است که روضه بخوانند. تکلیف مردم است دستههای شکوهمند بیرون بیاورند.
(عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، بخش مقدمه، صفحهٔ 3)
همچنین امام خمینی فرموده: سیدالشهدا علیه السلام بداد اسلام رسید. سیدالشهدا علیه السلام اسلام را نجات داد روضه امام حسین علیه السلام برای حفظ مکتب امام حسین علیه السلام است. این گریه ها (مکتب را) حفظ کرده، الان 1400 سال است که با این منبرها و با این روضه ها و با (خواندن) این مصیبت ها ما را حفظ کردهاند.
(عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، صفحهٔ 42)
آیتاللهالعظمی سیّد محمّد هادی حسینی میلانی قدسسره که در صف اعلمیت قرار داشت، در وجوب عزاداری پرسشی از ایشان شد که:
آیا سینهزدن و زنجیر زدن و أمثال آنها برای حضرت سیّدالشهدا علیه السلام از ضروریّات دین و یا مذهب شیعه است یا خیر؟
در پاسخ فرموده اند: عزاداری به هر نحوی که باشد، از ضروریّات مذهب است.
(کتاب 110 پرسش از آیت الله سید محمد هادی میلانی قدسسره؛ پرسش ٦٧؛ صفحه ٢٢٤)
آیتاللهالعظمی گلپایگانی روز چهارشنبه 23 ذوالحجة سال 1399 قمری در مسجد اعظم پس از پایان درسشان به مناسبت سفر روحانیون برای ارشاد و تبلیغ، بعد از سرزنش حکومت طاغوت بخاطر تعطیل کردن بعضی مجالس، در اهمیت روضهخوانی و منبر و تبلیغ فرمودند:
روضه خواندن بر شما واجب است نه مستحب، اگر کسی منبر رفت و روضه نخواند او را نهی از منکر کنید و (اعتراضا) بگویید چرا روضه نخواندی.
(عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، بخش مقدمه، صفحهٔ 12)
اطلاق وجوب و لزوم نهی از منکر در مسئله ترک روضه خواندن در کلام این فقیه محقق و مرجع بزرگ شیعه دلالت بر اهمیت این فرضیه و ضروری مذهب دارد.
آیتاللهالعظمی مامقانی اعلی الله مقامه در پاسخ به نامهای که در مورد عزاداری از ایشان پرسیدند نوشت: سزاوار نیست که در این مورد (عزاداری) شبههای کرد بلکه فقیهی که در فقه، رنج فراوان برده در این زمانها که بیگانگان تصمیم گرفتهاند به هر وسیله که هست نور اهلبیت علیهمالسلام را خاموش کرده و از هر سو به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله حمله میکنند به وجوب کفایی شعائر حسینی فتوا دهد، جایز نیست او را تخطئه کنند.
(عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه: 73)
مجتهد بزرگ و با نفوذ شیعه و مؤلف کتب ارزشمند علمی آیتاللهالعظمی حاج میرزا محسن آقا مجتهد اردبیلی اعلی الله مقامه متولد 5 شنبه 17 ربیعالاول سال 1219 قمری و متوفای جمعه 25 محرم سال 1294، تحصیلکرده نزد اساتیدی چون کاشفالغطاء، و صاحب فصول و صاحب جواهر و صاحب ضوابط که در اجازه نامهاش درباره او میگوید: العالم الفاضل و العامل الکامل بحرالحقایق و کنزالدقایق ... المحقق الذی لیس له ثانی ... فاذا حکم بحکم الله سبحانه وجب القبول و کان الردّ علیه ردّاً علی الله و علی الرسول...
در بخشی از وصیتنامه ایشان که در زندگی نامه او به قلم یکی از فرزندانشان در ص 136 نگاشته شده آمده: هر عبادتی که بی محبت حسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام بوده باشد خودش معصیت و سبب عذاب آخرت خواهد شد، و اشرف عبادت گریه کردن بر این مظلوم است.
[اشرف بنا بر کتب لغت به معنای افضل است] عبادت که در وصیت آن بزرگ مرد علم و عمل آمده، شامل عبادتهای تعبدی و توصلی است و قیدی در جمله آن جناب که عبادت را منصرف به مستحبات کند وجود ندارد، به راحتی از این جمله و نظر و فتوای او استفاده میشود که سوگواری و عزاداری بر حضرت حسین علیه السلام از افضل واجبات است.
حضرت آیت الله حاج آقا رضا مدنی کاشانی مؤلف کتب فقهی و روائی با ارزش در پاسخ استفتائی از حضرتش درباره اقامه عزا برای سیدالشهدا علیه السلام مینویسد:
بالاترین هدف خامس آل عبا علیهم السلام حفظ دین و ترویج شعائر مذهبی است و به هر وسیله برای بدست آوردن این هدف به پا داشتن مجالس عزاداری آن بزرگوار است، لذا میتوان گفت آن از اهم فرائض است. حرره الاحقر رضا المدنی الکاشانی
(عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، صفحه 130)
حتما میدانید که فریضه اعلامش از طرف فقیهی بزرگ مسئله قابل توجه و دلالت بر عظمت خاص عزاداری حضرت حسین علیه السلام به هر وسیله دارد.
آیت الله العظمی مکارم شیرازی در پاسخ پرسشی درباره وظیفه مردم نسبت به این مراسم مهم اسلامی یعنی عزاداری و عاشورای حسینی فرموده: بدون شک این مراسم از مهمترین شعائر اسلامی است که هر سال باید باشکوهتر و باعظمتتر از سال گذشته برگزار شود حتی در بعضی از شرایط برای حفظ آن از شرّ اجانب ممکن است جنبه وجوب کفائی یا عینی به خود بگیرد و انجام آن رمز بقای اسلام و مذهب اهلبیت علیهمالسلام است.
استاد عندلیب همدانی (استاد درس خارج حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین) می فرماید:
ما دو نوع تعظیم داریم. یک نوع تعظیم و تکریم، واجب عینی است و یک نوع دیگر مستحب. تعظیم واجب جایی است که اگر تعظیم صورت نگیرد به معنای اهانت است، اما در نوع دوم این گونه است که اگر تعظیمی صورت نگرفته، اهانتی نیز نشده است.
تمام شعائر حسینی از زیارت، مراسم، دستهجات و هر آنچه به عنوان سوگواری اباعبدالله علیهالسلام و شعائر آن شناخته میشود، مستحب مؤکد است و بر تکتک ما هم به اندازه توانمان مستحب است اما واجب کفایی است. واجب کفایی بودن به معنی این است که هر زمان که مشاهده شد، این عزاداریها و مراسمها در حال سست شدن است، تکلیف بیشتر میشود.
اگر در روایات گفته شده است زیارت امام حسین علیهالسلام واجب است، لازم است که حتماً بروید و این همه تأکید بر گریه و گریاندن و تشکیل مجالس عزاداری نیز به همین جهت است.
هر گونه اهانت و هتک حرمت به شعائر ـ منصوصه و غیرمنصوصه - حسینی حرام است، و هر آن چه در عزاداریهای سنتی بوده است در صورتی که حرام نباشد و مناسب شأن آل الله باشد، جزو شعائر حسینی به شمار میرود و احترامش واجب است ولو این که با سلیقه برخیها سازگاری نداشته باشد.
هیچ کس حق جسارت به سلیقه دیگری را که موردی را به عنوان شعائر خود قرار داده است ندارد، اما باید هرچه حرام است و مناسب شأن آل الله نیست و وهن شیعه است و عزت تشیع را خدشه دار میکند، حذف شود.
(افق حوزه 17 آذر 1389 شماره 292)
همچنین نکات جالبی را جناب استاد نظری منفرد که از فضلا و اساتید درس خارج حوزه علمیه قم هستند در باب استفاده حکم وجوب زیارت سیدالشهدا علیه السلام ذکر میکنند که مخفی نیست این مبنا قابل تنقیح مناط برای عزاداری است.
ایشان به صورت تفصیلی پس از نقل روایات زیارت حضرت سیدالشهدا علیه السلام میگوید: پس از بیان روایات فوق درباره زیارت امام حسین علیهالسلام ممکن است برای خواننده این سؤال مطرح شود که: آنچه ما شنیدهایم زیارت امام حسین علیهالسلام یکی از مستحبات و دارای فضیلت و ثواب میباشد همانگونه که تعدادی از روایات فوق بر آن دلالت داشت، پس چگونه از برخی روایات بهویژه سه روایت اول استفاده وجوب زیارت میشود و در آنها کلمه واجب بکار گرفته شده است؟
در پاسخ میگوییم که: واجب در اینگونه روایات معنایی دارد غیر از آنچه امروز اصطلاحاً در فقه ما مطرح است، چه آنکه واجب به معنای «امری که ترک آن جایز نیست و عقاب دارد» از اصطلاحات فقهاء است و در عصر ائمه علیهمالسلام رایج نبوده است، و باید واجب در عصر ائمه علیهمالسلام را به همان معنای لغوی و متفاهم عرفی آن حمل کرد و آن عبارت از لازم و ثابت است، یعنی کسی که به امامت حسین علیهالسلام اقرار دارد لازم است و سزاوار که آن حضرت را زیارت کند، و همین که در روایت آمده است: «بر هر مؤمنی که اقرار به امامت او دارد» قرینه بر مطلب است زیرا اگر امر واجبی بود که ترک آن جایز نبود نیاز به ذکر اقرار به امامت و ایمان نداشت.
و من در خصوص این روایات با بعضی از اعاظم رحمتالله مذاکره کردم، ایشان بر اساس این احتمال که شاید مراد از وجوب همان وجوب اصطلاحی باشد میفرمود که: زیارت امام حسین علیهالسلام همانند حج در عمر یک مرتبه واجب است و ترک آن جایز نیست در صورتی که استطاعت برای زائر همانند حج محقق شود.
(قصه کربلا: ص 555)
اندیشمند محقق استاد حسین انصاریان با توجه به همه جهات و اوضاع زمان، و حملات داخلی و خارجی به عزاداری آن حضرت، و اینکه دشمن در پی نابودی این مجالس و شبههافکنی او در این روزگار بسیار قوی است؛ و در مبانی اجتماعی فقه شیعه توجه به مسئله زمان و مکان از نکات مهم اصول استنباط به شمار می آید، همگام با بزرگان علم و عمل و مجتهدان و فقهای بزرگ بر این عقیده استوارند که جریان عزاداری و اقامه و تعظیم این شعار ویژه الهی، امروز از افضل قربات و باتوجه به مجموعه مطالب مطرح شده واجب بلکه اشرف واجبات است.
مؤسسه علمی تحقیقاتی دارالعرفان