فارسی
چهارشنبه 14 آذر 1403 - الاربعاء 1 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 10 از دعای 42 ( مونس تاریکی‌های شب )

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اجْعَلِ الْقُرْآنَ لَنَا فِي ظُلَمِ اللَّيَالِي مُونِساً ، وَ مِنْ نَزَغَاتِ الشَّيْطَانِ وَ خَطَرَاتِ الْوَسَاوِسِ حَارِساً ، وَ لِأَقْدَامِنَا عَنْ نَقْلِهَا إِلَى الْمَعَاصِي حَابِساً ، وَ لِأَلْسِنَتِنَا عَنِ الْخَوْضِ فِي الْبَاطِلِ مِنْ غَيْرِ مَا آفَةٍ مُخْرِساً ، وَ لِجَوَارِحِنَا عَنِ اقْتِرَافِ الآْثَامِ زَاجِراً ، وَ لِمَا طَوَتِ الْغَفْلَةُ عَنَّا مِنْ تَصَفُّحِ الِاعْتِبَارِ نَاشِراً ، حَتَّى تُوصِلَ إِلَى قُلُوبِنَا فَهْمَ عَجَائِبِهِ ، وَ زَوَاجِرَ أَمْثَالِهِ الَّتِي ضَعُفَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِي عَلَى صَلَابَتِهَا عَنِ احْتَِمالِهِ .
بار الها! درود بر محمد و خاندان وى، و قرآن را در تاريكيهاى شب مونس ما گردان و در برابر القاآت سوء شيطان و خطرهاى دمدمه‌ى وى نگهبان باش و چنان فرما كه قرآن نگذارد تا گامهاى ما راه معاصى سپرد و براى زبانهاى ما از فرو رفتن در باطل- نه اينكه دچار بيمارى شود- گنگ‌كننده و براى اندامهاى ما از ارتكاب به گناهان بازدارنده و طومار عبرت را كه دست غفلت در پيچيده گشاينده باشد تا درك شگفتيها و امثال آن كه كوههاى استوار- با همه‌ى استوارى خود- آن را بر تافتن نتوانند، در دلهاى ما رخنه پيدا كند.

قرآن، همدم انسان در تاريكى‌هاى خطرناك‌

انسان، علاوه بر جسم داراى جوهرى مجرد كه زنده و توانا و دانا و مختار است كه از اين حقيقت به نفس ناطقه يا روان تعبير مى‌شود و به عبارت ديگر وجودى كه مجموعه‌اى از روح و جسم با متعلّقات آنهاست. درباره ريشه واژه انسان از سوى اهل لغت و معرفت سه نظريه بيان شده است:

1- إنس: برخى معتقدند كه: انسان برگرفته از ماده إنس است كه در مقابل وحش و حيوان و چارپايان و موجودات بدون عقل و دانش و ادب به كار گرفته مى‌شود.

و گاهى إنسىّ و إناس و أناسى هم در متون دينى در برابر جنّ و فرشته و شيطان و موجودات آسمانى به كار رفته است و در بيشتر آيات قرآنى و روايات اين معنا اراده شده است.

2- نسيان: برخى از اهل ادب و عرفان معتقدند: ماهيّت انسان به حسب خلقت او كه داراى نيروها و حواس گوناگون است و گاهى دچار غفلت و شبهه و فراموشى مى‌شود؛ از ماده نسيان است. زيرا موجودى از جنس آدم به خاطر آفرينش پيچيده و مرموزى كه دارد جريان گذشته خويش را، از ذهن و فكر و دانش كسبى خود از ياد مى‌برد پس منكر تعهّد و تكاليفتش مى‌شود در حالى كه خلاف واقعيّت هم نيست.

خداوند منّان پس از آفرينش آدم و حوا آنها را به امرى كوچك آزمايش نمود، ولى آنان در اوّلين مرحله از آن آزمون شكست خورده بيرون آمدند و پروردگار در حق آنان فرمود:

﴿وَ لَقَدْ عَهِدْنَا إِلَىٰ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِيَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا﴾«1»

يقيناً پيش از اين به آدم سفارش كرديم [كه از ميوه آن درخت نخورد] پس فراموش كرد و عزمى استوار براى او نيافتيم.

3- انس: برخى از حكما و دانشمندان علم اخلاق بر اين باورند كه بنيان هويّت انسان از ماده انس و حبّ قلبى است و خو گرفتن و همدلى و عشق ورزى به دور از وحشت از ويژگى‌هاى برجسته انسان است. و در اصطلاح انديشمندان، انسانيّت آدمى به مكارم اخلاقى مانند تربيت و ادب و عاطفه و سجاياى نيكوى اوست.

از افلاطون نقل شده كه گفته است:

«آدميزاد را نشايد انسان خواند جز اين كه وى در علم و ادب انسان باشد.»«2»


انسانيت در كلام امام على (عليه السلام)‌

امام على (عليه السلام) در نامه خويش به مالك اشتر، اصالت حقيقى انسان را چنين ترسيم مى‌فرمايد:

وَ اشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّهِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاتَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضارِياً تَغْتَنِمُ اكْلَهُمْ، فَإِنَّهُمْ صِنْفانِ: إِمَّا أَخٌ لَكَ فِى الدِّينِ وَ امّا نَظيرٌ لَكَ فِى الْخَلْقِ.«3»

مهربانى و محبّت و لطف به رعيّت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيّت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى، كه رعيّت بر دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسان‌هايى مانند تو.

حضرت در سفارش ديگرى به محمد حنفيه چهره انسانى را به گونه روشن‌ترى بيان مى‌فرمايد:

بدان كه انسانيّت مرد مسلمان به دو وجه است:

الف- انسانيّت در عرصه خانه و وطن خود كه عبارت است از تلاوت قرآن و همنشينى با دانشمندان و مطالعه احكام و علوم دينى و مواظبت بر نماز در جماعت.

ب- انسانيّت در سفر كه عبارت است از بذل كردن مال و توشه خود، به همسفران، كمتر مخالفت كردن با همراهان، و در همه حالات زياد به ياد خدا بودن.«4»

انسان با هر چيزى كه همدم گردد؛ در آغاز شيفته او مى‌شود و سپس به خاطر علاقه زياد به او عشق مى‌ورزد. اگر معشوق او مجازى باشد؛ به او لذّت جسمى و روانى زودگذرى دست مى‌دهد و شيطان در پديد آوردن چنين هوسى هنرمند است.

اما اگر آن معشوق حقيقى باشد؛ به او آرامش معنوى و روحى دست مى‌دهد و از الطاف خداوند به مؤمن اين است كه خلوتى براى انس با خودش و تلاوت كتاب وحى آسمانى فراهم مى‌سازد، كه هيچ لذّت و شيرينى بالاتر از انس با آنان نيست.

امير المؤمنين (عليه السلام) مولاى عارفان در وصف عاشقان خدا مى‌فرمايد:

اللَّهُمَّ إِنَّكَ آنَسُ الْآنِسينَ لِاوْلِيائِكَ وَ احْضَرُهُمْ بِالْكِفايَةِ لِلْمُتَوَكِّلينَ عَلَيْكَ، تُشاهِدُهُمْ فى سَرائِرِهِمْ وَ تَطَّلِعُ عَلَيْهِمْ فى ضَمائِرِهِمْ وَ تَعْلَمُ مَبْلَغَ بَصائِرِهِمْ. فَاسْرارُهُمْ لَكَ مَكْشُوفَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ الَيْكَ مَلْهُوفَةٌ. إِنْ اوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ وَ انْ صُبَّتْ عَلَيْهِمُ الْمَصائِبُ لَجَأُوا الَى الْإِسْتِجارَةِ بِكَ، عِلْماً بِانَّ ازِمَّةَ الْامُورِ بِيَدِكَ، وَ مَصادِرَها عَنْ قَضائِكَ.«5»

بار خدايا، تو براى عاشقانت بهترين مونسى، و براى كفايتِ مهمّ آنان كه بر تو اعتماد نمايند از همه حاضرترى، آنان را كه در باطنشان مشاهده مى‌كنى، و به نهانشان آگاهى، و اندازه بيناييشان را مى‌دانى. بنابراين رازهايشان نزد تو معلوم است، و دلهايشان به جانب تو در غم و اندوه. اگر تنهايى آنان را به وحشت اندازد ياد تو مونسشان شود، و اگر مصائب به آنان هجوم آرد به تو پناه جويند، زيرا مى‌دانند زمام همه امور به دست تو، و سرچشمه تمام كارها در كف با كفايت فرمان توست.

بنابراين مأنوس بودن با خداوند و قرآن او، بسيارى از وحشت‌ها و تنهايى‌ها را كه زمينه‌ساز توليد بيمارى‌هاى روانى و اجتماعى مى‌شود، از بين مى‌برد، و امنيّت را در درون خانه و جامعه برقرار مى‌سازد.

رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

إِدَّخِرُوا لِبُيُوتِكُمْ نَصيباً مِنَ الْقُرآنِ، فَإِنَّ الْبَيْتَ إِذا قُرِئَ فِيهِ أَنِسَ عَلى‌ أَهْلِهِ وَ كَثُرَ خَيْرُهُ وَ كانَ سُكَّانُهُ مُؤْمِنِى الجِنِّ وَ إِذا لَمْ‌يُقْرَأ فِيهِ أَوْحَشَ عَلَى أَهْلِهِ وَ قَلَّ خَيْرُهُ وَ كانَ سُكَّانُهُ كَفَرَةَ الجِنِّ.«6»

براى خانه‌هايتان بهره‌اى از قرآن بگيريد كه اگر در خانه قرآن قرائت شود قارى با خانواده‌اش انس مى‌گيرد و بركتش فراوان شود و موجودات پنهان مؤمن در آن سكونت مى‌كنند و اگر در آن قرآن خوانده نشود با اهلش أنس نمى‌يابد و خيرش اندك مى‌گردد و شياطين نامرئى كافر در آن خانه ساكن مى‌شوند.

انس با قرآن آثار نيك بسيارى دارد كه از مهمترين آن كنترل هواى نفس است.

پيامبر خدا (صلى الله عليه و آله) در اين باره مى‌فرمايد:

المُؤْمِنُ قَيَّدَهُ القُرآنُ عَنْ كَثيرٍ مِنْ هَوَى‌ نَفْسِهِ.«7»

قرآن، دست و پاى مؤمن را در برآوردن بسيارى از خواهش‌هاى نفسانى‌ بسته است.

از فايده‌هاى بارز همدمى با قرآن كريم اين است كه: كسى كه با قرآن انس و محبّت مى‌ورزد و به معانى و دستورهاى آن توجّه دقيق مى‌كند و آرام و شمرده قرائت مى‌كند، به يقين خطورات شيطانى و وسوسه‌هاى او بر دل و جان نمى‌نشيند؛ زيرا به طور طبيعى هر چه را دل با آن مأنوس باشد و در عرصه ذهن بماند با او زندگى مى‌كند و كسى كه پيوسته با كتاب خدا همدم است و آيات رحمت و عزّت را به عمق جان مى‌فرستد، انسانِ تربيت يافته‌اى شود كه هوس‌هاى ناپسند و كردار حيوانى از او سر نزند و از سخن باطل فريب نخورد و از اندرزها و موعظه‌هاى آگاهانه بهره كافى گرفته براى سازندگى و كمال وجود خويش به كار گيرد.

و در پايان كوشش‌ها، براى كسب بسيارى از حقايقِ كتاب حق، قلب او آمادگى دريافت عجايب و انبوه اسرار نهفته در قرآن را پيدا مى‌كند و خود را عامل به فرامين كتاب و حامل امانت و وارث پيام سنگين حق به شمار خواهد آورد و اين چنين رسالتى تنها در دل‌هاى بزرگ و مردان عارفى چون معصومان (عليهم السلام) قرار مى‌گيرد.

از نمونه‌هاى بارز سيره اولياى خداوند در انس شبانه با كلام حق، شيفتگى اباعبداللّه الحسين (عليه السلام) به قرآن در شب عاشورا است.

در مقتل آمده است راوى گفت: روز نهم محرّم امام حسين (عليه السلام) ملاحظه كرد كه دشمنان براى جنگيدن شتاب مى‌ورزند و محاصره را تنگتر مى‌كنند و به پندها و اندرزها توجّه نمى‌كنند، به برادرش عباس (عليه السلام) فرمود: اگر مى‌توانى نزد دشمنان برو و آنان را از جنگ با ما منصرف كن؛ اين كار را انجام بده؛ تا امشب براى پروردگارمان نماز و دعا و استغفار به جاى آوريم چرا كه خدا مى‌داند من نماز براى او و تلاوت آيات كتابش را و دعا و طلب مغفرت را دوست مى‌دارم. به اين منظور حضرت‌ عباس (عليه السلام) به نزديك دشمن رفت و از آنان مهلت گرفت.«8»


قرآن مجيد در آئينه روايات پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام)‌

كثرت روايات و احاديثى كه از رسول الهى و امامان معصوم در رابطه با قرآن مجيد در معتبرترين كتب حديث نقل شده به اندازه‌اى است كه انديشمندان كتاب‌هاى مستقلّى در اين زمينه فراهم كرده‌اند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

اذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ، فَانَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ، وَ ماحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ امامَهُ قادَهُ الَى الْجَنَّةِ، وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ ساقَهُ الَى النَّارِ، وَ هُوَ الدَّليلُ يَدُلُّ عَلى خَيْرِ سَبيلٍ.«9»

به هنگامى كه فتنه‌ها همچون پاره‌هاى شب تار به شما حمله‌ور شد، بر شما باد به قرآن، زيرا كه قرآن شفاعتش در پيشگاه حق قبول، و شكايتش مورد پذيرش است، آن كه قرآن را راهبرش قرار دهد قرآن او را به بهشت مى‌برد، و هر كه اين منبع خير را پشت سر اندازد قرآن او را به جهنّم روانه سازد، و قرآن راهنماى به بهترين راههاست.

و آن حضرت فرمود:

الْقُرْآنُ افْضَلُ كُلِّ شَىْ‌ءٍ دُونَ اللَّهِ.«10»

قرآن برترين چيزها در تمام هستى، به غير خداست.

و نيز فرمود:

انَّهُ لا يَنْبَغى لِحامِلِ الْقُرْآنِ انْ يَظُنَّ انَّ احَداً اعْطِىَ افْضَلَ مِمَّا اعْطِىَ، لَانَّهُ لَوْمَلَكَ الدُّنْيا بِاسْرِها لَكانَ الْقُرْآنُ افْضَلَ مِمّا مَلَكَهُ.«11»

به حقيقت كه براى حامل قرآن سزاوار نيست كه گمان كند به احدى برتر از آنچه به او داده‌اند عنايت شده، زيرا اگر تمام دنيا را مالك شود هر آينه قرآن از آن برتر است.

رسول حق (صلى الله عليه و آله) فرمود:

لايُعَذِّبُ اللَّهُ قَلْباً اسْكَنَهُ الْقُرْآنَ.«12»

خداوند قلبى كه قرآن را در آن جاى داده عذاب نمى‌كند.

و نيز امام باقر (عليه السلام) فرمود:

إنّ كِتابَ اللّهِ اصْدَقُ الْحَديثِ وَ احْسَنُ الْقَصَصِ.«13»

به يقين قرآن صادق‌ترين سخن و بهترين داستان است.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

به درستى كه اين قرآن نور مبين، ريسمان محكم، دستگيره مطمئن، درجه برتر، شفا دهنده‌ترين داروها، فضيلت بزرگتر، و سعادت عُظْمى است.

آن كه از نورش طلب روشنائى كند به عنايت حق نورانى شود، و هر كه امورش را به آن ببندد خداوند حفظش كند، و هر كه متمسك به آن شود خداوند او را برهاند، و هر كه از احكامش جدايى نكند خداوند به او رفعت دهد، و هر كه از آن طلب شفا كند خداوند شفايش دهد، و هر كه آن را بر ماسوايش انتخاب كند خداوند او را هدايت فرمايد، و هر كه از غير قرآن طلب‌ هدايت نمايد گمراه شود، و هر كه آن را شعار زندگى كند به سعادت رسد، و هر كه آن را رهبر و تكيه‌گاه خود قرار دهد حضرت حق او را در جنّت نعيم و عيش سليم پناه دهد.«14»

امير المؤمنين (عليه السلام) مى‌فرمايد:

ذلِكَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لكِنْ اخْبِرُكُمْ عَنْهُ، الا انَّ فِيهِ عِلْمَ ما يَأْتِى، وَ الْحَديثَ عَنِ الْماضى، وَ دَواءَ دائِكُمْ، وَ نَظْمَ امْرِكُمْ.«15»

اين است قرآن، از او بخواهيد سخن گويد كه سخن نمى‌گويد، ولى من از آن به شما خبر دهم: بدانيد كه دانش آينده و سخن گذشته و دواى دردهاى شما و نظم زندگى و امورتان در قرآن مجيد است.

و نيز آن حضرت فرمود:

انَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ انْزَلَ كِتاباً هادِياً بَيَّنَ فيهِ الْخَيْرَ وَ الشَّرَّ.«16»

خداوند سبحان كتاب هدايت فرو فرستاد، و در آن هر خير و شرى را بيان فرمود:

و از آن‌جناب روايت شده:

الْقُرْآنُ غِنىً لاغِنى دُونَهُ، وَ لا فَقْرَ بَعْدَهُ.«17»

قرآن ثروتى است كه ثروتى غير از آن نيست، و بعد از آن فقرى تصور نمى‌شود.

حضرت سجّاد (عليه السلام) فرمود:

لَوْ ماتَ مَنْ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ انْ يَكُونَ الْقُرْآنُ مَعِى.«18»

اگر تمام كسانى كه بين مشرق و مغرب هستند بميرند در حالى كه قرآن همراه من است، هر آينه ترس و وحشت به من دست نمى‌دهد.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

مَنْ اوتِىَ الْقُرْآنَ وَ الاْيمانَ فَمَثَلُهُ مَثَلُ الاْتْرُجَّةِ، رِيحُها طَيِّبٌ، وَ طَعْمُها طَيِّبٌ، وَ امَّا الَّذى لَمْ يُؤْتَ الْقُرْآنَ وَ لَا الإْيْمانَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ الْحَنْظَلَةِ، طَعْمُها مُرُّ، وَ لا رِيحَ لَها.«19»

آن كه قرآن و ايمان به او داده شود مثلش مانند ترنج است كه بو و طعمش خوش است، و اما كسى كه از قرآن و ايمان بى بهره است همانند هندوانه ابوجهل است كه طعمش تلخ و بدون بوست.

امام كاظم (عليه السلام) فرمود:

مَنِ اسْتَكْفى بِآيَةٍ مِنَ الْقُرْآنِ مِنَ الشَّرْقِ الَى الْمَغْرِبِ كُفِىَ إذا كانَ بِيَقينٍ.«20»

كسى كه از شرق و غرب عالم به آيه‌اى از قرآن مجيد اكتفا كند، او را كافى است، اگر به يقين و اطمينان باشد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

اشْرافُ امَّتى حَمَلَةُ الْقُرْآنِ.«21»

بزرگان امّتم حاملان قرآنند.

و نيز فرمود:

اهْلُ الْقُرْآنِ هُمْ اهْلُ اللَّهِ وَ خاصَّتُهُ.«22»

اهل قرآن اهل خدا و بندگان خاص حقّند.

و نيز مى‌فرمايد:

انَّ اهْلَ الْقُرْآنِ فِى اعلى دَرَجَةٍ مِنَ الآْدَمِيِّينَ ما خَلَا النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلينَ، فَلا تَسْتَضْعِفُوا اهْلَ الْقُرْآنِ حُقُوقَهُمْ، فَانَّ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْعَزيزِ الْجَبّارِ لَمَكاناً عَلِيّاً.«23»

اهل قرآن در برترين درجه و مقام از مقامات انسان‌ها هستند، مقامى مادون مقام انبيا، شما اى مردم حقوق اهل قرآن را ضعيف و كم نشماريد، كه اينان در پيشگاه حق از مكانت بلندى برخوردارند.

و نيز آن حضرت فرمود:

يا سَلْمانُ! عَلَيْكَ بِقِراءَةِ الْقُرْآنِ، فَانَّ قِراءَتَهُ كَفّارَةٌ لِلذُّنوبِ، وَ سِتْرٌ مِنَ النّارِ، وَ امانٌ مِنَ الْعَذابِ.«24»

اى سلمان! بر تو باد به قرائت قرآن، كه قرائت كتاب حق كفّاره گناهان است و پوششى از آتش و امانى از عذاب است.

و نيز از آن حضرت روايت شده:

لِيَكُنْ كُلُّ كَلامِكُمْ ذِكْرَاللَّهِ وَ قِراءَةَ الْقُرْآنِ.«25»

بايد تمام گفتار شما ذكر خدا و قرائت قرآن باشد.

سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ (صلى الله عليه و آله) عَنْ افْضَلِ الاْعْمالِ عِنْدَ اللَّهِ فَقالَ: قِراءَةُ الْقُرْآنِ، وَ انْتَ تَمُوتُ وَ لِسانُكَ رَطْبٌ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ.«26»

از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) سؤال شد: بهترين عمل نزد خدا چيست؟فرمود: قرائت قرآن، و اين‌كه در حال مرگ زبانت در ذكر خدا باشد.

امير المؤمنين (عليه السلام) در وصيّت خود به فرزندش محمد حنفيّه فرمود:

بر تو باد به تلاوت قرآن در شب و روزت و عمل به آن، و التزام به فرائض و شرايع قرآن، ورعايت حلال و حرام و امر و نهيش، و تلاوت در شب و روزت، كه اين كتاب عهد خدا به سوى خلق اوست، پس بر هر مسلمانى واجب است هر روز در عهد خدا بنگرد.«27»

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

قِراءَةُ الْقُرْآنِ فِى الْمُصْحَفِ تُخَفِّفُ الْعَذابَ عَنِ الْوالِدَيْنِ وَ انْ كانا كافِرَيْنِ.«28»

خواندن قرآن از روى قرآن عذاب پدر و مادر را سبك مى‌كند گرچه كافر باشند.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

مُعَلِّمُ الْقُرْآنِ وَ مُتَعَلِّمُهُ يَسْتَغْفِرُ لَهُ كُلُّ شَىْ‌ءٍ حَتَّى الْحُوتِ فِى الْبَحْرِ.«29»

براى تعليم دهنده قرآن و ياد گيرنده آن همه چيز استغفار مى‌كند حتى ماهى در دريا.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ انْ لا يَمُوتَ حَتّى يَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ اوْ يَكُونَ فِى تَعَلُّمِهِ.«30»

براى مؤمن سزاوار است نميرد مگر اين‌كه قرآن مجيد را فرا بگيرد، يا در حال فراگرفتن باشد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

انْ ارَدْتُمْ عَيْشَ السُّعَداءِ، وَ مَوْتَ الشُّهَداءِ، وَالنَّجاةَ يَوْمَ الْحَشْرِ، وَ الظِّلَّ يَوْمَ الْحَرورَ، وَ الْهُدى يَوْمَ الضَّلالَةِ، فَادْرُسُوا الْقُرْآنَ، فَانَّهُ كَلامُ الرَّحْمنِ، وَ حِرْزٌ مِنَ الشَّيطانِ، وَ رُجْحانٌ فِى الْميزانِ.«31»

اگر زندگى اهل سعادت، و مرگ شهيدان، و نجات روز قيامت، و قرار گرفتن زير سايه در روز سوزان محشر، و هدايت از گمراهى را مى‌خواهيد قرآن بخوانيد و كتاب حق را فرا بگيريد، كه كلام خدا و پناه از شيطان و سنگينى در ترازوى عمل است.

و نيز فرمود:

الْقُرْآنُ هُوَ الدَّواءُ.«32»

قرآن مجيد دواست.

و نيز فرمود:

ما آمَنَ بِالْقُرْآنِ مَنِ اسْتَحَلَّ مَحارِمَهُ.«33»

كسى كه حرام‌هاى قرآن را حلال بشمارد به قرآن ايمان نياورده است.

______________________________

(1)- طه (20): 115.

(2)- ربيع الأبرار: 3/ 217.

(3)- نهج البلاغه: نامه 53.

(4)- بحار الأنوار: 1/ 200، باب 4، حديث 5؛ الخصال: 1/ 54، حديث 71.

(5)- نهج البلاغه: خطبه 218.

(6)- كنز العمال: 15/ 393، حديث 41525؛ صحيفة الرضا (عليه السلام): 289، حديث 40.

(7)- كنز العمال: 1/ 162، حديث 814؛ التحصين، ابن فهد حلى: 26، حديث 40.

(8)- بحار الأنوار: 44/ 392، باب 37، ذيل حديث 2؛ اللّهوف، سيد ابن طاووس: 89.

(9)- الكافى: 2/ 598، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 6/ 171، باب 3، حديث 7657.

(10)- بحار الأنوار: 89/ 18، باب 1، حديث 18؛ مستدرك الوسائل: 4/ 236، باب 2، حديث 4585.

(11)- مستدرك الوسائل: 4/ 236، باب 2، حديث 4587؛ الأمالى، سيدمرتضى: 1/ 24.

(12)- بحار الأنوار: 89/ 184، باب 19، ذيل حديث 19؛ مستدرك الوسائل: 4/ 233، باب 1، حديث 4572.

(13)- الكافى: 3/ 423، ذيل حديث 6؛ بحار الأنوار: 21/ 211، باب 29، حديث 2.

(14)- بحار الأنوار: 21/ 211، باب 29، حديث 2؛ الاختصاص: 342.

(15)- نهج البلاغه: خطبه 157.

(16)- نهج البلاغه: خطبه 166.

(17)- وسائل الشيعة: 6/ 168، باب 1، حديث 7646؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 1/ 44، مقدمه كتاب.

(18)- الكافى: 2/ 602، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 5/ 331، باب 20، حديث 6704.

(19)- الكافى: 2/ 604، حديث 6؛ وسائل الشيعة: 6/ 178، باب 6، حديث 7671.

(20)- الكافى: 2/ 623، حديث 18؛ مكارم الأخلاق: 363.

(21)- من لايحضره الفقيه: 4/ 399، حديث 5855؛ وسائل الشيعة: 6/ 168، باب 1، حديث 7647.

(22)- وسائل الشيعة: 6/ 168، باب 1، حديث 7644؛ مجمع البيان فى تفسير القرآن: 1/ 44.

(23)- الكافى: 2/ 603، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 6/ 174، باب 4، حديث 7663.

(24)- بحار الأنوار: 89/ 17، باب 1، حديث 18؛ مستدرك الوسائل: 4/ 257، باب 10، حديث 4637.

(25)- جامع الاخبار: 41؛ مستدرك الوسائل: 4/ 259، باب 10، ذيل حديث 4639.

(26)- بحار الأنوار: 89/ 19، باب 1، ذيل حديث 18؛ مستدرك الوسائل: 4/ 259، باب 10، ذيل حديث 4639.

(27)- من لايحضره الفقيه: 2/ 628، حديث 3215؛ وسائل الشيعة: 15/ 171، باب 2، حديث 20224.

(28)- الكافى: 2/ 613، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 6/ 204، باب 19، حديث 7736.

(29)- مستدرك الوسائل: 4/ 235، باب 1، حديث 4580؛ جامع أحاديث الشيعة: 15/ 9، حديث 14.

(30)- بحار الأنوار: 89/ 189، باب 20، حديث 13؛ الدعوات، راوندى: 220، حديث 600.

(31)- مستدرك الوسائل: 4/ 232، باب 1، حديث 4570؛ بحار الأنوار: 89/ 18، باب 1، حديث 18.

(32)- بحار الأنوار: 89/ 176، باب 18، حديث 4؛ الدعوات، راوندى: 188، حديث 521.

(33)- بحار الأنوار: 89/ 185، باب 19، حديث 23؛ مستدرك الوسائل: 4/ 250، باب 7، حديث 4620.

تعلموا القرآن فانه احسن الحديث، و تفقهوا فيه فانه ربيع القلوب.
(قرآن را فرا بگيريد كه نيكوترين گفتار است، و آن را بفهميد كه بهار دلهاست.)
القرآن الكريم فى احاديث الرسول و اهل‌بيته، ص 77-76


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^