زمینه های قیام سیدالشهداء(علیه السلام) - 1چاپ مقاله ارسال به دوستان یکشنبه 16 بهمن 1384حوادث اجتماعی هرچند بزرگ باشند علل و ریشه های آنها هم عمیق تر خواهد بود. از جمله مسائلی که در واقعه عاشورا توجه به آن لازم است بررسی علل وزمینه های پیدایش آن است، امری که چه بسا کمتر مورد توجه و دقت نظر قرار می گیرد.
عوامل پیدایش برخی از رویدادهای سیاسی اجتماعی به روزها و ماهها قبل برمی گردد در حالی که علل برخی دیگر از آنها را باید در دهها سال قبل از تاریخ وقوع، جستجو کرد. قیام سید الشهداء به عنوان بزرگترین حادثه تاریخ اسلام پس از رحلت رسول خدا(ص) از قبیل دوم است.
ریشه یابی عاشورا در سقیفه
بعد از رحلت رسول خدا(ص) آنچه در سقیفه بنی ساعده رخ داد، ریشه در حوادث قبل از اسلام داشت و آنچه در آغاز سال 61 هجری در کربلا رخ داد نیز سرچشمه ای جز سقیفه نداشت.
مهیار دیلمی در غدیریه خود می گوید:
اضالیل ساقت مصاب الحسین و ما قبل ذاک وما قد تلا
فیوم السقیفه یابن النبی تطرق یومک فی کربلا
و غصب ابیک علی حقه و امک حسن ان تقتلا
گمراهی و حیرت ها به حدی رسید که مصیبت حسین و وقایع قبل و بعد از آن را به پا کرد.
ای زاده مصطفی! این خود روز سقیفه بود که راه کربلا را هموار نمود.
و از آنجا که حق پدر و مادرت غضب کردید، کشتن تو(برای قاتلانت) نیکو شد.
بررسی آنچه در سقیفه گذشت این امر را روشن می سازد که پس از رحلت رسول خدا(ص) هیچ گونه پایبندی از جانب امت، به دست آوردهای اسلام وجود نداشت و یا لااقل در آن موقعیت خاص صلاح خود را در این نمی دیدند که به دفاع از حقیقت بپردازند واین لاابالی گری، امت را به کشتن ولی خدا واداشت. به جرات می توان ادعا کرد که پس از رحلت رسول خاتم همان ویژگیهای جاهلی عرب دوباره زنده شد و از زیر اسلامهای غیرحقیقی سر برآورد. امام علی(ع) در این باره می فرمایند:
" الا و ان بلیتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث الله نبیه " (1)
آگاه باشید! تیره ورزی های شما بازگشته است به همان شکلی که در ابتدای بعثت پیامبر دچار آن بودید.
این کلام مولی الموحدین(ع) گواه صادقی است بر اینکه همه بدبختی ها، بدعت ها و انحرافاتی که متوجه اسلام گردید و همه ستم هایی که بر اولیاء خدا رفت به سقیفه می رسد.
از جمله عناصری که این امر را دامن زدند صنادید قریش بودند که اسلامشان جز از روی نفاق نبود. امیرالمومنین(ع) درباره ایشان می فرماید:
"... ما اسلموا و لکن استسلموا و اسروا الکفر، فلما وجدوا اعوانا علیه اظهروه"(2)
اینان مسلمان نشدند بلکه فقط تظاهر به مسلمانی کردند و کفر در دل پروراندند و آنگاه که یار و همدستانی یافتندکفر پنهان خویش را آشکار نمودند.
رویدادهای پس از رحلت رسول خدا(ص) این حقیقت را تصدیق میکند که عوامل رجعت طلب برای برگرداندن سنتها و عقاید دوران کهن با جدیت تلاش کردند و عدهای از افراد ضعیف الایمان نیز بخاطر سستی اعتقاد با سکوت خویش زمینه را برای قدرت یابی آنان فراهم نمودند و به تدریج جامعه اسلامی به تباهی کشیده شد. البته این ارتجاع دور از انتظار نبود زیرا علاوه بر اینکه مشرکین به طور کلی در حجاز ریشه کن نشده بودند تعدادی از صحابه پیامبر نیز تظار به اسلام میکرده و ایمان واقعی به رسالت حضرتش نیاورده بودند .
اصولا در هر انقلاب فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی چنین پدیدهای قابل پیشبینی است زیرا در هر نهضتی اولاً تحول اعتقادی – اخلاقی در افراد به کمال نمیرسد ، ثانیاً همه افراد ، مشمول تحول نمیشوند در نتیجه هم بقایای آثار اعتقادی – اخلاقی گذشته تا حدی در فرد مومن باقی میماند و هم عناصر تحول ناپذیر نقش ایفاء میکنند و زمینه بازگشت جامعه به نظام پیشین را فراهم مینمایند.
تبلور انحرافات در سقیفه
خواندن اوراق تاریخ و بررسی آنچه بین حاضران در سقیفه گذشته به خوبی بر این مطلب گواه است که مسلمانان آن برهه براموری غیر از شایستگی و لیاقت تکیه داشته اند. نکاتی پیرامون سقیفه هست که بر فهم این مطلب کمک می کند:
الف - انصار بعد از رحلت رسول خدا(ص) بی درنگ به سقیفه بنی ساعده رفته ومساله رهبری و خلافت را به شور گذاشتند. این اقدام چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ از این حرکت دو نکته را می توان برداشت نمود:
1 - نگرانی انصار از حاکمیت قریش و انتقام کشته های بدر. چنانکه حباب بن منذر گفت: ما ترس از آن داریم که کسانی از شما بر سر کا ر آیند که ما پدران و برادران آنها را در جنگ کشته ایم، ترس از آنکه اینان از ما انتقام بکیرند.(3)
2 - ترس هر یک از اوس و خزرج از حاکمیت یکدیگرو بازگشت کینه های گذشته. چنانکه ابوبکردر سقیفه به آنها گفت: اگر از میان شما انصار هریک از اوس و خزرج خلافت را بگیرند به خاطر مسائل جاهلیت با هم جنگ خواهید کرد.(4)
ب - انصار در سقیفه می گفتند: منا الامیر و منکم امیر( یک امیر از ما و یک امیر از شما) و ابوبکر در پاسخ گفت: منا الامراء و انتم الوزراء(امیر از ما باشد و وزیر از شما).
آیا این ایده و طرز فکر با روحیه اسلام سازگاری دارد؟ مگر در سقیفه تقسیم ارث می کردند که اینچنین به چانه زنی پرداخته بودند؟ آیا پیامبر اکرم(ص) نفرموده بودند هیچ کس بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوا و عمل صالح؟ و آیا اساسا زحمت انتخاب وصی بر عهده ملت است؟ آیا یوشع بن نون و شمعون الصفا و آصف بن برخیا را مردم برای وصایت برگزیدند؟
به نظر میرسد آنچه در سقیفه بنی ساعده مورد توجه مهاجرین و انصار بود پیشی گرفتن از قبایل دیگر و رقابت قومی و قبیله ای به سبک جاهلی بوده است و در حالی که غالب آنها - اگر نگوییم همه آنها - به حقانیت علی(ع) و اولویت او اعتقاد داشتند ولی برای اینکه از قبیله رغیب عقب نمانند به چانه زنی بر سر خلافت می پرداختند.
----------------------------------
1 – نهج البلاغه، خطبه 16 .
2 – همان.
3 - انساب الاشراف(بلاذری) :580/1 .
4 - البیان و التبیین(جاحظ) :298/3.
پایگاه استاد حسین انصاریان