یک شهر مقابل فاطمه
مدینه، شهری که صدای پیامبر را شنیده بود... اما وقتی فاطمه ناله زد، گوشها بسته شد. خانهاش را سوزاندند، در و دیوار تنگ شد، و او ماند با دو کودکِ خردسال و دلی شکسته. حتی نالههایش را هم تحمل نکردند، گفتند: یا شب گریه کن یا روز... اما زهرا (س) با همان بدنِ شکسته، هر صبح، دست حسن و حسین را میگرفت و به احد میرفت تا در کنار شهیدان پدر، اشکهایش را پنهان کند. #فاطمه_زهرا #مدینه #سقیفه #مظلومیت_زهرا #حضرت_زهرا #بنی_امیه #تاریخ_اسلام #مصیبت #بانو #آتش_خانه سمنان- مهدیۀ اعظم- دهه اوّل صفر- 1401 ج ۲
متن کامل، صوت و سایر کلیپ های این سخنرانی را در اینجا (اسماء الهی(2)) ببینید.
English