شب اول چهار شنبه (17-5-1397)
(مشهد حرم مطهر امام رضا(ع))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- عظمت خاص امام رضا(ع)
- -عطای علم غیب به بندگان ویژه و خالص
- -حرم امام هشتم(ع)، انعکاسی از نور پروردگار
- -پارهٔ تن امیرمؤمنان(ع) در شهر توس
- شخصیت امیرمؤمنان(ع) در آیات و روایات
- -امیرمؤمنان(ع)، نور خدا و چشمهٔ زلال علم پروردگار
- -امیرمؤمنان(ع)، یدالله
- -امیرمؤمنان(ع)، ولیّاللهالأعظم
- لزوم شناخت حق امامت امام(ع)
- -شرط محفوظ ماندن زوّار امام رضا(ع) از آتش جهنم
- -اقتدای مأمومِ به امام در هر امری
- -دقت در حلال و حرام مالی
- -قطع نظر رحمت خداوند
- -تجاوز به اموال مسلمان، ممنوع و حرام
- -آثار و برکات خالص شدن برای خدا
- کلام پایانی
- -درود و صلوات پروردگار بر روح و بدن مطهر امام
- -دوری از رحمت خداوند برای قاتلین امام
- -عذاب مضاعف و ویژهٔ زبان در قیامت
- -زائر امام، مأموم امام
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیا و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
عظمت خاص امام رضا(ع)
-عطای علم غیب به بندگان ویژه و خالص
برای اینکه بدانیم کجا هستیم و برای چه آمدهایم، روایتی را از وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) دربارهٔ حضرت علیبنموسیالرضا(ع) نقل میکنم. این روایت نشانگر این معناست که خداوند مهربان امیرالمؤمنین(ع) را بعد از پیغمبر(ص)، از علم غیب بهرهمند کرده بود. کتاب خدا میفرماید علم غیب ویژهٔ خداست، اما به هرکس از بندگانش که او را بپسندد، علم غیب عطا میکند. امیرالمؤمنین(ع) بندهٔ خالص، بندهٔ پسندیده، بندهٔ ویژه و خاص پروردگار مهربان عالم است و قلب او با ملکوت عالم در ارتباط است.
-حرم امام هشتم(ع)، انعکاسی از نور پروردگار
بهطور یقین، خداوند مسئلهٔ حضرت رضا(ع) را به امیرالمؤمنین(ع) خبر داده و این نشانگر عظمت خاص امام هشتم است. ما در یک مکان معمولی نیامدهایم و اینجا انعکاسی از عرش خداست، انعکاسی از ملکوت عالم است، انعکاسی از نور پروردگار عالمیان است. توفیق عظیم، ویژه و خاصی به ما داده شده است که ما را در این حریم، در این حرم، در این محل مبارک و مقدس پذیرفتهاند. از آمدن ما به اینجا معلوم میشود که خدا به ما هم نظر لطف، محبت و عنایت دارد. بر این اساس، ما باید قدردان خودمان باشیم و قدردانی از خودمان، به این است که ارزشهایی را که به ما عنایت شده است، حفظ کنیم تا غارتگرانِ ارزشها و شیاطین روزگار، این ارزشها را از ما غارت نکنند و ما را از حریم محبت خدا و عنایت پروردگار دور نکنند.
-پارهٔ تن امیرمؤمنان(ع) در شهر توس
امیرالمؤمنین(ع) ننوشتهاند که چه زمانی این خبر را دادهاند؛ ایام جوانیشان بوده، ایام میانسالیشان بوده یا روزگاری بوده است که در کوفه زندگی میکردند و اواخر عمرشان بوده است؛ فقط در کتابهای مهم ما نوشتهاند که حضرت فرمودند: «ستدفنُ بضعةٌ منی فی ارضِ توس من زارهُ عارفاً بحقه حرم َ اللهُ جسدهُ علی النار»، پارهٔ وجود من در آیندهٔ نزدیک در سرزمین توس دفن میشود.
شخصیت امیرمؤمنان(ع) در آیات و روایات
-امیرمؤمنان(ع)، نور خدا و چشمهٔ زلال علم پروردگار
شما برای اینکه معنی پارهٔ وجود من را بدانید، لازم است شخصیت امیرالمؤمنین(ع) را بشناسید، باید ببینیم علی(ع) کیست تا بفهمیم پارهٔ وجود او چیست؟ ما طبق روایات و آیات قرآن مجید میدانیم که بعد از خدا و پیغمبر اکرم(ص)، شخصیتی باعظمتتر از وجود مقدس امیرالمؤمنین(ع) در تمام عالم هستی وجود ندارد. امیرالمؤمنین(ع) طبق روایات، آیات و دعاها، نور است و طبق قرآن مجید، وجود پیغمبر(ص) است: «أَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ»(سورهٔ آلعمران، آیهٔ 61). امیرالمؤمنین(ع) چشمهٔ زلال علم پروردگار است. امیرالمؤمنین(ع) یدالله است.
-امیرمؤمنان(ع)، یدالله
اهلتسنن نقل کردهاند که جوانی در طواف خانهٔ خدا به یکی از خانمهایی که در حال طواف بود، بد و به حرام نگاه کرد و چشم از این خانم جوان طوافکننده برنمیداشت. امیرالمؤمنین(ع) آمدند و آرام یک سیلی به صورتش زدند و فرمودند: اینجا جای این کارها نیست! اینجا بالاترین جای عالم است، اینجا کنار کعبه است، اینجا مکه است، اینجا مسجدالحرام است. جوان آمد و به حاکم آن روز شکایت کرد که من خانمی را در حال طواف نگاه میکردم، علیبنابیطالب یک سیلی به صورت من زد؛ داد من را از علی بگیر . او را نسبت به این کارش محاکمه کن. حاکم به او گفت: جوان تو میدانی چه دستی به صورت تو سیلی زده است؟ او یدالله بوده است و من هرگز به امیرالمؤمنین(ع) اعتراض نمیکنم.
-امیرمؤمنان(ع)، ولیّاللهالأعظم
امیرالمؤمنین(ع) عینالله است، یعنی چشم خدا در این جهان هستی است؛ امیرالمؤمنین(ع) اذنالله است، امیرالمؤمنین(ع) جنبالله است، امیرالمؤمنین (ع) ولیّاللهالأعظم است. امیرالمؤمنین(ع) وجود مقدسی است که باز هم اهلسنت از پیغمبر(ص) نقل کردهاند که اگر کسی روزگار را بین رکن و مقام بگذراند، شب به عبادت بیدار باشد و روز روزهدار باشد و بدون اعتقاد به ولایت و امامت امیرالمؤمنین(ع) بمیرد، قیامت با صورت به جهنم میافتد. این امیرالمؤمنین(ع) است. بزرگان دین آدرس هم دادهاند، شما میتوانید سیصد آیه را در قرآن مجید ببینید که این سیصد آیه مصداق اتمّ و اکملش امیرالمؤمنین(ع) است یا بهعبارت سادهتر، این آیات در شأن و مقام امیرالمؤمنین(ع) نازل شده است.
لزوم شناخت حق امامت امام(ع)
-شرط محفوظ ماندن زوّار امام رضا(ع) از آتش جهنم
این وجود مبارک میگویند: پارهٔ وجود من در سرزمین توس دفن میشود و کسی که او را از هر کجای دنیا، از هر شهری، از هر منطقهای، از هر محلهای، هر مردی و هر خانمی زیارت کند، «عارفاً بحقه» درحالیکه حق این پارهٔ وجود من را بشناسد، خداوند بدن او را به آتش دوزخ حرام میکند. این حقی که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند اگر زائر این حق را بشناسد، خدا بدن او را به آتش جهنم حرام میکند، چیست؟ حق امامتش است، یعنی کسی که به زیارت او برود و او را امام بداند، او را امام بشناسد و به امامت او اعتقاد داشته باشد، بدنش بر آتش جهنم حرام میشود.
-اقتدای مأمومِ به امام در هر امری
مأموم این امام کیست؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «علی و ان لکل امامٍ مأمومً». وقتی ما به حضرت رضا(ع) میگوییم امام، یعنی حضرت دارای مأموم است. مأموم امام هشتم کیست؟ آنکسی که در حدّ قدرت خودش و در حدّ گنجایش خودش در امور اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و معنوی به حضرت اقتدا کند.
-دقت در حلال و حرام مالی
در امور اقتصادی یعنی امام ما از ابتدای عمر تا وقتی که در این سرزمین مدفون شده است، ذرهای حرام مالی در زندگیاش قبول نکرد. یک روز میخواستند جنس بخرند، کیسهای را آوردند که پول داخل آن کیسه را کنترل کنند، کیسه را خالی کردند، صد درهم در این کیسه بود. در حیاط خانه شروع به شمردن کردند و دانهدانه این پولها را بررسی کردند؛ چون اسکناس در آن زمان نبود و تمام پولها فلزی یا مسی یا نقرهای یا طلا بود. در این صدتا پول دیدند که یکدانهاش قلابی است، حضرت به خادم خانه فرمودند: چکش بیاور! خادم رفت و چکش آورد، امام آن یکدانه پول قلابی را با چکش خرد کردند و شکستند، کج کردند و درهم پیچیدند، سپس داخل چاه حیاط انداختند. به حضرت عرض کرد: یابنرسولالله! این یکدانه پول قاتی آن 99تا بود، ما کل کیسه را به بازار میدادیم و جنس میخریدیم. حضرت فرمودند: آنکسی که به ما جنس میفروشد، به صد درهم میفروشد و در این کیسه 99 درهم پول است و یکدانهاش پول نیست. به مقدار آن یکدانه که پول نیست، جنسی که داخل خانهٔ من میآید حرام است؛ چون ما در مقابلش پولی ندادهایم. به این خاطر، من این پول قلابی را شکستم و داخل چاه انداختم که مصرف نشود. این دقت امام در حلال و حرام مالی است. مأموم امام یعنی آنکسی که عارف به حق امامتش است و این دقت را دارد.
-قطع نظر رحمت خداوند
کتابی شش جلدی هست که در عراق نوشته شده و نویسندهاش هم روحانی و مرجع تقلید و عالم دینی نبوده، بلکه استاد دانشگاه بغداد این کتاب را دربارهٔ اسلام نوشته است. وقتی این استاد دانشگاه به بخش حلال و حرام میرسد، این قطعه را در آنجا نقل کرده است. حالا اگر من میگفتم این را یک روحانی، یک عالم و یک درسخواندهٔ نجف نوشته است، ممکن بود بعضیها خیلی باور نکنند؛ اما این را یک آدم متجددِ روشنفکر و استاد دانشگاه نوشته، یعنی معلوم است که خودش مسئله را باور کرده و باید هم مسئله باور میکرد. در قرآن مجید و روایات اهلبیت(علیهمالسلام) ریشه دارد. پیغمبر(ص) میفرمایند: کسی که غروب از سر کارش به خانه بیاید و یک درهم مال حرام داخل خانهاش بیاورد، تا زمانی که این درهم مال حرام در خانهاش است، خداوند نظر رحمت به آن خانه نخواهد کرد.
-تجاوز به اموال مسلمان، ممنوع و حرام
ائمهٔ ما، پیغمبر اسلام(ص) و قرآن مجید، مال مسلمان را محترم میدانند و تجاوز به اموال و زمین مسلمان را ولو بهاندازهٔ یک پَر کاه باشد، حرام اعلام کردهاند: «وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یرَهُ»(سورهٔ زلزله، آیهٔ 8)، یعنی به وزن دانهٔ ارزن به مال مسلمان تجاوز نکنید. این حرف امام است، این حرف پیغمبر(ص) است، این حرف پروردگار است.
-آثار و برکات خالص شدن برای خدا
این استاد دانشگاه مینویسد: دو نفر تصمیم گرفتند خود را در عمل، اخلاق، نیت و فکر تصفیه کنند، حرکت کنند و به مکه بروند و با این زحمتی که در تصفیه کردن خودشان کشیدهاند، به زیارت امام عصر(عج) نائل شوند و خودشان را تصفیه کردند. تصفیه کردن خیلی زحمت دارد، ولی خیلی هم آثار و برکات دارد. در کتاب شریف «اصول کافی» است: «من اخلص لله اربعین صباحاً» کسی که چهل شبانهروز برای خدا خالص شود، «جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه» چشمههای علم بعد از چهل روز از زبان او جاری میشود. من در دورهٔ عمرم سه نفر را تا حالا به این صورت دیدهام که بندگان مخلص خدا شدهاند و چشمههای دانش از زبانشان جاری بود.
در راه که میروند، به یک مزرعهٔ گندم میرسند که ساقهها همه زرد شده بود. یکی از این دو نفر خم میشود و یک عدد گندم از میان خوشه درمیآورد، نگاه میکند و داخل زمین میاندازد. رفیقش به او میگوید: چرا این کار را کردی؟ گفت: میخواستم ببینم گندم رسیده است یا نه. به مکه آمدند و عمرهٔ تمتع را بهجا آوردند، حج را بهجا آوردند. یک شب برای طواف مستحب آمدند که یکی از این دو نفر، وجود مبارک امام دوازدهم را میبیند و میشناسد. امام به او محبت میکند، نوازشش میکند و عرض میکند: یابنرسولالله! این رفیق من هم که با من همسفر بوده، برای اینکه به زیارت شما برسد. آیا شما را میبیند؟ فرمودند: نه! گفتم: یابنرسولالله! خیلی زحمت کشیده است. فرمودند: بله زحمت کشیده و آدم مؤمن و خوبی است، ولی در این مسیر بدون اجازهٔ مالک گندم در دانهٔ گندم تصرف کرد و از زیارت من محروم شد.
«من زاره عارف به حق» این شرط خیلی مهم است! کسی که حق امامت او را بشناسد و با شناخت حق امامت به مأموم او تبدیل شود، «حرم الله جسده علی النار» جهنم در قیامت به او حرام است.
کلام پایانی
-درود و صلوات پروردگار بر روح و بدن مطهر امام
همهٔ شما برادران، خواهران و جوانان عزیز در این مدتی که برای زیارت آمدید یا مجاور این شهر هستید، به حرم مشرّف شدهاید، این زیارت را در پایین پای حضرت خواندهاید: «صلی الله علیک یا ابوالحسن» درود خدا بر تو ای علیبنموسیالرضا، «صلی الله علی روحک و بدنک» درود خدا بر روح تو و بر بدن تو؛ یعنی این بدن اینقدر باارزش است که شایستگی دارد خدا بر این بدن درود بفرستد؛ بدنی که در قبر مطهر است، یعنی این بدن از بس که ارزش عبادت و بندگی و فضیلت و کرامت دارد، به درود و صلوات پروردگار اتصال دارد.
-دوری از رحمت خداوند برای قاتلین امام
«قتل الله من قتلک بالایدی و الالسن» خداوند از رحمتش دور کند؛ «قتل الله» در اینجا بهمعنی دور کردن از رحمت است. خدا از رحمتش دور کند کسانی که تو را با دست و با زبانشان کشتند. ما فکر میکنیم یک نفر به حضرت رضا(ع) زهر داده و حضرت شهید شده است؛ اما در زیارتش میخوانیم: جمعی تو را با دست کشتند و تو را با زبان کشتند؛ پس معلوم میشود دست انسان میتواند چیزهایی بنویسد که باعث کشتن مردم شود، باعث قتل انسان محترمی شود؛ معلوم میشود زبان انسان اینقدر خطرناک است و اگر آن را حفظ نکند که یک کلمه از آن بیرون بیاید، خونی را بریزد.
-عذاب مضاعف و ویژهٔ زبان در قیامت
در روایت دارد که پروردگار در قیامت به زبان میگوید: به عزت و جلالم، امروز تو را به عذابی معذّب کنم که احدی را در این عالم به این صورت عذاب نمیکنم. چرا؟ خود پروردگار به زبان میگوید: یک کلمه گفتی، مال محترمی به غارت رفت. یکنفر معمولی مغازه داشت و معمولی خرید و فروش داشت؛ مثلاً سالی صدهزار تومان حق او بود تا مالیات بدهد، اما مأمور مالیات پیش همسایه آمد و گفت: از این آدم چه خبر داری؟ به دروغ گفت: به این مغازه نگاه نکن، این شخص چند انبار دارد و یواشکی معاملاتی دارد. این بندهٔ خدا هم بیخبر در مغازه نشسته است که مأمور مالیات میآید و یک ورقه به دستش میدهد که شما صدمیلیون تومان در سال 96 مالیات بدهکار هستی. حالا کل مغازه و خانهاش و زندگیاش صدمیلیون نیست! میگوید: من سرمایهدار نیستم و اینقدر خرید و فروش نکردهام. میگوید: همسایهات از تو خبر دارد و به ما گفته است کع دروغ میگویی و ما برای تو میبرّیم.
-زائر امام، مأموم امام
کلمهای از زبان تو درآمد که مال مسلمانی به باد رفت؛ کلمهای از زبان تو درآمد که مسلمانی کشته شد؛ کلمهای از زبان تو درآمد که آبروی مسلمانی به باد رفت. من خدمت حضرت رضا(ع) میآیم، زبانم را باید شعبهٔ زبان امام هشتم قرار بدهم و همهاش تا آخر عمرم خوب بگویم، خیر بگویم، راست بگویم، درست بگویم، حقیقت بگویم و به آبروی مردم اضافه کنم، به ضعف مردم برسم. من به زیارت حضرت رضا(ع) میآیم، باید مأموم او بشوم و دستم باید شعبهٔ دست امام هشتم بشود که یتیم را نوازش میکرد، بچههایش را نوازش میکرد، غریب را نوازش میکرد، با خط مبارکش نامه مینوشت تا مشکل کسی حل شود.
این سفر ما که به کجا آمدهایم، خدمت چه کسی آمدهایم، برای چه آمدهایم و چگونه باید به وطن برگردیم.