جلسه دوم سخنرانی پنجشنبه (3-5-1398)
(مشهد حرم مطهر امام رضا(ع))عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید- شیعهٔ حقیقی، نعمتی بینظیر از سوی خداوند
- -کلام اهلبیت(علیهمالسلام)، بهمنزلهٔ شاقول معنوی
- -گشایش درهای فیض الهی برای شیعیان واقعی
- -ابراهیم(ع)، شیعهٔ نوح(ع) در تمام ابعاد زندگی
- چهار ویژگی منحصربهفرد حضرت ابراهیم(ع)
- 1) بذل جان برای خدا و بدون هیچ مزدی
- 2) قلب ابراهیم(ع) در انحصار خداوند
- 3) نیت واقعی ابراهیم در ذبح فرزند
- 4) انفاق ثروتش به برادران ایمانی
- کلام آخر؛ زینب(س) و پیکر قطعهقطعهٔ برادر
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
شیعهٔ حقیقی، نعمتی بینظیر از سوی خداوند
-کلام اهلبیت(علیهمالسلام)، بهمنزلهٔ شاقول معنوی
برادران و خواهرانی که از جلسهٔ قبل در این وادی مقدس و منبع نور مشرّف بودند، شنیدند که وجود مبارک حضرت باقر، امام صادق، حضرت موسیبنجعفر و امام هشتم(علیهمالسلام) بیش از دیگر ائمه ویژگیهای یک انسان بهمعنای واقعیِ شیعه را بیان کردهاند. دانستن این ویژگیها برای ما واجب است، چراکه بیانات این بزرگواران در عالم معنا بهمنزلهٔ شاقول است که ما خودمان را با این شاقول معنوی ارزیابی کنیم و بهدست بیاوریم که آیا ما آن شیعهای هستیم که ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) میخواهند یا نه! اگر هستیم، خدا را بر این نعمت بینظیر شکر کنیم؛ چون پروردگار مهربان عالم، بالاترین، باارزشترین، عالیترین و مفیدترین نعمت را به ما عنایت کرده است؛ و اگر نیستیم، تا در دنیا فرصت داریم و عمر ما باقی است، بکوشیم که شیعهٔ واقعی بشویم.
-گشایش درهای فیض الهی برای شیعیان واقعی
شیعهٔ واقعی بهسوی کمالات اخلاقی، کمالات نفسی، کمالات روحی و کمالات عملی در حد ظرفیت خودش راه دارد؛ یعنی همهٔ این درهای فیوضات الهیه با شیعه بودن به روی او باز است. من یک آیه از سورهٔ مبارکهٔ صافات به شمارهٔ 83 برایتان قرائت میکنم که پروردگار عالم کلمهٔ شیعه را در این آیه بهکار برده و ذکر کرده است. آیاتی قبل از آیهٔ 83 است که خداوند مهربان کمالات عقلی، کمالات اخلاقی، کمالات روحی و کمالات انسانی اولین پیغمبر اولوالعزم، وجود مبارک حضرت نوح(ع) را در آن آیات بیان میکند. بعد از اینکه این آیات پایان پیدا میکند، پروردگار عالم میفرماید: «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ» اگر شما بندگان من بخواهید بدانید که شیعه بودن چه فیض عظیمی است و شیعه بودن چه درهایی از حقایق ملکوتی، اخلاقی و انسانی را به روی انسان باز میکند، ابراهیم را ببینید. ابراهیم(ع) از کجا به اینهمه کمالات رسید؟ کمالاتی که در سورهٔ مبارکهٔ بقره، سورهٔ مبارکهٔ هود، سورهٔ مبارکهٔ نحل، سورهٔ مبارکهٔ صافات و سورهٔ مبارکهٔ شعرا برای او مطرح است؛ یعنی پروردگار عالم او را از طریق شیعه بودن بهعنوان یک انسان کامل، جامع و الهی معرفی میکند.
-ابراهیم(ع)، شیعهٔ نوح(ع) در تمام ابعاد زندگی
ابراهیم(ع) شیعهٔ چه کسی بوده که اینهمه کمالات و فضایل را بهدست آورده است؟ پروردگار میفرماید: «وَإِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ» شیعهٔ نوح(ع) بوده است. ابراهیم(ع) شیعهٔ نوح بود، یعنی چه؟ یعنی ابراهیم(ع) در تمام مسائل باطنی، ظاهری، دنیایی، آخرتی و اخلاقی پیرو حضرت نوح(ع) بوده است؛ یعنی خودش را در همهٔ جهات زندگی با فرهنگ حضرت نوح(ع) هماهنگ کرده و از طریق شیعه بودنش نسبت به حضرت نوح(ع) به این کمالات باعظمت رسیده است. قرآن مجید میگوید: تمام وجود خودش، اعمالش، اخلاقش، زن و بچهداریاش و امور مادی و معنویاش را برای خدا گذاشت. «إِذْ قٰالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قٰالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ»(سورهٔ بقره، آیهٔ 131)؛ «قُلْ إِنَّ صَلاٰتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيٰايَ وَ مَمٰاتِي لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِينَ»(سورهٔ انعام، آیهٔ 162).
چهار ویژگی منحصربهفرد حضرت ابراهیم(ع)
چهار جمله دربارهٔ حضرت نقل میکنند که واقعاً شنیدنی است:
1) بذل جان برای خدا و بدون هیچ مزدی
هنگامی که نمرودیان در هزار متر زمین که دور این هزار متر را دیوار بلند کشیده بودند و بدون راه فرار بود، از همهٔ ملت، نمرودیان و وابستگان به فرعونِ شیطان دعوت کردند که هر کسی هر مقدار میتواند، برای افروختن آتش در این هزار مترِ بسته کمک بکند. مرد و زن، پیر و جوان، آنچه در آن زمان مادهٔ آتشگیره بود، آوردند و در این هزار متر زمین پر کردند، تپهای درست کردند و بعد آتش زدند. شعلههای آتش اینقدر بلند بود که پرندگان از چندصد متری این شعلهها رد نمیشدند. منجنیق آماده است که ابراهیم(ع) را در آن بگذارند و در آتش پرت بکنند. فکر میکنید حال ابراهیم(ع) در این موقعیت چه حالی بوده است؟ در جملهٔ اول نوشتهاند: «بذل نفسه لنیران» گفت خدایا من همهٔ وجودم را برای تو بذل میکنم که در این آتش قرار بگیرم. یعنی چه بذل میکنم؟ شما در زیارت اربعین ابیعبدالله(ع) میخوانید که امام باقر(ع) میفرمایند: «بذل محجته فیک» وجودش را صدقه نداد، انفاق نکرد، عطا نکرد، بلکه خونش را برای شخص تو ای پروردگار، بدون کمترین توقعی بذل کرد. این معنی بذل است.
چنین حالی برایمان اتفاق افتاده که کاری را بدون توقع پاداش، بدون توقع بهشت، بدون توقع آزادی از آتش جهنم انجام بدهیم و عبادت ما، کار خیر ما، ترک گناه ما، تقوای ما و یاری دادن ما به دیگران بذل باشد؟ فکر نمیکنم! برای من تا حالا اتفاق نیفتاده است که کاری را برای خدا بدون توقع و چشمداشت به مزد انجام بدهم؛ ولی ابراهیم(ع) گفت: من وجودم را برای سوختن برای تو آماده کردهام، بدون اینکه توقعی داشته باشم. این معنی بذل است.
2) قلب ابراهیم(ع) در انحصار خداوند
«و قَلبه للرّحمان» ابراهیم(ع) از ابتدای جوانی به پروردگار عالم اعلام کرد که این دل من صددرصد برای توست؛ یعنی جای دیگری پر نزند، جای دیگری نرود، خانهای برای بیگانه، محبتهای نامشروع و خواستههای نامعقول نشود و قلبم برای تو باشد. «يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ × إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ»(سورهٔ شعراء، ٱیات 88-89) این جنسی است که پروردگار در بازار قیامت گران میخرد. قلب سلیم یعنی اگر قلب را در بازار قیامت سلیم ببینند و بخرند، تمام فعالیتهای عمر انسان را میخرند.
ابراهیم(ع) گفت: قلبم فقط جای تو و چنین قلبی چقدر ارزش دارد! در روایت است که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: من دستم در دست پیغمبر(ص) بود و در کوچه میرفتیم، چهار نفر کارگر جنازهای را بهطرف قبرستان میبردند. پیغمبر(ص) به من فرمودند: علی جان، به تشییع جنازه برویم؟ گفتم: فرمان بدهید تا برویم. پیغمبر(ص) فرمودند: یکبار من و تو عقب تابوت را میگیریم، یکبار هم جلوی تابوت را میگیریم و اینجوری مُرده را تشییع کردیم و به قبرستان آوردیم. مُرده چه کسی بود؟ یک کارگر ساده که در بازار باربری میکرد. چهارنفری هم که جنازهاش را به قبرستان میبردند، از همکارهای باربرش بودند که آدمهای مستضعفی بودند. امیرالمؤمنین(ع) میگویند: تا داخل قبرستان آمدیم، اینها تابوت را کنار گذاشتند، پیغمبر اکرم(ص) به این چهار نفر فرمودند: به این جنازه دست نزنید، من و علی غسلش میدهیم. دیگر میدانید چنین غسلی چقدر ارزش دارد که دو معصوم، یکی وجود مبارک رسول خدا(ص) و یکی امیرالمؤمنین(ع) جنازه را غسل بدهند!
جنازه را غسل دادیم، پیغمبر(ص) پیراهن عربی خودشان را درآوردند و جنازه را کفن کردند، بعد خودشان وارد قبر شدند، جنازه را گرفتند و وارد قبر کردند، لحد را چیدند و درِ قبر را بستند، تمام شد و از آن چهار نفر باربر هم خداحافظی کردند؛ بعد که بیرون قبرستان آمدیم، به من فرمودند: علی جان، میدانی چرا من به این مُرده اینقدر احترام کردم، به تشییع او رفتم، غسلش دادم، کفن کردم و خودم دفنش کردم؟ عرض کردم: یا رسولالله علتش را بگویید! فرمودند: وقتی وارد کوچه شدیم، من این جنازه را نگاه کردم، روی تختهٔ دلش را که نگاه کردم، دیدم دلش از عشق تو علی جان موج میزند.
-پرقیمتترین دل
این دل پرقیمتترین دل است؛ دلی که خانهٔ محبت خدا، خانهٔ محبت انبیا، خانهٔ محبت ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) و خانهٔ محبت اولیاست، این دل پرقیمتترین دل است. ابراهیم دل به خدا داد و دیگر هم پس نگرفت؛ اما بعضیها به خدا دل میدهند و با برخورد به پول، مقام، شهرت و به امور دیگر، دلشان را پس میگیرند. حالا دل را که پس میگیرند، چهکار میکنند؟ کاری نمیتوانند بکنند، جز اینکه این دل را شیطان ببرد! این شیعهٔ ابراهیمی که شیعهٔ نوح(ع) است، همهٔ وجودش را به پروردگار برای افتادن در آتش بذل میکند، با نمرودیان نمیسازد که بگوید من را آزاد بکنید، من شرایط شما را میپذیرم؛ بلکه میگوید اینها بهخاطر خدا مرا در آتش میاندازند و من هم قبول دارم؛ چون میگویند تو دوست خدا و دشمن ما هستی، باید در آتش بیفتی. من در آتش میافتم و با خدا معامله میکنم و قلبم را خانهٔ محبت خدا قرار میدهم. این ویژگی شیعه است.
3) نیت واقعی ابراهیم در ذبح فرزند
«و ولده للقربان» نه در عالم بیداری، نه اینکه جبرئیل یا میکائیل در بیداری پیش ابراهیم(ع) بیاید؛ قرآن مجید میگوید: در عالم رؤیا دید بچهاش را در پیشگاه خدا قربان میکند! خواب دید، نه بیداری! اسماعیل(ع) را صدا زد. اسماعیل(ع) یک جوان چهاردهپانزدهسالهٔ آراسته و دارای کمالات بود. به فرزندش گفت: «يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَىٰ فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ»(سورهٔ صافات، آیهٔ 102)، من در عالم رؤیا دیدم که تو را در پیشگاه پروردگارم قربان میکنم. این جوان چهاردهپانزدهساله به پدر بزرگوارش با یک دنیا محبت گفت: «يٰا أَبَتِ اِفْعَلْ مٰا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ مِنَ اَلصّٰابِرِينَ»، پدرجان دستوری که به تو دادهاند، اجرا کن و من هیچ عکسالعملی در مقابل اجرای این دستور نشان نمیدهم.
این چه محبتی، چه ایمانی و چه قلبی است که یک جوان چهاردهپانزدهساله به پدر میگوید امری که در عالم خواب به تو شده، انجام بده و من کمترین عکسالعملی در مقابل انجام این کار نشان نمیدهم؟! چون اسماعیل(ع) نیت واقعی برای ذبح و ابراهیم(ع) هم نیت واقعی برای ذبح بچهاش داشت، وقتی کارد را به گلوی اسماعیل کشید، خداوند متعال گفت: «وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ»(سورهٔ صافات، ٱیهٔ 107)، من قربانی تو را قبول کردم. براساس آن نیت قلبی از آیات قران استفاده میشود که انگار ابراهیم(ع) بچهاش را سر بُرید.
4) انفاق ثروتش به برادران ایمانی
«و ماله للاخوان» ابراهیم(ع) دامدار بود و درآمد دامداریاش زیاد بود؛ ولی شبی که از دنیا رفت، ثروتی از او باقی نماند. در این جمله دارد ثروتی که بهدست میآورد، علاوهبر مخارج اهلبیتش بقیه را به برادران ایمانی میداد. این خصوصیت شیعه است که «بذل نفسه للنیران و ولده للقربان و قلبه للرحمان و ماله للاخوان». خیلی عجیب است!
این معنی شیعه است؛ شیعه هم باطن خیلی پاکی دارد، هم اعمال خیلی پاکی دارد و هم اخلاق خیلی پاکی دارد. برای امشب کافی است، تا به خواست خدا فردا شب.
کلام آخر؛ زینب(س) و پیکر قطعهقطعهٔ برادر
خیلی شب فوقالعادهای است! امشب شب سه نفر است؛ یعنی شب به سه نفر بستگی دارد: پروردگار، چون شب جمعه است؛ امام هشتم، چون شب بیستوسوم ذیالقعده است؛ وجود مبارک سیدالشهدا(ع)، چون شب زیارتی ابیعبداللهالحسین(ع) است.
خواهران، دختران و بچهها دیدند که عمه با یک دنیا ادب و وقار بهطرف محلی حرکت میکند که در نظر دارد. آنها میدانند عمهشان معدن حکمت است، پس نپرسیدند عمه بهدنبال چه میگردی؟ یا نپرسیدند تو در این بیابان نبودی که چیزی گم کنی، تو در خیمهها بودی، چرا حالت جستوجو داری؟ اما اگر از عمه میپرسیدند بهدنبال چه میگردی، میدانید چه جوابی میداد؟
گلی گم کردهام میجویم آن را ×××××××××× به هر گل میرسم میبویم آن را
اگر بینم گلم در خاک و در خون ×××××××××××× به آب دیدگان میشویم آن را
دیدند عمه وارد گودال شد، روی خاک نشسته و شمشیرشکستهها، نیزهشکستهها، چوبها و سنگها را کنار میزند. یکمرتبه دیدند زیر بغل بدن قطعهقطعهای را گرفت و روی دامن گذاشت. اول توجهی به جانب پروردگار کرد: «اللهم تقبل منا هذا الذبیح» خدایا این سر بریده را از ما بپذیر؛ بعد به مدینه رو کرد: «صلی علیک یا رسول الله ملیک السماء». من هنوز این جملات زینب کبری(س) را در دورهٔ عمر مصیبت خواندنم کاملاً معنی نکردهام؛ حالا هم از محضر حضرت رضا(ع) عذر میخواهم که میخوانم. خیلی سنگین است! «یا رسول الله هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء مسلوب العمامة و الرداء» یا رسولالله! جای سالمی برای بدن عزیزت نگذاشتهاند؛ بعد هم به خود ابیعبدالله(ع) رو کرد و صدا زد: حسین من، یک کلمه به خواهرت بگو! چهکسی این تیر سه شعبه را به قلب تو زد؟ حسین من، ای کاش این تیر سه شعبه را به قلب خواهرت زده بودند و رگ حیات من را قطع میکردند تا من تو را به این حال نمیدیدم. حسین من، یک روز به دیدنت آمدم و دیدم روی سینهٔ پیغمبر(ص) خوابیدهای، امروز هم به دیدنت آمدم و میبینم با بدن قطعهقطعه روی خاک زمین افتادهای...
مشهد/ صحن جامع رضوی/ دههٔ سوم ذیالقعده/ تابستان1398ه.ش./ سخنرانی دوم