لطفا منتظر باشید

شب میلاد دوشنبه (3-9-1399)

(قم جلسه مجازی)
ربیع الثانی1442 ه.ق - آذر1399 ه.ش
13.09 مگا بایت
دانلود

عناوین این سخنرانی

با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شوید

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».

 

انبیا و اولیای الهی، سراج منیر و خورشید تابنده

ایام مصادف با ولادت وجود مبارک امام یازدهم، حضرت عسکری(ع) است که البته نه‌تنها امام عسکری(ع)، بلکه همهٔ انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) جهان را با ولادتشان روشن کردند و نور بخشیدند. چراکه این بزرگواران، «سراج منیر» یعنی خورشید تابنده هستند. چیزی که هست، به فرمودهٔ قرآن، چون اکثر مردم در همهٔ دورها اهل تعقل، تفکر و اندیشه نبودند و در برابر حق کبر داشتند؛ لذا مانند خفاشِ شب‌کور نتوانستند از این انوار و خورشیدها بهره ببرند. خورشیدهایی که مخازن علم، ادب، تقوا، حقایق و معارف بودند و کلید سعادت دنیا و آخرت مردم به دست آنها بود. 

 

در هر صورت، وجود مبارک امام یازدهم، پدر بزرگوار عدل جهانی، ولی‌الله‌الاعظم، امام زمان(عج) در سال 232 هجری در مدینه به‌دنیا آمدند. نزدیک چهار سال داشتند که همراه پدر بزرگوارشان به‌وسیلهٔ ستمگران بنی‌عباس به شهر سامره تبعید شدند. همان‌جا هم هر دو بزرگوار به‌صورت زندانی زندگی کردند و از دنیا رفتند. کنیهٔ وجود مقدس او بنا به رسم عرب، «ابومحمد» و از القاب معروف حضرت، «زکی» و «عسکری» بود. «زکی» از نظر لغت یعنی پاک، معصوم، خالص و بی‌عیب. این اوصاف برای همهٔ انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) بود. 

 

ابراز نیازمندی اسماعیل و برخورد امام با او

-فرمان رسول خدا(ص) به مردم

معجزاتی هم از وجود مبارک امام عسکری(ع) نقل شده که من یکی از آنها را به‌مناسبت ولادت حضرت برایتان عرض می‌کنم. شخصی به‌نام اسماعیل از ذریهٔ عباس‌بن‌عبدالمطلب می‌گوید: من روزی سر راه عبوری امام عسکری(ع) نشستم. وقتی امام به من رسید، به حضرت عرض کردم: والله من دیگر چیزی در بساط ندارم، نیازمند و محتاج هستم و یک دینار می‌خواهم؛ نه کم و نه زیاد! امام عسکری(ع) که اخلاقش اخلاق خدا بود. در روایت داریم که پیغمبر(ص) به همهٔ مردم عالم فرمان داده‌اند: «تَخَلَّقُوا بِاَخْلاقِ اللّه». این اخلاق‌الله در هر کسی باشد، تمام جوانب وجودش برای دیگران سود و منفعت است. وقتی این شخص هم به حضرت گفت که من واقعاً تهی‌دست هستم و در روایت هم آمده که گفته حتی غذای ظهر و شبم را ندارم؛ امام خیلی با محبت به او فرمودند: چرا خلاف می‌گویی و برای اظهار حاجتت سوگند دروغ خوردی؟ چون به حضرت گفته بود که والله، من هیچ‌چیزی ندارم و تهی‌دست کامل هستم. 

 

-خداوند، انبیا و اولیای الهی، ناظر بر اعمال ما

سوگند دروغ، حرام است و سوگند راست را هم به ما سفارش کرده‌اند که خیلی به‌کار نگیریم، مگر کار دادگاهی باشد و به قسم نیاز باشد؛ اما اینجا نکته‌ای هست که امام فرمودند چرا سوگند دروغ خوردی و خلاف می‌گویی! آیه‌ای در سورهٔ توبه داریم که می‌فرماید: «فَسَیرَی اَللّٰه عَمَلَکمْ وَ رَسُولُهُ وَ اَلْمُؤْمِنُونَ»(سورهٔ توبه، آیهٔ 105) خدا، پیغمبر(ص) و مؤمنین (منظور از مؤمنین در آیه، ائمهٔ طاهرین هستند) ناظر به اعمال شما هستند و اعمال شما را مشاهده می‌کنند. چرا باید یک نفر بی‌تقوایی کند و به پروردگار دروغ بگوید؛ درحالی‌که دروغ او پیش خدا ثابت است! او می‌تواند سر مردم با دروغ کلاه بگذارد، ولی با خدا نمی‌‌توان حیله کرد. چرا باید انسان بی‌تقوایی کند و به پیغمبر یا امام معصوم دروغ بگوید؟! 

 

-سود راست‌گویی و ضرر دروغ‌گویی

بعد حضرت فرمودند: شما دویست اشرفی در خانه‌ات پنهان کرده‌ای، چرا می‌گویی نداری؟! وقتی انسان پول دارد، حالا اگر دلش نمی‌خواهد اظهار کند، اظهار نکند؛ اما وقتی ندارد، دروغ نگوید که ندارم، راست بگوید. 

راستی کن که راستان رَستند ××××× در جهان راستان قوی‌دستند

خداوند دربارهٔ قیامت در قرآن مجید نزدیک هزار آیه دارد؛ یک آیه‌اش این است: «یوْمُ ینْفَعُ اَلصّٰادِقِینَ صِدْقُهُمْ»(سورهٔ مائده، آیهٔ 119) روزی است که راست‌گویی راست‌گویان به آنها سود می‌دهد و سودش هم این است که نجاتشان می‌دهد. رسول اکرم(ص)نیز دراین‌باره می‌فرمایند: «النجاةَ فیِ الصِّدقِ». مفهوم مخالف آیه هم این است که دروغ‌گویان ضرر می‌کنند، چون در گناه که یکی هم همین دروغ است، سودی وجود ندارد. 

 

-عطا و مرحمت بدون شرط پروردگار و اولیای الهی

حضرت فرمودند: شما دویست اشرفی در منزلت پنهان کرده‌ای! البته من این را نگفتم که به تو محل نگذارم و چیزی به تو عطا نکنم. گفتهٔ من دربارهٔ دویست درهم تو به‌ این خاطر نبود که تو را رد کنم. انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) کسی را رد نمی‌کنند. این اخلاق پروردگار است؛ با اینکه دارد، باز هم عطا می‌کند؛ با اینکه مردم دارند، خدا باز هم به آنها عطا می‌کند. وقتی ما در برابر دریایی از عطاالله هستیم، چرا خلاف کنیم؟ چرا خلاف بگوییم و چرا خلافِ اخلاقی داشته باشیم؟ با اینکه خلاف داریم، خدا به ما عطا می‌کند؛ حالا چرا خلاف کنیم و بار خودمان را سنگین کنیم؟ حضرت به خادم‌ خودشان فرمودند که صد اشرفی به او بده. با اینکه داشت، امام عطا کرد؛ یعنی این‌طور نیست که شرط عطاکردن خدا، انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهم‌السلام) این باشد که آدم به‌طور کلی نداشته باشد. آنها در عین داشتن هم عطا می‌کنند. بعد حضرت فرمودند: بهره‌ای از آن دویست اشرفی که پنهان کرده‌ای، نمی‌بری و محروم می‌شوی. سپس حضرت صد اشرفی را به او مرحمت فرمودند.

مدت اندکی گذشت، مشکلی برایش پیدا شد، در مضیقهٔ اقتصادی افتاد و نیازمند شد، به آن اتاق و زیرزمینی رفت که آن دویست اشرفی خودش را پنهان کرده بود. هرچه جست‌وجو کرد، دید خبری از آن دویست درهم نیست. همان‌طوری که امام عسکری(ع) به او خبر دادند. 

 

درس درستی و راستی از معصومین(علیهم‌السلام)

خیلی زشت است که انسان در کنار خبرداران عالم، انحراف، گناه و معصیت داشته و خلاف‌گو باشد. البته تنها امام عسکری(ع) نیست که همهٔ وجود، کلام، زبان و عمل ایشان برای مردم درس است، بلکه همهٔ انبیا همین‌طور بوده‌اند. این بزرگواران درس درستکاری، صدق و صفا، حق‌گویی، سلامت نفْس، سلامت فکر، سلامت نیت و سلامت اخلاق به کل مردم دنیا می‌دهند. اگر مردم از این بزرگواران متابعت کنند، مثل خود آنها گوی سعادت را در میدان هستی خواهند برد. 

صد بار بدی کردی و دیدی ثمره‌اش را ××××××‌ نیکی چه بدی داشت که یک بار نکردی

چون بدی، دروغ، غیبت، تهمت، زنا و ربا سودی ندارد و نباید با خیال آن زندگی کرد. 

بعد معلوم شد که پسر این اسماعیل از آن دفینه و دویست اشرفی پنهان‌شده خبر داشته و روزی به دور از چشم پدرش می‌رود، کیسهٔ پول را پیدا می‌کند و برمی‌دارد، فرار هم می‌کند و در خانواده نمی‌ماند. پدر هم نتوانست خبر بگیرد که فرزندش کجا رفت و چه شد. 

 

کلام معصومین، راهگشای انسان در زندگی

در هر صورت، امام فرمایشات عجیبی هم دارند که در حقیقت، القای پروردگار و علم پیغمبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و پدران گذشته‌شان بوده که به حضرت به ارث رسیده بود. این کلمات و فرمایشاتی که حضرت دارند، در تمام زمینه‌های زندگی راهگشاست. نامه‌هایی دارند که به یارانشان نوشته‌اند؛ گاهی به جمع و گاهی به فرد نوشته‌اند. در حقیقت، خود این شکل نامه‌نگاری هم به ما درس می‌دهد که اگر دوستان، اقوام و رَحِم‌ شما در آن شهر محل زندگی‌تان حاضر نبودند و لازم است بامحبت به آنها امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنید؛ البته دسترسی به افراد با این ابزار علمی در روزگار ما خیلی آسان شده است، در همین روزگار هم اگر امکان دسترسی نبود، جمع دوستان یا تک‌دوستان را فراموش نکنید و آنها را با نامه امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنید، نصیحت و دلسوزی کنید و خیرخواه باشید. همهٔ اینها برای خود شما هم آثار عجیبی در زندگی، برزخ و قیامت‌تان خواهد داشت. 

 

-منفعت غیرقابل ارزیابی هدایت گمراهان

شما حالا همین نامه‌نگاری را کم نگیرید! ممکن است شما نامه‌ای بامحبت به یک دوست یا قوم‌وخویش یا یک رحم گمراه بنویسید و او را با آن نامه بیدار و بینا کنید و به خودش بیاورید، از خواب غفلت بیدار کنید و او هدایت شود. به فرمودهٔ پیغمبر اکرم(ص)، منفعت و سود هدایت شدن او اصلاً قابل‌ارزیابی نیست. آیه‌ای در قرآن هست که می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْیٰاهٰا فَکأَنَّمٰا أَحْیا اَلنّٰاسَ جَمِیعاً»(سورهٔ مائده، آیهٔ 32) اگر شخصی با زبان، قلم، رفتار، کردار و تذکراتش کسی را زنده کند و حیات انسانی به او ببخشد؛ این توضیح تأویلی امام صادق(ع) در ذیل همین آیه است که شخصی به حضرت صادق(ع) گفت: دو نفر هستند که یکی در دریا غرق می‌شود و یکی به‌وسیلهٔ دشمن گمراه می‌شود؛ من فقط می‌توانم یکی‌ از آنها را نجات بدهم، حالا تکلیف من چیست؟ اگر به‌سراغ کسی بروم که غرق می‌شود، آن‌که دارند گمراهش می‌کنند، گمراه می‌شود؛ اما اگر به‌سراغ کسی بروم که گمراه می‌کنند، در دریاافتاده غرق می‌شود. حضرت فرمودند: به‌سراغ آن‌کسی برو که دارد گمراه می‌شود و او را از شر فرهنگ دشمن و شیطان نجات بده. بعد احتمالاً این آیه را خواندند: «وَ مَنْ أَحْیٰاهٰا فَکأَنَّمٰا أَحْیا اَلنّٰاسَ جَمِیعاً فَکأَنَّمٰا أَحْیا اَلنّٰاسَ جَمِیعاً» کسی که وجود یک نفر را با هدایت از مُردگیِ ضلالت زنده کند، مثل این است که تمام انسان‌های آفریده‌شده را هدایت کرده است. 

 

-روایتی بی‌نظیر از ارزش والای هدایت یک گمراه

روایت بسیار پرقیمت و پرارزشی در روایاتمان داریم؛ قابل‌توجه پدران، مادران و آنهایی که زبان و هنر هدایت‌گری دارند، قابل‌توجه برادران دینی و مردم، خیرخواهان و دلسوزان! امیرالمؤمنین(ع) به‌ امر پیغمبر(ص) برای دعوت مردم یمن و تبلیغ دین خدا عازم کشور یمن شدند. یمنی که امروز زیر بار جنایات آل‌سعود و وهابیتِ ساخت انگلستان به انواع بلاها و مشکلات دچار شده است؛ ولی مردم مقاومت کرده‌اند، خداوند اجر این مقاومت را به آنها عنایت می‌کند و ما پیروزی شیرین یمنی‌ها را خواهیم دید. امیرالمؤمنین(ع) وقتی به یمن رفتند، پایه‌گذار دیندار شدن مردم یمن شدند و قبیله‌های بسیار مهمی در یمن به دست امیرالمؤمنین(ع) هدایت شدند. قبیلهٔ «قَرَن» که «اویس» یکی از آنهاست، قبیلهٔ «نَخَع» که مالک‌اشتر و کمیل‌بن‌زیاد یکی از آنهاست. آثار معنوی امیرالمؤمنین(ع) در این کشور آثار کمی نیست. 

 

پیغمبر اکرم(ص) امیرالمؤمنین(ع) را از مسجد تا بیرون شهر مدینه بدرقه کردند؛ این یعنی چه؟ این یعنی مبلّغ دین، البته مبلّغ با شرایط، باتقوا و دلسوز، این ارزش را دارد که اگر می‌خواهد برای تبلیغ به جایی برود، او را بدرقه و احترام کنند. این باعث طلوع محبت و دلگرمی برای مبلّغ است. وقتی بیرون شهر مدینه آمدند، امیرالمؤمنین(ع) هنوز حرکت نکرده بودند که پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: در این سفری که می‌روی، «لَأنْ یَهْدیَ اللهُ عَلىٰ یَدَیْکَ رَجُلاً» اگر یک نفر در آن مملکت به دست تو هدایت شود؛ «رَجُلاً» یعنی یک نفر، چه برسد به یک قبیله یا چند قبیله! اگر فقط یک نفر به دست تو هدایت شود، حالا با زبان، نامه‌، عمل، اخلاق، رفتار، نرم‌خویی‌ و محبتت، «خَیْرٌ لَکَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یا عَلیُّ» علی جان، از آنچه آفتاب بر آن طلوع می‌کند و از آن غروب می‌کند، برای تو بهتر است. فرض کنید موجوداتی که آفتاب به آنها طلوع می‌کند و موجوداتی که خورشید از آنها غروب می‌کند، به پول تبدیل شوند؛ اگر این پول‌ها را به شخصی بدهند که گمراهی را هدایت کرده است، آن‌قدر ارزش ندارد که هدایت کردن گمراه ارزش دارد. چقدر این روایت باارزش است! «لَأنْ یَهْدیَ اللهُ عَلىٰ یَدَیْکَ رَجُلاً خَیْرٌ لَکَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یا عَلیُّ». امیرالمؤمنین(ع) با چنین دست‌مایه‌ای به یمن رفتند و آن علم، اخلاق، کرامت و رفتار الهی‌شان را هزینه کردند، بسیاری از گمراهان آن منطقه را هدایت کرده و با خدا، نبوت، معاد، احکام و اخلاق اسلامی آشتی دادند. 

 

کلام آخر؛ رفتار دلسوزانه با مردم و کمک مؤمنانه

از خدا می‌خواهم که همهٔ ما با این اخلاق زندگی کرده و نسبت به مردم با دلسوزی رفتار کنیم؛ هم دلسوزی برای نیازمندی‌شان که نیازمندی مادی است، هم دلسوزی برای امور معنوی‌شان. این کمک‌های مؤمنانه واقعاً کار بسیار مهم اسلامی است و چقدر زیباست که دو سه‌تا روایت ناب اخلاقی با معنای لطیف و زیبا هم در هر بسته گذاشته و به درِ خانه‌های برادران مسلمان داده شود. این کار کار سختی نیست و دیر هم نیست؛ بگذارید به‌وسیلهٔ کمک مؤمنانه‌تان، معارف الهی هم به خانه‌ها راه پیدا کند. حالا که منابع و مساجد تعطیل است، از این طریق به هدایت مردم اقدام کنید و برای همه خیرخواهی کنیم.

 

 

قم/ ولادت امام عسکری(ع)/ ربیع‌الثانی/ پاییز1399ه‍.ش./ تک‌سخنرانی 

برچسب ها :