فارسی
چهارشنبه 30 آبان 1403 - الاربعاء 17 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بعد سیاسی و احیای عاشورا از منظر فقه

قیام عاشورا اگر چه به عنوان یک حادثه در زمان و مکان خاصی به وقوع پیوسته و با شهادت عزیزترین کسان اسلام به پایان رسیده است اما در اندک زمانی با تدبیر سیاسی رهبر نهضت و پیام رسانان آگاه و بصیر آن به فرهنگی غنی، پررونق و ماندگار تبدیل شد که آثار و برکات آن پس از قرن ها همچنان در حال گسترش است.
بعد سیاسی و احیای عاشورا از منظر فقه

قطعا یکی از راههایی که باعث بقاء پرثمر این نهضت شده است ورود مباحث مربوط به آن در احکام اسلامی و زندگی روزمره مردم می باشد. نویسنده در این مقاله به منظور نشان دادن ابعاد مسائل فقهی عاشورا و نقش آن در تداوم و احیای نهضت، احکام فقهی مربوط به تربت امام حسین (ع)، عزاداری، زیارت، آب و زیر مجموعه آن ها را در فقه بررسی کرده و تفصیل تاکید فقه شیعه بر زنده ماندن قیام عاشورا و گسترش فرهنگ و پیام آن را نشان داده است.
   
در این مقاله اگر چه مستقیما به ابعاد سیاسی این امور پرداخته نشده است اما اصل تبیین اهتمام ائمه معصومین (ع) به حوادث و جریانات این نهضت با این دقت و گستردگی و پیوند زدن آن با زندگی دینی مردم به طوری که امام حسین (ع) و عاشورا از تولد تا مرگ یک انسان حضور داشته باشد گویای عمق درایت سیاسی و ابتکار بی بدیل تبلیغاتی آن بزرگواران در زنده نگه داشتن این قیام می باشد.
   
قیام عاشورا از مقولاتی است که در طول تاریخ، نه تنها برای شیعیان، که برای مسلمانان و بلکه برای همه انسان های آزادی خواه جهان، همانند گاندی (1) الگو و الهام بخش بوده است.
  
این حماسه بزرگ از آغاز تا به کنون، آثار و برکات بی شماری داشته است تا آن جا که گفته شده است که علت حدوث دین اسلام، حضرت محمد (ص) و علت بقا و استمرار آن، امام حسین (ع) و یارانش بوده اند. (2) در عصر حاضر، انقلاب شکوهمند مردم ایران، به رهبری فرزند خلف و صالح امام حسین (ع) یعنی امام خمینی رحمة الله علیه را می توان یکی از هزارها ثمره حرکت عاشورای حسینی به شمار آورد.
  
و از سوی دیگر، هم زمان با نهضت حسینی، فرهنگی غنی و پرشور پدید آمده است که در عمق جان و روان و باورهای عاشقان آن حضرت جریان دارد، تا آن جا که زندگی، با تبرک جستن به آب فراتش آغاز و با همراهی تربت پاکش پایان می پذیرد.
  
پر واضح است که هر چه درباره محتوا، اهداف، انگیزه ها، پیام ها، عبرت ها و عوامل زمینه ساز چنین حرکتی، کندوکاو و نوشته شود، باز ابعادی از آن، هم چنان مبهم و ناشناخته خواهد ماند. از موضوعاتی که کم تر بدان پرداخته شده است، تعامل میان قیام عاشورا و روند تکامل فقه است. به بیان دیگر، تاثیر قیام عاشورا در تکامل فقه، از سوی ائمه معصومین (ع) و فقها، و نقش فقه در حفظ، استمرار و احیای نهضت عاشورا مورد غفلت قرار گرفته است.
  
این مطلب، آن گاه اهمیت بیش تر می یابد که اولا توجه شود که شیعیان روحیه تکلیف مداری را از آن حضرت آموخته و تسلیم محض احکام شرعی (هر چند غیر الزامی) هستند. ثانیا انگیزه و جهت، در وضع احکام مربوط به عاشورا (اگر چه با عنوان مستحب) بیش تر سیاسی بوده است تا عبادی. از این رو، عمل به هر یک از این احکام، افزون بر پاداش و ثواب اخروی، بعد سیاسی نیز داشته است تا بدین وسیله، مردم به حفظ و احیای مراسم عاشورا بیش تر ترغیب شوند. این نوشته، نگاهی اجمالی دارد به بعد سیاسی و احیای نهضت حسینی از منظر فقه. پیش از آغاز بحث، یادآوری نکاتی ضروری است:
  
1. برای رعایت اختصار، از نقل روایات زیاد خودداری شده و برای تبیین اهمیت و فراوانی روایات وارده، به بیان عنوان ابواب، همراه با نقل یکی دو روایت، بسنده شده است.
  
2. با توجه به این که روایات نقل شده، در بسیاری موارد، اگر نگوییم در حد تواتر معنوی، دست کم مستفیض است و از سوی دیگر، با توجه به قاعده تسامح در ادله سنن، دیگر نیازی به بحث سندی روایات احساس نمی شود.
  
3. در این نوشته، تنها احکام فقهی، بررسی شده است که اولا ویژه حادثه عاشورا است و ثانیا بیان گر عمل و وظیفه ای برای مکلف است. از این رو، مباحثی مانند استحباب وقف، نذر و سیاه پوشی برای امام حسین (ع) مطرح نشده است; زیرا این امور، درباره معصومان دیگر نیز مطرح است. همچنین مباحثی مانند تقیه، القای در تهلکه و واجب نبودن امر به معروف و نهی از منکر، با عدم احتمال تاثیر احکام فقهی، در نبرد عاشورا نیز مطرح نشده است; زیرا پیامی عملی درباره حرکت عاشورا، برای مکلف در بر ندارد.
 
4. همه مطالب، جز مقدمه، ذیل چهار عنوان کلی تربت، عزاداری، زیارت و آب، با بیش از 33 زیر مجموعه، به اختصار تهیه و تنظیم شده است.
 
5. از آن جا که بیش تر احکام موضوع این نوشته، از مستحبات است و روش بیش تر فقها در احکام غیر الزامی، بر اساس تسامح در ادله سنن است، ناچار به عنوان مقدمه و زیربنای بحث، این قاعده به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد تا مبنای فقهی مباحث روشن شود. تاکید می شود که بعضی از احکام استحبابی، در این نوشته، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن است.
  
الف. قاعده تسامح در ادله سنن
  
روایات بسیاری دلالت دارد بر این که اگر از رسول خدا (ص) و یا ائمه علیهم السلام برای انجام دادن عملی، وعده و یا خبری از ثواب و پاداش برسد، خداوند این ثواب و پاداش را به کسی که آن عمل را به امید آن ثواب و پاداش انجام داده، خواهد داد، هر چند این وعده و خبر، از معصوم صادر نشده باشد; از جمله، صحیحه هشام بن سالم:
  
«عن ابی عبدالله (ع) قال: من بلغه عن النبی صلی الله علیه و آله شی ء من الثواب، فعمله، کان اجر ذلک له و ان کان رسول الله (ص) لم یقله ». (3) یعنی امام صادق (ع) فرمود: هر کس بر اساس وعده ثوابی که از رسول خدا رسیده است، عملی را انجام دهد، این ثواب به او داده می شود، هر چند رسول خدا آن وعده را نداده باشد.
  
در این باره، احادیث دیگری، با عبارات و مضامین متفاوت رسیده است. صاحب وسائل الشیعه، بابی را با عنوان «استحباب الاتیان بکل عمل مشروع روی له ثواب منهم علیهم السلام » گشوده است و در آن، نه حدیث نقل کرده است. (4)
  
بحث سندی
 
در میان این روایات، گرچه روایاتی که از نظر سند اعتبار ندارد، وجود دارد، اما بی گمان، اشکال سندی بر آن ها وارد نیست; زیرا:
  
اولا، برخی از روایات، از نظر سند صحیحه اند; از جمله، روایت هشام بن سالم.
 
ثانیا، برخی از بزرگان، این دسته از روایات را مستفیض، بلکه متواتر معنوی می دانند. شیخ انصاری در مقام استدلال بر قاعده تسامح در ادله سنن می نویسد:
  
«الثالث الاخبار المستفیضه التی لا یبعد دعوی تواترها معنی » ; (5) یعنی دلیل سوم (بر قاعده تسامح در ادله سنن) روایات مستفیضه ای است که ادعای تواتر معنوی آن ها دور نیست.
  
ثالثا، مشهور فقها به این روایات عمل کرده و آن ها را تلقی به قبول کرده اند. شیخ انصاری در مقام پاسخ به اشکال سندی می نویسد:
 
«و هذه الاخبار مع صحة بعضها غنیة عن ملاحظة سندها لتعاضدها و تلقیها بالقبول بین الفحول » ; (6) یعنی این دسته از روایات، صرف نظر از صحیح بودن برخی، از رسیدگی سند بی نیازند; زیرا فقهای بزرگ، آن ها را تلقی به صحت کرده اند.
 
مدلول روایات
 
پس از بحث سندی و اعتبار سند روایات، نوبت به بررسی دلالت آن ها می رسد، شایسته است برای روشن تر شدن این بخش، در دو مقام بحث ادامه پیدا کند.
 
مقام ثبوت
 
آن چه در مقام ثبوت، امکان دارد از روایات استفاده شود، عبارت است از:
 
الف. این دسته از احادیث، در مقام اخبار از ترتب ثواب بر عملی است که از سوی رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام وعده آن داده شده است، اعم از این که انجام دهنده، قصد دست یابی به پاداشی را داشته باشد و یا نداشته باشد.
 
ب. روایات در مقام اخبار از ترتب پاداش بر عملی است که بر انجام آن، وعده ثواب داده شده است، به شرط این که انجام دهنده، قصد رسیدن به آن ثواب را داشته باشد. فرق احتمال دوم با احتمال اول، در این است که در فرض اول، عمل رسیدن به ثواب مطلق است; ولی در فرض دوم، رسیدن به ثواب، مشروط است به این که عمل به قصد ثواب انجام داده شود.
 
اما وجه اشتراک این دو احتمال، عبارت است از ارشادی بودن روایات ترتب ثواب. در واقع، این بحث، بیش تر رنگ کلامی دارد تا فقهی یا اصولی.
 
ج. مدلول روایات، حجیت خبر ضعیف، درباره مستحبات است. بر اساس این احتمال، روایت در مقام تبیین یک قاعده اصولی است، یعنی نفی شرط عدالت، وثاقت، اسلام و همانند آن. بر اساس این احتمال، فقیه می تواند به استحباب فتوا دهد، هر چند شرایط اعتبار و حجیت را، که در اصول از آن بحث شده، نداشته باشد.
  
در این باره که این قاعده (تسامح در ادله سنن) درباره مکروهات نیز جاری است یا نه، میان فقها اختلاف نظم وجود دارد; اما بیش تر فقیهانی که این احتمال را در مقام اثبات پذیرفته اند، اعتقاد بر تعمیم دارند. توضیح بیش تر، در پی خواهد آمد.
 
د. مستفاد از احادیث، استحباب ذات عملی است که بر آن، وعده ثواب داده شده است. تفاوت احتمال سوم و چهارم در این است که در احتمال سوم، مدلول مطابقی احادیث، حجیت خبر ضعیف است، ولی در احتمال چهارم، مدلول التزامی آن، حجیت خبر ضعیف است.
 
ه. مدلول روایات، عبارت است از استحباب عملی که بر آن، وعده ثواب داده شده است، با قید بلوغ ثواب.
 
تفاوت این احتمال با احتمال چهارم، در اطلاق و تقیید است; یعنی عنوان عمل در این فرض، مقید به قید بلوغ ثواب است، در حالی که در فرض پیش، مطلق و بی قید است. در نتیجه، اگر کسی همان عمل را پیش از آگاهی بر ثواب انجام دهد، بر اساس احتمال چهارم پاداش دارد; ولی بر اساس احتمال پنجم، پاداش نخواهد داشت.
 
وجه اشتراک این دو احتمال، عبارت است از فقهی بودن این دو احتمال. به بیان دیگر، خبر ضعیف، موضوع استحباب است.
  
و) احتمال دیگری که درباره این روایات داده می شود، این است که انقیاد و انجام عمل (نه خود عمل، چه به گونه مطلق و چه به گونه مقید) به قصد دست یابی به پاداش، مستحب باشد. البته این احتمال، مبتنی است بر این که تعلق امر مولوی، بر این امر ممکن باشد و در غیر این صورت، باید بگوییم که امر در روایات «من بلغ » ارشاد به حسن عقلی انجام این عمل است.
 
آنچه بیان شد، مهم ترین احتمالاتی است که درباره روایات «من بلغ » داده می شود. مهم بررسی این احتمالات در مقام اثبات و اقامه دلیل است.
 
مقام اثبات
 
پس از بررسی احتمالات ممکن از نظر عقل، نوبت به مقام اثبات و اقامه دلیل، بر صحت و حجیت هر یک می رسد. نظر فقها در این باره، یک سان نیست.
  
پیش از بررسی نظریات فقها یادآوری این نکته شایسته است که بنا بر صحت احتمال اول و دوم، روایات هیچ گونه دلالتی بر استحباب ندارند و برای موضوع این نوشته، بی ارزشند; اما بر فرض صحت چهار احتمال دیگر، این دسته از روایات، با موضوع این نوشته ارتباط تنگاتنگی پیدا می کنند و در موارد فراوانی سودمند خواهند بود. همان گونه که بیان شد، هر چند آرای فقیهان در مقام اثبات، گوناگون است، اما مشهور فقها احتمال سوم (حجیت خبر ضعیف در مورد استحباب) را پذیرفته اند و بر اساس آن، عمل کرده اند. شیخ انصاری در این باره می نویسد:
 
«المشهور بین اصحابنا و العامة التسامح فی ادلة السنن بمعنی عدم اعتبار ما ذکروه من الشروط للعمل باخبار الآحاد من الاسلام و العدالة و الضبط فی الروایات الدالة علی السنن فعلا او ترکا» ; (7) یعنی مشهور میان فقهای شیعه و عامه، تسامح در ادله مستحباب است. به این معنا که شرایط مذکور در حجیت خبر واحد، همانند اسلام، عدالت، ضبط در روایاتی که بر سنن، چه بر انجام دادن (مستحبات) و چه بر ترک کردن (مکروهات) دلالت دارد، شرط نیست.
   
شهید اول در مبحث احکام میت در امر هجدهم، که در باره تلقین میت، پس از دفن است پس از نقل روایات و نظریات موافق و مخالف می نویسد:
     
«و الحدیث الوارد فیه ضعیف ولکن احادیث الفضائل یتسامح فیها عند اهل العلم » ; (8) یعنی حدیثی که درباره تلقین وارد شده، ضعیف است; اما اهل علم (فقها) در احادیثی که درباره فضایل (مستحبات) وارد شده است، تسامح می کنند.
  
شهید ثانی در کتاب الرعایة فی علم الدرایه، در مبحث عمل به خبر ضعیف، پس از نقل اقوال فقها درباره قصص، مواعظ و فضایل اعمال، عمل به خبر ضعیف را جایز و درباره صفات خدا (اعتقادات) و حلال و حرام (فتوا به حرمت و یا وجوب) جایز نمی داند. وی می نویسد:
  
«لما اشتهر بین العلماء المحققین من التساهل بادلة السنن » ; (9) یعنی دلیل بر جواز عمل به خبر ضعیف (درباره مستحبات) عبارت است از شهرت میان علمای محقق، در تساهل در ادله سنن.
  
شیخ بهایی نیز از جمله فقهایی است که احتمال سوم (حجیت خبر ضعیف درباره مستحبات) را به مشهور نسبت داده است. ایشان در این باره می نویسد:
  
«و قد شاع العمل بالضعاف فی السنن و ان اشتد ضعفها و لم ینجبر. . . و قد بسطنا فیها الکلام فی شرح الحدیث الحادی و الثلاثین من کتاب الاربعین » ; (10) یعنی عمل به اخبار ضعیف درباره مستحبات، میان فقها شایع است، هر چند جبران ضعف سند نشده باشد. تفصیل این مطلب، در شرح حدیث سی ویکم کتاب اربعین آمده است.
  
شیخ انصاری پس از نقد و بررسی اقوال و آرای مختلف، مدلول روایات را قاعده اصولی، با نام «تسامح در ادله سنن، که دلالت بر حجیت خبر ضعیف دارد» می داند و شش اشکال بر این مبنای مشهور فقها را بررسی می کند و به همه آن ها پاسخ می دهد. ایشان در این باره می نویسد:
  
«اذا عرفت ما ذکرنا ظهر لک ان قاعدة التسامح مسالة اصولیه. . . » ; (11) یعنی اگر آن چه گفته شد، بشناسی، ظاهر می شود که قاعده تسامح، مساله اصولی است.
  
آخوند خراسانی نیز پس از مناقشه در صحت استدلال به اخبار «من بلغ » ، بر تعلق امر مولوی به احتیاط، احتمال چهارم (استحباب عمل) را تقویت کرده و می فرماید:
  
«ثم لا یبعد دلالة بعض تلک الاخبار علی استحباب ما بلغ علیه الثواب » ; (12) یعنی دور نیست دلالت برخی از این روایات، بر استحباب عملی که وعده پاداش برآن داده شده است.
  
محقق نائینی نیز پس از نقد و بررسی احتمالات اخبار «من بلغ » و بیان این که احتمال سوم (حجیت خبر ضعیف) و احتمال چهارم (استحباب عملی که بر انجامش وعده پاداش داده شده است) در اصل این که آن عمل، مستحب خواهد بود، شریک بکند، قول مشهور را تقویت کرده و می نویسد:
  
«و لا یبعد ان یکون الوجه الثانی اقرب کما علیه المشهور حیث ان بنائهم فی الفقه علی التسامح فی ادلة السنن و قد عرفت ان ظاهر العنوان لا ینطبق الا علی القول بالقاء شرائط الحجیة فی الخبر القائم علی استحباب » ; (13) یعنی دور نیست که وجه دوم (حجیت خبر ضعیف) به واقع نزدیکتر باشد; همان گونه که مشهور پذیرفته اند; زیرا روش آنان در فقه، تسامح در ادله مستحبات است و دانستی که ظاهر عنوان (روایات) منطبق نخواهد بود جز بر القای شرایط حجیت، در خبری که بر مستحبات دلالت دارد.
  
محقق اصفهانی ضمن اشکال بر مبنای کسانی که روایات را ارشاد به تفضل الهی و دادن ثواب بر انقیاد دانسته اند، احتمال چهارم (استحباب و محبوبیت عملی که بر انجامش وعده ثواب داده شده است) را تقویت می کند و می نویسد:
  
«اما الوعد بالثواب الخاص فلیس من الشارع بما هو عاقل و الا لحکم به سائر العقلاء بل بما هو شارع ترغیبا فی فعل تعلق به غرض مولوی فیکشف عن محبوبیة مولویة و مطلوبیة شرعیة » ; (14) یعنی اما وعده پاداش ویژه از سوی شارع، به عنوان این که شارع، عاقلی از عقلای عالم است، نیست، درغیر این صورت، همه عقلا باید چنین پاداشی را لازم بدانند، بلکه پاداش ویژه از سوی شارع، از باب ترغیب و تشویق به انجام دادن عملی است که غرض مولوی به آن تعلق گرفته است. بنابراین، از محبوبیت آن (امر)، مولوی بودن و مطلوب بودن پیش شارع کشف می شود.
  
آن چه ملاحظه شد، نظریات برخی از فقها بود که با تعابیر و بیانات مختلف، از روایات استفاده استحباب کرده اند.
 
تحقیق در مطلب
 
تحقیق در مطلب، از حوصله این نوشته خارج است. آنچه در این مختصر ممکن است به عنوان استدلال بر مطلب بیان شود، این است که اگر دلیلی دلالت کند بر این که فلان عمل، ثواب دارد، از دو صورت خارج نیست: یا آن عمل، در حد خود، اقتضای ترتب ثواب را دارد; مانند این که دلیل می گوید: «من سرح لحیته فله کذا» (هرکس ریشش را رها کند، برای او ثواب است) و یا این که عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست. اگر از دسته اول باشد، ترتب ثواب، کاشف از تعلق امر است و استحباب عمل ثابت می شود و اگر از دسته دوم باشد، ترتب ثواب، کاشف از تعلق امر نیست و در نتیجه، استحباب نیز ثابت نمی شود.
    
بنابر این، کسانی که از روایات، استفاده استحباب کرده اند، بر این باورند که ثواب بر ذات عمل است. بنابراین، کاشف از تعلق امر است; زیرا ذات عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست و کسانی که استحباب را استفاده نمی کنند، می گویند: ثواب بر عمل، مقید به احتمال امر و ثواب در این صورت، کاشف از امر نیست. و مهم ترین دلیل اینان عبارت است از حرف «فاء» در «فعمله » که در روایت آمده است. توضیح این که آنان می گویند: این فاء ظهور در تفریع دارد بنابراین، عمل، فرع بر ترتب ثواب و احتمال امر است بنابراین کاشف از امر نیست تا استحباب ثابت شود.
  
ولی ممکن است گفته شود که هر چند فاء ظهور در تفریع دارد، اما تفریع در این جا عبارت است از ترتیب عمل پس از عمل دیگر، نه تفریع به معنای علت و معلولی. بنابراین، منافاتی میان ظهور فاء و تفریع و ترتب ثواب بر ذات عمل نیست.
 
هم چنین ممکن است گفته شود فاء در «فعمله » عاطفه است. بنابراین، ترتب ثواب بر ذات عمل خواهد بود که مقتضی ثواب نیست و در نتیجه، کاشف از تعلق امر خواهد بود; همان گونه که شیخ انصاری بر این باور است. (15)
  
بنابراین، همان گونه که عرف از ترتب عقاب بر عملی، که در حد خود، مقتضی عقاب نیست، مانند عمل ذاتا مبغوض کشف می کند که نهی به آن تعلق گرفته است، هم چنین در موردی که عمل، در حد خود، مقتضی ثواب نیست، اگر ثوابی به آن تعلق بگیرد، کاشف از امر است.
  
این مطلب، در امور دیگر نیز جاری است که با بیان لازم ملزوم نیز بیان می شود. به بیان دیگر، در این موارد، از طریق دلالت اقتضا می توان امر را کشف کرد، البته ممکن است بر این استدلال، اشکالاتی وارد شود که در جای خود باید بدان پرداخته شود.
  
ب. احکام فقهی تربت سیدالشهدا (ع)
  
مدفن شهید، با ارزش و خاک شهید، الهام بخش آزادگی، رادمردی، ایثار و از خودگذشتگی است. تربت شهید، به ویژه ربت سیدالشهدا (ع) آثار و برکات بی شماری دارد و در آن، رازها، ناگفتنی ها و پیام های گوناگونی نهفته است.
  
تربت سیدالشهدا (ع) در میان همه خاک ها از این امتیاز برخوردار است که با خون خدا (ثار الله) آمیخته و عجین شده است. از این رو، جای تعجب نخواهد بود که خداوند به آن، ارزش و عظمتی دهد که شفای درد درمندان، مسجد عاشقان و عارفان، سبب امان جان و مال مسافران، مایه آرامش و غفران مردگان و برکت زندگی نوزادان باشد.
  
به بیان دیگر، تربت سیدالشهدا (ع) تا آن جا احترام دارد که در آغاز زندگی، کام نوزاد با آن متبرک می شود و در پایان زندگی، مراسم کفن و دفن انسان با آن معنویت می یابد. تربت سیدالشهدا (ع) از نگاه فقهی، موضوع احکام مختلفی است که روح، پیام و فلسفه هر یک، حفظ تداوم و احیای نهضت و قیام عاشورا است.
  
در این بخش، با این نگاه، برخی از این احکام را بررسی می کنیم.
  
1. حرمت اهانت
 
یکی از احکام تربت سیدالشهدا (ع) حرمت توهین به آن است. در جامع احادیث شیعه، مؤلف عنوان بابی را «حرمة التوهین بتربة قبر الحسین و ما ورد فی عقوبة من وهنها» (16) قرار داده و در آن، حدیثی طولانی را نقل کرده است مبنی بر این که شخصی به لت بی احترامی و اهانت به تربت سیدالشهدا (ع) گرفتار عذاب و آتش الهی شده است. (17)
  
فقها نیز فتوا داده اند که بی احترامی به تربت سیدالشهدا (ع) حرام است.
  
صاحب عروه در این باره می فرماید:
 
«واجب است پاک کردن نجاست از تربت امام حسین. . . و حرام است نجس کردن آن و فرقی نیست میان این که تربت از قبر شریف برداشته شود و یا از خارج قبر». (18)
 
فقهایی که بر عروه حاشیه زده اند این مساله را تلقی به قبول کرده و بر آن، حاشیه نزده اند.
 
2. برداشتن کام نوزادان
 
در روایات فراوانی ائمه (ع) دستور داده اند که در آغاز زندگی نوزاد، کام او با تربت سیدالشهدا (ع) برداشته و متبرک شود; از جمله:
 
«عن الحسین بن ابی العلاء قال: سمعت اباعبدالله (ع) یقول: حنکوا اولادکم بتربة الحسین (ع) فانها امان. (19) یعنی حسین، پسر ابی علا می گوید: شنیدم امام صادق (ع) می فرمود: کام فرزندانتان را با تربت سیدالشهدا بردارید. پس همانا امان در آن است.
  
روایات در این باره فراوان است. شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب الاستشفاء بتربة الحسین (ع) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد. . . » گشوده و در آن، چهارده روایت نقل کرده است. (20)
  
فقها نیز بر اساس ا ین روایات، بر استحباب برداشتن کام نوزادان با تربت سیدالشهدا (ع) فتوا داده اند. محقق حلی در مقام شمارش مستحبات مربوط به اولاد می نویسد:
 
«و تحنیکه بماء الفرات و تربة الحسین » ; (21) یعنی مستحب است کام نوزاد، با آب فرات و تربت سیدالشهدا (ع) برداشته شود.
  
شیخ انصاری نیز یکی از مستحبات را تحنیک شمرده و می نویسد:
  
«مستحب است شستن نوزاد، گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ و برداشتن کام او با آب فرات و تربت سیدالشهدا (ع). (22)
 
3. سجده بر تربت
  
مستحب است سجده نماز، بر تربت سیدالشهدا (ع) باشد. روایات بسیاری بر این مطلب دلالت دارد و بسیاری از محدثان، باب هایی را به این عنوان اختصاص داده اند; از جمله، شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب السجود علی تربة الحسین. . . » گشوده و چهار حدیث در آن آورده است; از جمله، مرسله صدوق:
  
«محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق (ع) السجود علی طین قبر الحسین ینور الی الارضین السبعه » ; (23) یعنی شیخ صدوق می گوید: امام صادق (ع) فرموده است: سجده بر تربت حسین، تا زمین هفتم را نورانی می کند.
  
فقها بر اساس همین روایات، بلکه طبق مضمون آن ها فتوا داده اند; از جمله، محقق یزدی می نویسد: «سجده بر زمین افضل است از سجده بر نباتات و کاغذ. و دور نیست که سجده بر زمین، افضل باشد از سجده بر سنگ. و افضل بر همه آن چه سجده صحیح است، سجده بر تربت امام حسین (ع) است. پس سجده بر آن، حجاب های هفت گانه را می درد و تا زمین هفتم را نورانی می کند». (24)
  
فقهایی که بر عروه حاشیه زده اند، بر این مساله، حاشیه ای ندارند و آن را تلقی به قبول کرده اند.
 
4. تهیه تسبیح
  
مستحب است از تربت سیدالشهدا (ع) تسبیح تهیه شود. در کتاب جامع احادیث الشیعه بابی را بانام «استحباب اتخاذ السبحة خصوصا من تربة الحسین و التسبیح بها وادارتها» (25) گشوده و بیش از شش روایت در این باره نقل کرده است; از جمله:
  
«محمد بن علی بن الحسین قال: قال الصادق:. . . و من کانت معه سبحة من طین قبر الحسین (ع) کتب مسبحا و ان لم یسبح بها» ; (26) یعنی شیخ صدوق می گوید: امام صادق (ع) فرموده است:. . . هر کس تسبیحی از تربت قبر امام حسین (ع) با او باشد، جزو تسبیح گویان نوشته می شود، هر چند با آن، تسبیح نگوید.
    
صاحب جواهر پس از تبیین کیفیت تسبیح می نویسد:
    
«مستحب است تسبیح موصوف، بلکه هر تسبیحی از خاک قبر امام حسین باشد». (27)
 
5. استشفا
  
روایات بسیازی درباره شفابخش بودن تربت سیدالشهدا (ع) وارد شده است. بسیاری از محدثان عالی مقام، ابواب و روایات گوناگونی را در باره استشفا به تربت و آداب آن گزارش کرده اند از باب نمونه:
  
در کتاب جامع احادیث الشیعه بابی با عنوان «باب الاستشفاء بتربة الحسین (ع) و التبرک بها و تقبیلها و جواز اکلها للاستشفاء» (28) گشود. و در آن، بیش از 26 روایت را در این باره نقل کرده است; از جمله:
  
«عن محمد بن سلیمان البصری، عن ابیه، عن ابی عبدالله (ع) قال: فی طین قبر الحسین (ع) الشفاء من کل داء و هو الدواء الاکبر» ; (29) یعنی محمد، پسر سلیمان بصری از پدرش نقل می کند امام صادق (ع) فرموده است: در تربت قبر حسین (ع) شفای هر دردی نهفته و بزرگ ترین دارو همان است.
  
روایات درباره شفابخش بودن تربت امام حسین (ع) فراوان است. افزون بر روایات، فقها نیز تصریح کرده اند که خوردن خاک، هر چند اندک حرام است، مگر تربت سیدالشهدا (ع). محقق حلی در کتاب شرایع می نویسد:
 
«خوردن حتی اندکی از خاک حلال نیست، مگر تربت سیدالشهدا. پس همانا خوردن آن به قصد استشفا جایز است ». (30)
   
صاحب جواهر پس از نقل کلام محقق حلی می فرماید:
   
«بی اختلاف، بلکه اجماع به هر دو قسم (منقول و محصل) بر آن قائم است، بلکه روایات در این باره، مستفیض و یا متواتر است ». (31)
 
حضرت امام خمینی (ره) نیز در تحریرالوسیله می نویسد:
 
«خاک قبر سیدالشهدا از دیگر خاک ها (از حرمت خوردن) استثنا شده است ». (32)
 
6. مخلوط کردن با حنوط
 
از جمله آداب و احکام مراسم به خاک سپاری میت، این است که مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) با حنوط مخلوط شود و سپس در مواضعی که قرار است مالیده شود، مانند مواضع سجده، مورد استفاده قرار گیرد.   
  
شیخ حر عاملی بابی را تحت عنوان «استحباب وضع التربة الحسینیه مع المیت فی الحنوط. . . » گشوده و در آن روایاتی را نقل کرده; است از جمله:
   
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری قال: کتبت الی الفقیه (ع) اساله عن طین القبر یوضع مع المیت فی قبره هل یجوز ذلک ام لافاجاب (و قرات التوقیع و منه نسخت): توضع مع المیت فی قبره و یخلط بحنوط، ان شاءالله » ; یعنی جعفر حمیری می گوید: طی نامه ای از فقیه (امام زمان) (ع) پرسیدم: خاک قبر (امام حسین) را همراه مرده در قبر می گذارند، آیا جایز است؟ آن حضرت پاسخ داد (و من خودم پاسخ را با مهر شریف خواندم و از آن نسخه برداری کردم): با میت در قبر بگذارند و آن را با حنوط مخلوط کنند، ان شاءالله.
  
فقها نیز از جمله مستحبات مراسم به خاک سپاری میت را مخلوط کردن اندکی از تربت سیدالشهدا (ع) با کافور بیان کرده اند صاحب عروه می نویسد:
  
«مستحب است مخلوط کردن مقداری از تربت قبر امام حسین (ع) با کافور ولیکن نباید باآن، جاهایی از بدن میت، که با رعایت احترام تربت منافات دارد، مسح شود». (33)
  
در این مساله، فقیهانی که بر عروه حاشیه دارند، جز آیة الله مرعشی، که حاشیه توضیحی دارد، کسی حاشیه ای به عنوان رد نزده است.
  
7. نوشتن آیات و شهادت (توحید، نبوت و امامت) بر کفن
  
بسیاری از فقها تصریح کرده اند که مستحب است بر کفن میت، شهادت بر توحید، نبوت و امامت و همانند آن نوشته شود و نیز تصریح کرده اند که این کتابت، با تربت سیدالشهدا (ع) باشد شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب کتابة اسم المیت علی الکفن و انه یشهدان لااله الا الله و یکون ذلک بطین قبر الحسین (ع)» گشوده است و از جمله روایاتی که در آن نقل کرده است، این روایت است:
  
«محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری عن صاحب الزمان (ع) انه کتب الیه: قد روی لنا عن الصادق (ع) انه کتب علی ازار اسماعیل، ابنه: اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله. فهل یجوز لنا ان نکتب مثل ذلک بطین القبر ام غیره؟ فاجاب: یجوز ذلک و الحمدلله » ; یعنی عبدالله، پسر حمیری، از امام زمان (ع) می پرسد: روایت شده است که امام صادق (ع) بر کفن (لنگ) فرزندش نوشت: اسماعیل شهادت می دهد که لا اله الا الله. آیا جایز است ما نیز این گونه با خاک قبر (امام حسین) یاغیر قبر بنویسیم؟ آن حضرت پاسخ داد: جایز است.
   
فقها نیز فتوا داده اند که مستحب است نام ائمه، آیات و دعای جوشن، با تربت سیدالشهدا (ع) بر کفن مرده نوشته شود از جمله، صاحب جواهر در مقام توضیح کلام محقق حلی، مبنی بر استحباب نوشتن آیات و ادعیه با تربت، می نویسد:
  
«از آن چه گفته شد، دلیل آن چه را بسیاری از فقها فرموده اند، روشن می شود، بلکه در جامع المقاصد و کشف اللثام به فقها نسبت داده اند استحباب نوشتن (نام ائمه، آیات و شهادت بر توحید، نوبت و امامت) با تربت سیدالشهدا را به علت رعایت وظیفه نوشتن و (احترام) تربت ».
 
صاحب عروة نیز در مقام بیان مستحبات تکفین میت می فرماید:
 
«بهتر این است که دعاهای مذکور (قرآن، جوشن کبیر و حدیث سلسلة الذهب) با تربت قبر سیدالشهدا باشد». (34)
 
8. همراهی با مرده در قبر
 
از کارهایی که مستحب است برای میت انجام داده شود، همراهی مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) با میت، در حنوط و کفن و قبر است.
 
شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب وضع التربة الحسینیة مع المیت فی الحنوط و الکفن و فی القبر» گشوده است و در آن، سه روایت را نقل کرده است; از جمله:
 
«علامه حلی در منتهی المطلب نقل کرده زنی که زنا می کرد و فرزندانش را از ترس خانواده می سوزاند، مرد. پس از دفن، زمین او را نپذیرفت. او را در جای دیگر دفن کردند دوباره زمین گشوده شد. خانواده او به حضور امام صادق (ع) آمده و داستان را گزارش کردند. حضرت از اعمال زن پرسید. مادر گناه او را بازگو کرد.
 
امام صادق (ع) فرمود: زمین این زن را نمی پذیرد; زیرا وی بندگان خدا را به عذاب الهی (آتش) عذاب می کرد. در قبر او مقداری از تربت امام حسین (ع) بگذارید. چون این کار را کردند، خداوند آن زن را (به وسیله خاک) پوشاند».
 
گفتنی است که آن چه از این روایت استفاده می شود، گذاشتن تربت در داخل قبر است و این غیر از استحباب مخلوط کردن تربت با حنوط است.
 
9. استحباب خوردن تربت سیدالشهدا (ع) به قصد تبرک، در عصر عاشورا
 
از جمله احکام و آداب روز عاشورا، زیارت امام حسین (ع) و خودداری از خوردن غذا و آب تا بعدازظهر و سپس خوردن مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) است. شیخ طوسی می نویسد:
 
«و یستحب صیام هذا العشر فاذا کان یوم عاشورا امسک عن الطعام و الشراب الی بعد العصر ثم یتناول شیئا من التربة » ; (35)
 
یعنی مستحب است که ده روز اول محرم (دهه عاشورا) روزه گرفته شود و چون روز عاشورا فرا رسید، از خوردن و آشامیدن خودداری کن تا بعد از عصر. سپس مقداری از تربت سیدالشهدا را بخور.
 
از این مطلب و همانند آن استفاده می شود که افزون بر این که خوردن مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) به قصد استشفا جایز است، در عصر روز عاشورا خوردن مقداری از تربت، پس از امساک (نه نیت روزه) نیز جایز است. صاحب جواهر در این باره می نویسد:
  
«به هر حال، خوردن خاک قبر امام حسین برای غیر استشفا، از جمله، به قصد تبرک در عصر روز عاشورا جایز نیست. . . این مطلب، درکلام بعضی از فقها تصریح شده است و کلام بعضی دیگر، در این مطلب ظهور دارد، در حالی که شیخ طوسی با آن مخالفت کرده و خوردن خاک قبر سیدالشهدا را به قصد تبرک، در عصر عاشورا جایز دانسته است ». (36)
  
10. افطار در عید فطر باتربت
 
در عید فطر مستحب است روزه با مقداری از تربت سیدالشهدا (ع) افطار شود. شیخ حر عاملی بابی را با نام «استحباب الافطار یوم الفطر علی تمر وتربة حسینیة. . . » گشوده و از جمله احادیثی که در آن نقل کرده، عبارت است از:
 
«علی بن محمد النوفلی قال: قلت لابی الحسن (ع): انی افطرت یوم الفطر علی طین و تمر. فقال لی: جمعت برکة و سنة » ; (37) یعنی علی، پسر محمد نوفلی می گوید: به امام رضا (ع) عرض کردم: من روز عیدفطر با تربت و خرما افطار کردم حضرت فرمود: میان برکت و سنت جمع کرده ای.
 
هر چند بر اساس روایات «من بلغ » می توان استحباب افطار روزه عید فطر و قربان را پذیرفت، اما برخی از فقها، از جمله، محقق نراقی تنها با قصد استشفا خوردن تربت را جایز دانسته است و درغیر این صورت، مرجع، همان ادله حرمت اکل خاک است. (38)
  
در هر صورت، فقها درباره استحباب این مورد اختلاف نظر دارند. بعضی از فقها استحباب را پذیرفته اند. صاحب جواهر می نویسد:
 
«در هر صورت، خوردن خاک قبر سیدالشهدا تنها برای استشفا جایز است، نه غیر آن، هر چند برای تبرک در عصر عاشورا و روز عیدفطر و عید قربان باشد. این مطلب، صریح کلام بعضی و ظهور کلام دیگران است، در حالی که شیخ طوسی با آن مخالفت کرده است. او در کتاب مصباح، خوردن خاک سیدالشهدا را در عصر عاشورا و عید فطر و عید قربان جایز دانسته است ». (39)
  
محدث عالی مقام، شیخ عباس قمی، در آداب روز عید فطر می نویسد:
 
«شیخ مفید فرموده: مستحب است تناول کردن مقدارکمی از تربت سیدالشهدا علیه السلام که شفا است از برای هر دردی ». (40)
  
11. همراهی تربت برای امان
  
روایاتی دلالت دارد بر این که همراه داشتن تربت سیدالشهدا برای امان و دوری از ترس، مستحب است. در جامع احادیث الشیعه بابی را با عنوان «استحباب استصحاب تربة الحسین للامان و دفع الخوف » گشوده شده و از جمله روایاتی که در آن نقل شده، این روایت است:
 
«عن الصادق (ع). . . اذا اراد احدکم ان یکون آمنا من کل خوف فلیاخذ السبحة من تربته. . . ثم یضعها فی جیبه فان فعل ذالک فی الغداة فلایزال فی امان الله حتی العشاء و ان فعل ذلک فی العشاء فلا یزال فی امان الله حتی الغداة » ; (41)
 
صاحب جواهر در مقام بیان آن چه مستحب است با مسافر باشد، می نویسد:
 
«سزاوار است برای مسافر و غیرمسافر، همراهی مقداری از تربت امام حسین (ع) زیرا این تربت، موجب امان از هرگونه ترس و موجب شفای هرگونه دردی است ». (42)
 
12. همراهی با اثاثیه
 
مستحب است از خاک قبر امام حسین (ع) در میان اثاثیه گذاشته شود. در این باره نیز روایاتی نقل شده است. در جامع احادیث الشیعه، در بابی با نام «باب استحباب وضع الطین من قبر الحسین (ع)، فیما بین المتاع » روایاتی نقل شده است; از جمله:
 
«محمد بن عیسی الیقطینی قال: بعث الی ابی الحسن الرضا (ع). . . رایت فی اصفاف الثیاب طینا فقلت للرسول: ما هذا؟ فقال: لیس یوجه بمتاع الاجعل فیه طینا من قبر الحسین (ع) ثم قال الرسول: قال ابوالحسن (ع) هو امان باذن الله » ; یعنی محمد بن عیسی یقطینی می گوید: امام رضا (ع) برایم مقداری لباس فرستاد. . . در میان لباس ها مقداری خاک دیدم. از مامور پرسیدم: این خاک ها چیست؟ پاسخ داد: امام رضا هیچ گاه اساسی را به جایی نمی فرستد، مگر این که در آن، مقداری از خاک قبر امام حسین قرار می دهد. سپس فرستاده گفت: امام رضا می فرماید: این خاک، موجب حفظ اثاثیه است به خواست خدا.
 
13. بوییدن و بوسیدن تربت سیدالشهدا (ع)
 
در روایات، افزون بر استشفا با تربت سیدالشهدا (ع) بوسیدن و مالیدن آن بر اعضای بدن نیز توصیه شده است. در جامع احادیث الشیعه، در بابی با نام «باب استشفاء بتربة الحسین. . . و تقبلیها. . . » بیش از هشت روایت نقل شده است; از جمله:
 
«عن زید بن ابی اسامة قال: کنت فی جماعة من عصابتنا بحضرة سیدنا الصادق (ع) فاقبل علینا ابوعبدالله (ع) فقال: ان الله تعالی جعل تربة جدی الحسین (ع) شفاء من کل داء و امانا من کل خوف فاذا تناولها احدکم فلیقبلها و لیضعها علی عینیه و لیمرها علی سایر جسده. . . » ; (43) یعنی زید، پسر اسامه می گوید: با گروهی در محضر امام صادق بودیم. پس آن حضرت رو به ما آورد و فرمود: خداوند متعال تربت جدم حسین را شفای هر درد و امان از هر ترس قرار داده است. پس اگر یکی از شما خواست آن را تناول کند، آن را ببوسد و بر چشمانش قرار دهد و بر دیگر اعضای بدن بکشد.
 
14. غسل کردن برای برداشتن تربت
  
صاحب عروة الوثقی در مقام بیان غسل های مستحب، غسل برای برداشتن از تربت سیدالشهدا (ع) را مستحب دانسته است. وی می نویسد:
  
«الثانی عشر للاخذ تربة قبر الحسین (ع)» ; (44) یعنی دوازدهم، غسل کردن برای برداشتن از تربت قبر امام حسین (ع) مستحب است.
 
فقهای صاحب حاشیه بر عروه بر این مساله حاشیه نزده و آن را تلقی به قبول کرده اند. محقق آملی، شارح عروة الوثقی در مقام استدلال کلام سید می نویسد:
 
«ففی مصباح السید روی فی اخذ التربة انک اذا اردت اخذها فقم فی آخر اللیل و اغتسل و البس اطهر ثیابک (و فی البحار) عن المزار الکبیر عن الباقر (ع) اذا اردت ان تاخذ التربة فتعمد لها آخر اللیل و اغتسل لها بماء الفرات. . . » ;
         
یعنی در مصباح سید روایت کرده است که هرگاه خواستی تربت را برداری، پس در آخر شب به پا خیز و غسل کن و بهترین لباس هایت را بپوش. . . و در کتاب بحار از مزار کبیر از امام باقر (ع) نقل شده هرگاه خواستی تربت را برداری، در آخر شب، با آب فرات غسل کن. (45)
 
15. استحباب تبرک به کربلا
 
روایاتی در باره فضیلت و احترام کربلا نقل شده است. در برخی از آن ها به تبرک جستن به کربلا نیز اشاره شده است. محدث عالی مقام شیخ حر عاملی بابی را با نام «باب استحباب التبرک بکربلاء» گشوده و در آن هفت روایت را نقل کرده است; از جمله:
 
«عن صفوان الجمال قال: سمعت ابا عبدالله (ع) یقول: ان الله فضل الارضین و المیاه بعضها علی بعض. . . و ان کربلاء و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله و بارک علیه فقال لها تکلمی بما فضلک الله فقالت: انا ارض الله المقدسه المبارکة، الشفاء فی تربتی و مائی » ; یعنی صفوان جمال می گوید: شنیدم که امام صادق (ع) می فرمود خداوند برخی از زمین ها و آب ها را بر برخی دیگر ترجیح و فضیلت داده. . . و همانا کربلا و آب فرات، اول زمین و آبی هستند که خداوند آن ها را مقدس ساخته و در آن ها برکت قرار داده است. پس خداوند به کربلا خطاب کرد به آن چه خداوند تو را فضیلت داده، سخن بگو. پس کربلا گفت: من زمین مقدس و مبارک الهی هستم و تربت و آب من شفا است.
 
16. بطلان فروش تربت به کافر
 
در فقه، این مساله مطرح است که آیا فروش عبد مسلمان به مشتری غیرمسلمان جایز است یا نه؟ در این مساله، فقها اختلاف نظر دارند. محقق حلی در مقام تبیین شروط خریدار و فروشنده می فرماید:
 
«اگر مبیع عبد مسلمان باشد، باید مشتری مسلمان باشد، هر چند گفته شده است که اگر مشتری کافر باشد، معامله صحیح است ولیکن مجبور می شود بر فروش و اما قول اول (عدم جواز) اشبه است ». (46)
 
صاحب جواهر پس از استدلال بر قول اول، می فرماید:
 
«فاضل و فقهای پس از او ملحق کرده اند به عبد مسلم، مصحف. . . و کتاب های حدیث و تفسیر و مزارات و خطب و مواعظ و دعا و تربت حسینی را. . . ». (47)
 
در هر صورت، طبق نظر این فقها فروش تربت امام حسین (ع) به مشتری کافر جایز نیست. تفصیل این مساله، از حوصله و موضوع این نوشته خارج است.
 
17. تخییر میان قصر و اتمام در حائر حسینی
 
از جمله احکام مربوط به کربلا و تربت حسینی، از تخییر مسافر میان قصر و تمام خواندن نماز است. صاحب عروه الوثقی در این باره می نویسد:
  
«اقو ی این است که مسافر، میان قصر و تمام، در چهار مکان مخیر است و این چهار مکان عبارتند از: مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و حائر حسینی; ولی تمام خواندن افضل و قصر احوط است. . . ». (48)
    
بر این بخش از مساله، فقهای صاحب حاشیه بر عروه نظری بر خلاف نداده اند و آن را پذیرفته اند. آیة الله حکیم در مقام تبیین مساله می نویسد: «این مطلب، میان فقها مشهور است در حد نزدیک به اجماع، هر چند در سرائر و مفتاح الکرامه ادعای اجماع شده است; به علت وجود اخبار فراوان، که در میان آن ها خبر صحیح و موثق هست و در فهرست وسایل، تعداد آن ها 34 حدیث است ». (49)
 
در اصل این مساله، اختلافی نیست، هر چند در محدوده آن اختلاف وجود دارد.
 
حضرت امام خمینی می فرماید:
 
«اقوا این است که همه روضه شریفه، داخل در عنوان حائر است. پس از طرف سر مبارک تا پنجره متصل به رواق و از طرف پا تا در متصل به رواق و از پشت تا مسجد و الحاق رواق شریف، خالی از قوت نیست، هر چند احتیاط واجب، قصر است ».
 
مباحث دیگر
 
مباحث دیگری درباره تربت سیدالشهدا (ع) در کتاب های فقهی مطرح شده است که از حوصله این نوشته خارج است; از جمله:
 
الف. روایات درباره به وسعت مکانی که خاک آن موضوع احکام یاد شده است، مختلف است. (50) صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «من این یؤخذ طین قبر الحسین (ع) و کیف یؤخذ» گشوده و روایات مختلفی را نقل کرده است. در بعضی قبر شریف و در بعض دیگر، شعاع یک فرسخ در یک فرسخ. . . آمده است. حضرت امام خمینی در این باره می نویسد:
 
«قدر متیقن، خاک قبر شریف و جاهایی که عرفا به آن ملحق است، محکوم به احکام تربت است و احوط عبارت است از اکتفا به قبر شریف ». (51)
 
ب. درباره مقدار نیز اختلاف است. امام خمینی در این باره می فرماید:
 
«جایز نیست خوردن بیش تر از اندازه یک نخود متوسط ». (52)
 
ج. درباره خوردن نیز اختلاف شده است. امام خمینی می فرماید:
 
«خوردن تربت به سه شکل جایز است: 1. خوردن خاک. 2. مخلوط کردن با آب. 3. مخلوط کردن با شربت ». (53)
 
ج. احکام عزاداری سیدالشهدا (ع)
 
بزرگ داشتن یاد و خاطره امامان، به ویژه حضرت سیدالشهدا (ع) مورد سفارش اکید ائمه (ع) بوده است. آنان خود نیز در برپایی مجالس عزا نهایت اهتمام را داشته اند امام رضا (ع) می فرماید:
 
«کان ابی اذا دخل شهر المحرم لا یری ضاحکا و کانت الکابة تغلب علیه حتی یمضی منه عشرة ایام فاذا کان یوم العاشر کان ذالک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه ». (54) یعنی هنگامی که ماه محرم فرا می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید و غم و اندوه بر او چیره می شد تا روز عاشورا و روز عاشورا روز مصیبت، اندوه و گریه او بود.
 
عاشورا و زنده نگه داشتن خاطرات آن، امروز در متن زندگی شیعه رسوخ و در عمق باورهای او جریان یافته است. تشکیل مجالس عزاداری و سوگواری، فرهنگی است برخوردار از همه ارزش های الهی و انسانی. شرکت در مجالس ماتم و عزا، اعتراض و جبهه گیری علیه همه زشتی ها و پلیدی ها و حمایت از مظلومان تاریخ است. مجالس عزاداری، در طول تاریخ شیعه، آثار و برکات بی شماری داشته است; از جمله، تداوم و احیای نهضت عاشورا. امام خمینی (ره) در این باره می فرماید:
 
«الان هزار و چهار صد سال است که با این منبرها، با این روضه ها و با این مصیبت ها با این سینه زنی ها ما را حفظ کرده اند. . . هر مکتبی تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد، تا پایش سر و سینه زن نباشد، حفظ نمی شود». (55)
  
تاریخ عزاداری برای سیدالشهدا (ع) به درازای تاریخ تولد بشر (حضرت آدم) است. برای سیدالشهدا (ع) نه تنها آدم و انبیا (56) و رسول الله (57) و علی و فاطمه (58) مجلس عزاداری به پا کرده اند بلکه فرشتگان الهی در سوگ آن حضرت، اقامه ماتم کرده اند. (59)
 
امروز بسیاری از متفکران ادیان الهی، برای امام حسین (ع) و مراسم او احترام قائلند. یک کشیش مسیحی می نویسد:
 
«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی برمی افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا می کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا می خواندیم ». (60)
 
ژوزف فرانسوی درباره اهمیت و آثار و برکات عزاداری، مطالب بسیاری دارد; از جمله:
 
«خود شیعه هم به این فایده ای که در کارهایشان وجود دارد، متوجه نیستند و گمان می کنند که تنها ثواب اخروی کسب می کنند; ولی هر عملی که در این جهان انجام می شود، بی شک در اجتماع اثر می گذارد. . . ما اگر می بینیم که در هند شیعیان بسیاری وجود دارند، در اثر اقامه ماتم و عزاداری حسین است ». (61)
 
ماربین آلمانی دراین باره می نویسد:
  
«بی اطلاعی بعضی از تاریخ نویسان ما موجب شده است که عزاداری شیعه را به جنون و دیوانگی نسبت دهند; ولی اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زده اند. ما در میان ملل و اقوام، مردمی مانند شیعه، پرشور و زنده ندیده ایم; زیرا شیعیان به واسطه به پا کردن عزاداری حسین، سیاست های عاقلانه ای را انجام داده و نهضت های مذهبی ثمربخش را به وجود آورده اند. . . ما اگر پیروان و مبلغان خود را با آن همه مخارج هنگفت و صرف نیرو و دلار با شیعه و مبلغین آن قیاس کنیم، خواهیم دید که مسیحیت به اندازه یک دهم شیعه پیشرفت نکرده است. . . من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان، شهید شدن حسین و آن رویدادهای غم انگیز است ». (62)
 
در هر صورت، عزاداری برای سیدالشهدا (ع) از نگاه فقها موضوع احکامی است که هر یک از آن ها در تداوم و استمرار هضت حسینی نقش به سزائی داشته است. در این بخش، برخی از آن احکام بررسی می شود.
 
1. تسلیت گویی
  
از کارهای مستحب در روز عاشورا تسلیت گویی شیعیان به یکدیگر است. در روایات از ائمه اطهار (ع) نقل شده است که اصل تسلیت گویی به صاحب عزا امری پسندیده است و طبق قاعده تسامح در ادله سنن مستحب است; از جمله، در روایتی از رسول خدا (ص) نقل شده است:
  
«من عزی مصابا فله مثل اجره ». (63) یعنی هر کس مصیبت دیده ای را تسلیت گوید، پاداشی همانند او دارد.
  
در خصوص روز عاشورا روایت شده است که شیعیان به یکدیگر بگویند: «اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدی من آل محمد علیهم السلام ». (64)
 
2. سلام کردن بر حسین (ع) در هر روز
 
محدث عالی مقام، شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان بابی را با عنوان «استحباب التسلیم علی الحسین (ع) و الصلاة علیه من بعید و قریب، کل یوم » گشوده و در آن، روایاتی را نقل کرده است; از جمله:
 
«قال: حسین بن ثویر کنت انا و یونس بن ظبیان عند ابی عبدالله و کان اکبرنا سنا فقال له: انی کثیرا ما اذکر الحسین (ع) فای شیی اقول؟ قال: قل: صلی الله علیک یا ابا عبدالله تعید ذلک ثلاثا فان السلام یصل الیه من قریب و بعید». (65)
 
حسین، پسر ثویر می گوید: من و یونس پسر ظبیان در محضر امام صادق (ع) بودیم و یونس سنش از ما بیش تر بود یونس به حضرت عرض کرد: من بسیاری از اوقات به یاد حسین (ع) هستم، پس چه جمله ای را بگویم؟ حضرت فرمود: بگو: « صلی الله علیک یا اباعبدالله ». این درود را سه بار تکرار کن. پس همانا سلام به آن حضرت می رسد، از دور باشد یا نزدیک.
 
3 و 4. استحباب سرودن شعر و نوحه سرایی
   
از موضوعات فقهی درباره واقعه عاشورا و امام حسین (ع) سرودن شعر است که هم شامل سرودن شعر و هم شعرخوانی (نوحه سرایی) می شود. روایاتی نیز در این باره نقل شده است; از جمله:
  
«عن ابی عمارة المنشد عن ابی عبدالله (ع) قال: قال لی: یا ابا عمارة! انشدنی فی الحسین بن علی. قال: فانشدته فبکی ثم نشدته فبکی. قال: فوالله مازلت انشده و یبکی حتی سمعت البکاء من الدار. قال: فقال یا اباعماره: من انشد فی الحسین بن علی شعرا فابکی خمسین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی ثلاثین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرین فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی عشرة فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فابکی واحدا فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فبکی فله الجنة و من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنة ». (66)
  
یعنی ابی عماره منشد از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت به او فرمود: ای اباعماره! درباره حسین برایم شعر بخوان. من شعر خواندم. پس گریه کرد سپس شعر خواندم دوباره گریه کرد ابا عماره می گوید: سوگند به خدا همواره شعر می خواندم و آن حضرت گریه می کرد تا این که صدایش از بیرون خانه شنیده می شد. آن حضرت فرمود: ای اباعماره! هر کس درباره حسین شعری بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و سی نفر را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و بیست نفر را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و گریه کند، بهشت برای او است و هر کس شعری بخواند و خودش را به گریه بزند، بهشت برای او است.
  
5. آرزوی بودن با امام حسین
  
آرزوی شهادت و رستگار شدن در رکاب سیدالشهدا (ع) برای عاشقان آن حضرت، از بهترین آرزوهاست به ویژه برای کسانی که شهادت را فوز عظیم و اوج قرب و کمال می دانند.
  
در بسیاری از زیارات آن حضرت، به این مطلب اشاره شده است; از جمله، زیارت اول سیدالشهدا (ع):
 
«فلیت انی معکم فافوز فوزا عظیما». (67)
  
نیز در زیارت ششم آمده است:
 
«یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزا عظیما». (68)
 
پر واضح است که چنین آرزویی می تواند در تداوم و استمرار حرکت عاشورا بسی نقش آفرین باشد، به ویژه با توجه به این که به فرموده امام صادق (ع) هر روز عاشورا و هر زمین کربلا است. (69) این مطلب، در ایران اسلامی، در زمان جنگ تحمیلی، به گونه احسن تجلی کرد و بسیاری از آرزومندان رکاب آن حضرت، سرزمین ایران را کربلا دانسته و از نظام جمهوری اسلامی که ثمره خون شهدای کربلا بود، دفاع کردند.
  
در روایات نیز بر آرزوی بودن در رکاب آن حضرت تاکید شده است; از جمله، در روایت ریان آمده است:
 
«عن الرضا (ع) فی حدیث. . . یابن شبیب ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین (ع) فقل متی ذکرتهم: یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیما». (70) یعنی ریان، پسر شبیب در حدیثی طولانی از امام رضا (ع) نقل می کند. . . ای پسر شبیب! اگر تو را ثواب و اجر مثل کسی که با حسین شهید شده، خوشحال می کند، پس هرگاه به یاد آنان افتادی، بگو: ای کاش با آنان بودم، پس به فوز بزرگ دست می یافتم.
 
با توجه به این که در این روایت آمده است که ثواب آرزوی بودن با سیدالشهدا (ع) مانند ثواب کسانی است که در رکاب آن حضرت شهید شده اند، براساس احادیث «من بلغ » می توان گفت که چنین آرزویی مستحب است و فلسفه آن، آمادگی کامل برای استمرار بخشیدن به حرکت عاشورا و ارزش هایی است که شهیدان کربلا برای آن ها به شهادت رسیدند.
  
6. گریه بر سیدالشهدا (ع)
  
گریه کردن و گریاندن، سلاح برنده ای است که پیامش اعتراض به ستم گران و جباران تاریخ است، مبنی بر این که آنان با آه و ناله جان سوز مظلومان، به ذلت و خاری کشانده خواهند شد. هر قطره اشک، گلوله ای است بر قلب ستم گران بی رحم تاریخ. گریه کردن بر سیدالشهدا (ع) ثمره محبتی است برخاسته از عشق و علاقه به حسین بن علی (ع) و یاران با وفایش و همین گریه، موجب پیدایش رابطه ای وثیق و ناگسستنی میان ما و سالار شهیدان، در طول تاریخ است.
 
گریه کردن بر امام حسین (ع) نه تنها مایه شرافت و افتخار انسان های دلباخته است، بلکه سبب مباهات زمین و آسمان، نباتات و حیوانات، صحراها و دریاها نیز هست نهضت عاشورا با همین گریه ها حفظ و استمرار یافته است. امام خمینی در این باره می فرماید:
 
«گریه کردن بر عزای امام حیسن، زنده نگه داشتن نهضت و زنده نگه داشتن همین معنا است که یک جمعیت کمی در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد. . . آن ها از همین گریه ها می ترسند برای این که گریه ای است که گریه بر مظلوم است ». (71)
 
در جای دیگر می فرماید:
 
«گریه کردن بر شهید، زنده نگه داشتن نهضت است ». (72)
 
از این جا فلسفه دستورهای مؤکد ائمه اطهار (ع) به علاقه مندان و شیعیان، برای گریستن و گریاندن روشن می شود. امام رضا (ع) به ریان بن شبیب می فرماید:
 
«اگر بر چیزی گریه می کنی، بر حسین بن علی گریه کن که او را هم چون گوسفند سر بریدند». (73)
 
گفتنی است که گریه اقسامی دارد: 1. گریه عجز; 2. تزویر; 3. پشیمانی; 4. شوق; 5. رحم; 6. غم و اندوه; 7. فراق و دوری.
 
بی شک گریه قسم اول و دوم و سوم، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم نیز هست; ولی گریه های دیگر، هر کدام به جای خود، پسندیده و دارای اجر و ثواب است.
 
در هر صورت، گریه در استمرار و احیای صحنه های عاشورا نقش اساسی داشته و خواهد داشت. از این رو، موضوع احکام فقهی قرار گرفته است که به بعضی از آن ها اشاره می شود.
 
از جمله مستحباتی که روایات بسیاری در باره آن نقل شده است، گریه بر مصیبت های وارده بر سیدالشهدا (ع) و خاندان او است. محدث عالی مقام شیخ حر عاملی بابی را با نام «باب استحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب. . . » گشوده و در حدود بیست روایت را در آن نقل کرده است. (74) علامه مجلسی نیز بابی را با نام «باب ثواب البکاء علی مصیبته و مصائب سائر الائمه. . . » (75) گشوده و در آن، 38 روایت را نقل کرده است. در جامع احادیث الشیعه نیز بابی با عنوان «باب انه یستحب البکاء لما اصاب اهل بیت النبی (ص) خصوصا الحسین » (76) وجود دارد که در آن، بیش از 27 روایت نقل شده است; از جمله:
 
«عن فضیل بن یسار عن ابی عبدالله (ع) قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر». (77) یعنی فضیل، پسر یسار از امام صادق (ع) نقل می کند که هر کس نام ما پیش او برده شود و چشمانش اشک آلود گردد هر چند به اندازه بال مگس، خداوند گناهانش را خواهد بخشید، گرچه در حد کف دریا (کنایه از فراوانی) باشد.
 
8. تباکی
 
از مستحبات در باره حادثه عاشورا تباکی، یعنی خود را در مصیبت سیدالشهدا (ع) گریان نشان دادن و یا حالت گریه به خود گرفتن است. در این باره احادیث فراوانی نقل شده است; از جمله، در حدیث قدسی آمده است:
 
«یا موسی! ما عبد من عبیدی فی ذلک الزمان بکی او تباکی و تعزی علی ولد المصطفی الا و کانت له الجنة ثابتا فیها». (78)
 
یعنی ای موسی! هیچ بنده ای از بندگان، درعصر آخرالزمان نیست که در عزای فرزند مصطفی (حسین) گریه کند و یا خود را گریان نشان دهد، مگر این که بهشت برای اوست و در آن، ثابت و برقرار است.
 
و یا در روایت دیگر آمده است:
 
«من انشد فی الحسین شعرا فتباکی فله الجنه ». (79)
 
یعنی هر کس در باره حسین (ع) شعری بگوید و تباکی کند، بهشت برای او است.
 
بنابراین، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن، ممکن است گفته شود که تباکی در عزای سیدالشهدا (ع) مستحب است.
 
مصادیق عزاداری
 
همان گونه که پیش از این گفته شد، عزاداری سرور و سالار شهیدان، در عصر ما شکل ها و مصادیق گوناگونی دارد. برخی از این نمونه ها درعصر ائمه اطهار (ع) نبوده است تا روایتی در باره آن وارد شود ولی از آنجا که اصل اقامه عزا و ذکر مصیبت، عملی ممدوح و بر اساس احادیث تسامح در ادله سنن، مستحب است، می توان گفت که هر چیزی که جنبه عزاداری و مصداق ذکر مصیبت باشد، محکوم به حکم عزاداری است، مگر آن مصادیقی که با عنوان ثانوی و یا به علل دیگر، خارج از این حکم باشد. در این جا شایسته است فهرست مهم ترین مصادیق عزاداری، بیان شود و گفتنی است مصادیق عزاداری، به حسب زمان و مکان و اهمیت، تفاوت دارند 1. نوحه خوانی; 2. شبیه خوانی (تعزیه) 3. سینه زنی و زنجیر زنی; 4. بر پایی مجالس روضه; 5. سیاه پوشی و برافراشتن پرچم های سیاه; 6. مالیدن گل بر سر و صورت و پشیانی 7. خواندن زیارت عاشورا; 8. سفره انداختن به یاد امام حسین (ع) و یاران ایشان.
 
تحریف در مراسم عاشورا
 
عزاداری سیدالشهدا (ع) به علت برکات و آثار بی شماری که دارد، مورد تهاجم دشمنان اسلام و آن حضرت بوده و خواهد بود. درتاریخ، گروه ها و افراد بسیاری به شکل های گوناگون، همت و تلاش خود را برای از بین بردن شعایر حسینی و محو آثار و برکات آن، به کار گرفته اند، در گذشته، حکام اموی و عباسی و در عصر حاضر، گروهای وهابی مسلک را می توان نام برد.
 
پرواضح است که این تبلیغات، نه تنها در شور و شوق دلباختگان حسینی اثر منفی ندارد، بلکه اثر مثبت نیز دارد; اما گاهی برخی رفتارهای شیعیان و عاشقان آن حضرت، به عنوان عزاداری سبب می شود که این فرهنگ غنی و ژرف، به انحراف کشیده شود. از این رو، بر عالمان دینی و عاشقان حسینی فرض است که برای جلوگیری از تحریف این مراسم بکوشند و در این راه، از هرگونه افراط و تفریط بپرهیزند.
 
خوشبختانه بسیاری از فقها و عالمان دلداده و آگاه، به این مساله حساسیت نشان داده و در موارد مختلف، برخی از تحریفات را تبیین کرده اند، که از جمله، حضرت امام خمینی شهید مطهری (80) و مقام معظم رهبری را می توان نام برد مقام معظم رهبری در ارتباط با عزاداری مطالب فراوانی را گوشزد کرده اند; از جمله:
 
«این عزاداری های سنتی، مردم را به دین نزدیک می کند. . . این یک کار غلطی است که عده ای قمه ها را بگیرند به سر خود بزنند و خون بریزد. این کار یعنی چه؟. . .
 
ما نباید کاری بکنیم که جامعه اسلامی برتر، یعنی جامعه محب اهل بیت (ع) که مفتخر به نام مقدس ولی عصر - ارواحناه فداه - است به نام حسین بن علی (ع) و به نام امیرالمؤمنین (ع) در نظر مسلمانان عالم و غیرمسلمانان، به عنوان یک گروه آدم های خرافی بی منطق معرفی بشود». (81)
 
اندیشمندان و فقهای روشن ضمیر، در طول تاریخ، با حساسیت تمام، موضوع تحریفات عاشورا را پی گرفته و هشدارهای لازم را داده اند; از جمله، آیة الله سید محسن امین می نویسد:
  
«بزرگ ترین گناهان این است که انسان بدعت ها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند. امور نهی شده، که در عزاداری ها فراوان اتفاق می افتد، از قرار زیر است:
 
1. کذب و دروغ گفتن; 2. آزار نفس و اذیت کردن بدن، که همان قمه زدن و شاخ حسینی است. . . حرام بودن این امور، عملا و فعلا ثابت است. 3. جیغ زدن و فریادهای بلند زنان، که علاوه بر زشت بودن آن، اصلا گناه و معصیت است. 4. داد و فریاد و نعره های وحشیانه با صداهای نکره; 5. غیر از این ها آن چه به نام دین در این گونه مجالس، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق العاده دین می شود و حد مرزی نیز نمی توان برای آن شمرد». (82)
 
د. احکام فقهی زیارت
 
زیارت، هم جنبه اعتقادی دارد و هم بعد سیاسی و اجتماعی و از سوی دیگر، برخوردار از روح سازندگی و تربیتی نیز هست.
 
مکان های زیارتی، به ویژه کربلا، مانند دانشگاه هایی هستند که معلمان آن سیدالشهدا (ع) و یاران با وفایش می باشند و شاگردان آن ها زایران عاشق و عارف و ماده درسی تعالیم آسمانی و ارزش های انسانی و هدف آن ها رشد معنویت و پیوند وثیق و ناگسستنی با امامان و خط سرخ شهادت. از نگاه آموزه های شیعی، اجر و پاداش زیارت، هم سان بسیاری از عبادات، بلکه برتر از آن ها است. زیارتنامه های امامان شیعه، در بردارنده بسیاری از ناگفته های آنان است.
 
در طول تاریخ شیعه، زیارت از مهم ترین عوامل حفظ و استمرار حرکت و نهضت عاشورا بوده است. شخص زایر با حضور در کنار مرقد امامان (ع) ضمن الهام گرفتن از اسوه های انسانیت و تعظیم شعایر و تقدیر از فداکاری ها و تجلیل از پاکی ها خود را در برابر آئینه تمام قد فضیلت ها قرار می دهد تا عیار خود را بسنجد. در هر صورت، زیارت، آشنایی با همه خوبی ها و ارزش ها است. از این رو است که در تعالیم شیعی، به زیارت کردن سفارش فراوان شده است. این بخش، نگاهی اجمالی دارد به برخی از احکام فقهی زیارت.
 
1. وجوب و یا استحباب مؤکد زیارت
 
زیارت سیدالشهدا (ع) اگر نگوییم واجب است، استحباب مؤکد آن، قطعی بوده و در آن هیچ گونه شکی نیست. روایات در این باره فراوان است. بسیاری از محدثان ابواب مختلفی را برای نقل این گونه روایات گشوده اند. از میان آنان می توان از صاحب وسائل الشیعه نام برد. وی بیش تر از 35 باب را به این موضوع اختصاص داده و از جهات گوناگون، زیارت سیدالشهدا (ع) را بررسی کرده است.
 
ایشان عنوان چند باب را به واجب کفایی بودن زیارت آن حضرت اختصاص داده است; از جمله، در باب سی و هفتم از ابواب «المزار و ما یناسبه » آمده است: «باب تاکد استحباب زیارة الحسین بن علی (83) و وجوبها کفایة » ، که در آن، 48 روایت را نقل کرده است که برخی از آن ها از نظر سند، معتبر و قابل اعتمادند از جمله:
 
1. «عن محمد بن مسلم عن ابی جعفر قال: مروا شیعتنا بزیارة قبر الحسین فان اتیانه یزید فی الرزق و یمد فی العمر و یدفع مدافع السوء و اتیانه مفترض علی کل مؤمن یقله بالامامة من الله ». (84) یعنی امام صادق (ع) می فرماید: پیروان ما را به زیارت مرقد امام حسین ببرید. پس همانا آمدن به زیارت حسین روزی را زیاد و عمر را طولانی و روزنه بدی ها را می بندد و آمدن به زیارت آن حضرت، بر هر مؤمنی که به امامتش از سوی خدا اذعان دارد، واجب است.
 
دو فقره از این روایات، ممکن است بر وجوب زیارت سیدالشهدا (ع) دلالت کند: اول، جمله «مروا» که صیغه امر است و ظهور اولی آن، در وجوب است. دوم، جمله «و اتیانه مفترض. . . » که به صراحت، بر وجوب زیارت دلالت دارد.
 
2. در روایت ام سعید الاحمسیة نیز تصریح شده است: بر وجوب زیارت سیدالشهدا (ع)
 
«قالت: قال لی ابوعبدالله (ع) یا ام سعید تزورین قبر الحسین (ع) قالت: قلت: نعم (قال: یا ام سعید) زوریه فان زیارة الحسین واجبة علی الرجال و النساء» ; (85)
 
یعنی ام سعید می گوید: امام صادق (ع) خطاب به من فرمود: ای ام سعید! آیا مرقد مقدس حسین را زیارت می کنید؟ عرض کردم: آری. آن حضرت فرمود: قبر آن حضرت را زیارت کنید. پس همانا زیارت حسین بر هر مرد و زنی واجب است.
 
در این روایت، جمله «زوریه » امر است و ظهور در وجوب دارد و نیز فقره پایانی حدیث، که در مقام تعلیل جمله اول است، دلالت دارد بر وجوب زیارت، بر هر زن و مرد.
 
3. در روایت عبد الرحمن بن کثیر نیز به وجوب زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) اشاره شده و افزون بر این زیارت، حقی نیز از سوی خدا برای آن حضرت، شمرده شده است:
 
«قال: قال ابوعبدالله (ع): لو ان احدکم حج دهره ثم لم یزر الحسین بن علی (ع) لکان تارکا حقا من حقوق رسول الله (ص) لان حق الحسین فریضة من الله واجبة علی کل مسلم » ; (86) یعنی ابن کثیر می گوید: امام صادق (ع) فرمود: اگر یکی از شما همه عمرش حج انجام دهد و پس از آن، حسین بن علی را زیارت نکند، این شخص حقی از حقوق رسول خدا را ترک کرده است; زیرا حق حسین از سوی خدا فریضه است و بر هر مسلمان، واجب.
 
در این حدیث، زیارت امام حسین (ع) دوبار واجب شمرده است: اول در ضمن جمله «فریضة من الله » و دوم فقره «واجبة » علی کل مسلم ».
 
4. در بسیاری از روایات، ترک زیارت سیدالشهدا (ع) سبب نقص ایمان شمرده شده است; از جمله، در روایت عسمة بن مصعب:
 
«عن ابی عبدالله (ع) قال: من لم یات قبر الحسین (ع) حتی یموت کان منتقص الایمان، منتقص الدین ان ادخل الجنة کان دون المؤمنین فیها» ; (87)
 
یعنی امام صادق (ع) فرموده: هر کس به زیارت قبر حسین نیاید تا این که بمیرد، این شخص، ایمان و دینش ناقص است و اگر وارد بهشت شود، مؤمنان (کنایه از رتبه و درجه پایین تر) خواهد بود.
 
این روایت، صریح است در این که تارک زیارت آن حضرت، ایمانش ناقص است.
  
همان گونه که ملاحظه شد، دلالت روایات بر وجوب زیارت، جای شبهه نیست. از این رو، بعضی از فقها فرموده اند که زیارت ائمه (ع) در طول عمر، یک بار واجب است. مجلسی اول می نویسد:
 
«بل یظهر من الاخبار الکثیرة وجوب زیارته (ع) و لهذا قال به جماعة من اصحابنا بل ذهب طائفة الی وجوب زیارة کل واحد من الائمه (ع) ولو مرة فی جمیع العمر» ; (88) یعنی بلکه از اخبار فراوان، وجوب زیارت امام حسین (ع) ظاهر می شود و از این رو، گروهی از فقهای شیعه فتوا به وجود داده اند، بلکه گروهی از فقها فتوا داده اند که زیارت هر یک از امامان، هر چند یک بار در طول عمر، واجب است.
  
در هر صورت، هر چند روایات دلالت بر وجوب عینی زیارت دارند ولی فتوا دادن به وجوب عینی مشکل است. یا از باب این که روایات مورد اعراض مشهور فقها بوده است; زیرا کسی طبق آن فتوا نداده است، جز مجلسی اول. البته این پاسخ، طبق مبنای فقهایی که اعراض مشهور را موهن سند می دانند، صحیح است. یا باید وجوب حمل بر کفایی شود; یعنی اگر قبور ائمه (ع) به ویژه کربلا زائری نداشته باشد، در حدی که از غربت خارج شوند، بر شیعیان، زیارت آنان واجب کفایی است. شاهد بر این حمل، سیره متشرعه متصل به زمان ائمه است مبنی بر این که زیارت ائمه (ع) را واجب نمی دانسته اند.
  
و یا باید روایات دال بر وجوب، حمل بر تاکید شوند و از ظاهر آن ها رفع ید شود. شاهد این حمل نیز روایات بسیاری است که هم از نظر سند و هم از نظر دلالت، اقوا از روایات دال بر وجوبند و در مقام تعارض، بر آن ها مقدم می شوند.
 
2. استحباب زیارت امام حسین در حال خوف
 
در میان فقها این بحث مطرح است که آیا اهمیت زیارت سیدالشهدا (ع) بیش تر است و یا زیارت خانه خدا. یکی از ادله کسانی که می گویند: زیارت سیدالشهدا مهم تر است، روایاتی است که با وجود ترس، زیارت سیدالشهدا (ع) را هم چنان مورد تاکید قرار می دهند. صاحب وسائل الشیعه بابی را در این باره، با نام «استحباب زیارة الحسین و الائمة فی حال الخوف و الامن » گشوده و در آن چهار روایت را نقل کرده است; از جمله:
    
«عن زرارة قال: قلت لابی جعفر (ع): ما تقول فی من زار اباک علی خوف؟ قال: یؤمنه الله یوم الفزع الاکبر و تلقاه الملائکة بالبشارة و یقال له: لاتخف و لاتحزن هذا یومک الذی فیه فوزک » ; (89) یعنی زراره می گوید: به امام باقر (ع) عرض کردم: چه می فرمایید در باره شخصی که با ترس، پدرت را زیارت کرده است؟ حضرت فرمود: روز قیامت او را در امنیت قرار می دهد و ملائک را ملاقات می کند در حالی که به او می گویند: نترس و ناراحت نباش، این روز، روز پیروزی تو است.
 
ایشان افزون بر آن چه در این باب وارد شده است، باب دیگری را با نام «استحباب اختیار زیارة الحسین علی الحج و العمرة المندوبین » (90) گشوده و 23 روایت را در آن نقل کرده است. و نیز در کتاب جامع احادیث الشیعه، مؤلف عنوان بابی را «استحباب زیارة الحسین (ع) ولو فی حال الخوف وثواب من قتل عنده او حبس فی اتیانه او ضرب او مات » (91) قرار داده و بیش از پنج روایت را در آن جای داده است.
  
بنابراین می توان گفت که زیارت سیدالشهدا (ع) بر حج و عمره مستحبی ترجیح دارد.
 
3. استحباب غسل زیارت
 
صاحب عروة الوثقی یکی از غسل های مستحب را هنگام سفر برای زیارت سیدالشهدا (ع) می داند. ایشان پس از تقسیم اغسال مستحب می فرماید:
 
سیزدهم غسل برای سفر، به ویژه زیارت امام حسین علیه السلام.
 
از سوی صاحبان حاشیه بر عروة، بر این مساله، حاشیه ای زده نشده است.
 
شارح، محقق شیخ محمد تقی آملی، در تبیین و استدلال بر این مطلب می نویسد:
  
«دلالت می کند بر استحباب غسل برای مسافر زیارت امام حسین، خبر ابی بصیر عن الصادق: اذا اردت الخروج الی ابی عبدالله (ع) فصم قبل ان تخرج ثلاثة ایام یوم الاربعاء و یوم الخمیس و یوم الجمعة فاذا امسیت لیلة الجمعة فصل صلوة اللیل ثم قم فانظر فی نواحی السماء فاغتسل تلک اللیلة قبل المغرب ثم تنام علی طهر فاذا اردت المشی الیه فاغتسل » ; (92)
 
یعنی هرگاه خواستی برای زیارت اباعبدالله (ع) حرکت کنی، سه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه بدار و چون شب جمعه فرا رسید، نماز شب را بخوان. سپس حرکت کن و به اطراف آسمان نگاه کن. سپس غسل شب جمعه را قبل از مغرب انجام ده سپس با طهارت بخواب. بعد از بیدار شدن، هرگاه خواستی برای زیارت بروی، غسل کن.
 
احکام دیگر زیارت سیدالشهدا (ع)
 
در باره زیارت امام حسین (ع) افزون بر آن چه گذشت، روایات فراوانی با عناوینی متفاوت، رسیده است که طبق آن ها و بر اساس احادیث «من بلغ » فقها فتوا به استحباب داده اند و بسیاری از محدثان، از جمله، شیخ حر عاملی عنوان بابی را که برای این حادیث برگزیده، عنوان استحباب است و از آن جا که نقل دست کم یک روایت از هر یک از این مجموعه، از حوصله این نوشته خارج است، برای اطلاع، به بیان عنوان ابواب بسنده می شود: (93)
 
1. باب استحباب زیارة النساء یک حدیث
 
2. باب استحباب تکرار زیارة الحسین (پنج حدیث).
  
3. باب استحباب المشی الی زیارة الحسین (شش حدیث).
 
4. باب الاستنابه فی زیارة الحسین (یک حدیث).
 
5. باب استحباب اختیار زیارة الحسین علی الحج (23 حدیث).
 
6. باب استحباب اختیار زیارة الحسین (دو حدیث).
 
7. باب استحباب زیارة الحسین ولو رکب البحر (دو حدیث).
 
8. باب تاکد زیارة الحسین لیلة عرفه (پانزده حدیث).
 
9. تاکد استحباب زیارة الحسین فی اول رجب.
 
10. باب تاکد استحباب زیارة الحسین فی النصف من شعبان (دوازده حدیث).
 
11. باب ما یستحب فی العمل لیلة النصف من شعبان بکربلا (یک حدیث).
 
12. باب تاکداستحباب زیارة الحسین لیلة القدر (شش حدیث).
 
13. باب تاکد استحباب زیارة الحسین لیلة عاشورا (هفت حدیث).
 
14. باب تاکد استحباب زیارة الحسین یوم الاربعین (سه حدیث).
 
15. باب تاکد استحباب زیارة الحسین کل لیلة جمعه (دو حدیث).
  
16. باب استحباب کثرة الانفاق فی زیارة الحسین (پنج حدیث).
 
17. باب استحباب الغسل لزیارة الحسین (ده حدیث).
 
18. باب استحباب الدعا عند غسل الزیارة بالماثور (یک حدیث).
    
19. باب استحباب زیارة الحسین بالزیارة الماثوره (یک حدیث).
 
20. باب استحباب زیارة الحسین حبا لرسول الله.
 
21. باب استحباب کثرة الصلاة عند قبر الحسین (ده حدیث).
 
آداب زیارت
 
زیارت، تشرف به دیدار مزور عنه (امام و یا امام زاده) است. هر دیداری، بر حسب اهمیت، شرایط و آدابی دارد همان گونه که در عرف زمان ما ملاقات و دیدار با بزرگان، با آدابی همراه است، زیارت ائمه (ع) به ویژه سیدالشهدا نیز آدابی دارد. از آن جا که بحث تفصیلی هر یک از این آداب، از موضوع و حوصله این نوشته خارج است، در این جا به بیان اجمالی آن ها بسنده می شود.
 
1. غسل پیش از ورود به حرم. 2. ایستادن بر آستان حرم و خواندن دعا و طلب اذن ورود. 3. نزدیک ضریح ایستادن، در صورت امکان. 4. رو به ضریح و پشت به قبله ایستادن، به هنگام خواندن زیارت. 5. سپس دست به قبر گذاشتن. 6. بالای سر ایستادن. 7. خواندن زیارت های ماثور (آن چه از ائمه (ع) رسیده است). 8. خواندن دو رکعت نماز زیارت. 9. طلب حاجت پس از نماز. 10. خواندن مقداری قرآن و هدیه کردن ثواب آن به امام. 11. احسان و احترام به خادمان 12. خواندن دعای وداع، در آخرین زیارت. 13. صدقه دادن.
 
آن چه بیان شد، برخی از آداب زیارت است که رعایت آن ها معنویت زیارت را بیش تر می کند.
 
اقسام زیارت سیدالشهدا (ع)
 
درباره اهمیت زیارت امام حسین (ع) همین بس که زیارت های گوناگونی به حسب زمان و مکان، از سوی ائمه (ع) رسیده است. برخی از زیارت ها برای هر زمان و هر مکانی و برای همه امامان است; مانند زیارت جامعه. برخی دیگر از زیارت ها ویژه یک امام و در زمان و یا مکان خاص است.
 
ه. آب
 
واژه «آب » در حادثه عاشورا، نقش آفرین و یادآور صحنه های تلخ و شیرین فراوانی است; زیرا با شنیدن لفظ آب، گاهی شنونده به یاد لب تشنه سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش می افتد، گاهی به یاد ایثار و فداکاری قمر بنی هاشم، سقای لشکر، و گاهی به یاد فریاد «العطش » کودکان. از سوی دیگر با شنیدن این کلمه به یاد بزرگواری و جوان مردی امام حسین (ع) در سیراب کردن سپاه تشنه دشمن می افتد.
  
در هر صورت، مساله آب در فرهنگ عاشورا از جهات گوناگون، یادآور نهایت شقاوت و بی رحمی سپاه دشمن و مظلومیت امام حسین (ع) و یاران باوفایش است. از این رو، آب، موضوع برخی از احکام شرعی شده است; مانند استحباب یاد امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب، غسل با آب فرات و برداشتن کام نوزاد با آب فرات.
 
بی شک، مهم ترین فلسفه و حکمت این احکام، یادآوری صحنه های گوناگون واقعه عاشورا و حفظ و استمرار آن است.
 
1. استحباب یاد حسین (ع) به هنگام نوشیدن آب
 
از جمله مستحبات، یاد امام حسین (ع) و دعا پس از نوشیدن آب است. در این باره، چندین روایت نقل شده است; از جمله، امام صادق (ع) به داود رقی می فرماید:
 
«انی ماشربت ماء باردا الا و ذکرت الحسین » ; (94) یعنی من هیچ گاه آب سردی را ننوشیدم، مگر این که حسین را یاد کردم.
 
ابن قولویه بابی را باعنوان «ثواب فی شرب الماء و ذکر الحسین و لعن قاتله » (95) گشوده است و در آن، همین روایت داود رقی را با اندکی اختلاف در مضمون، در آن نقل کرده است:
 
«عن داود الرقی قال کنت عند ابی عبدالله (ع) اذا استسقی الماء. . . فما من عبد شرب الماء فذکر الحسین (ع) و لعن قاتله الاکتب الله له ماة الف حسنة و حط عنه ماة الف سیئة و رفع له مائة الف درجة و کانما اعتق مائة الف نسمة. . . » ; (96)
  
یعنی داود رقی می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودم، چون آب نوشید. . . (فرمود) هیچ بنده ای از بندگان خدا نیست که پس از نوشیدن آب، حسین (ع) را یاد و قاتلش را نفرین کند مگر این که خداوند برایش صدهزار حسنه بنویسد و صدهزار بدی را محو سازد و صدهزار درجه به او بدهد و مانند آن باشد که صدهزار بنده را در راه خدا آزاد کرده است.
  
روایات و سیره عملی ائمه، به ویژه امام سجاد (ع) نشان گر اهمیت این مساله است. در سیره و زندگی امام سجاد (ع) آمده است که آن حضرت، هرگاه نگاهش به آب می افتاد، اشکش جاری می شد و می فرمود:
 
«قتل ابن رسول الله عطشانا» ; (97) یعنی فرزند رسول خدا تشنه کشته شد.
  
و یا هر گاه قصابی را می دید که می خواهد گوسفندی را ذبح کند، می فرمود: «آیا او را آب داده اید؟ او را آب دهید». سپس می فرمود: «پدرم را با لب تشنه شهید کردند».
  
در هر صورت، با توجه به وعده ای که در این روایات داده شده، می توان گفت که یاد امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب مستحب است و بی شک از جمله حکمت های این حکم، زنده نگه داشتن نهضت عاشورا است.
 
2. نوشیدن از آب فرات
 
از واژه های پر معنا، کلمه «فرات » است. شیعیان با شنیدن کلمه فرات صحنه های بسیار حزن آوری به ذهنشان خطور می کند. از ائمه اطهار علیهم السلام نیز روایات فراوانی در باره اهمیت و فضیلت رود فرات نقل شده است. صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «فضل الفرات و شربه و الغسل فیه » گشوده و در آن هفده روایت را در این باره نقل کرده است; از جمله:
 
«عن ابی الجارود، عن ابی جعفر علیه السلام قال: لو ان بیننا و بین الفرات کذا و کذا میلا لذهبنا الیه و استشفینا به » ; (98) یعنی امام باقر (ع) می فرماید: اگر میان ما و آب فرات، فاصله زیادی نیز باشد، هر آینه به آن جا می رویم و با آب فرات، طلب شفا می کنیم.
 
همان گونه که بیان شد، روایات دراین باره فراوان است. بی گمان، ارزش دادن و اهتمام ائمه اطهار (ع) به فرات، بعد سیاسی داشته است و آنان با ترغیب و تشویق به توجه آب فرات، خواسته اند خاطرات فرات و ستم هایی که در سرزمین کربلا به اهل بیت شده است را زنده نگه دارند.
 
3. برداشتن کام نوزاد با آب فرات
 
از جمله مستحباتی که در کتاب های فقهی نیز به آن اشاره شده است، برداشتن کام نوزاد با آب فرات است.
  
روایات در این باره فراوان است; از جمله:
  
عن ابی بصیر، عن ابی عبدالله (ع) قال: نهران مؤمنان و نهران کافران نهران کافران. نهر بلخ و دجلة و المؤمنان نیل مصر و الفرات فحنکوا اولادکم بماء الفرات » ; (99) یعنی امام صادق (ع) می فرماید: دو نهر مؤمن و دو نهر کافرند. دو نهر کافر، عبارت از نهر بلخ است و دجله و دو نهر مؤمن، نیل مصر است و فرات. پس کام نوزادانتان را با آب فرات بردارید.
 
فقها نیز یکی از مستحبات را برداشتن کام نوزادان با آب فرات دانسته اند. محقق حلی می فرماید:
 
«مستحب است کام نوزادان را با آب فرات و تربت سیدالشهدا بردارند». (100)
 
شیخ انصاری نیز همین مطلب را فرموده است. (101)
 
4. غسل با آب فرات
 
از مستحبات درباره واقعه عاشورا، غسل با آب فرات است. روایات دراین باره نیز فراوان است. صاحب کامل الزیارات بابی را با عنوان «فضل الفرات و شربه و الغسل فیه » (102) گشوده و در آن، هفده روایت را نقل کرده است. و نیز علامه مجلسی بابی را با نام «آداب زیارته صلوات الله علیه من الغسل وغیرها» (103) گشوده و در آن 38 روایت را نقل کرده است; از جمله:
 
«عن صفوان الجمال عن ابی عبدالله (ع) قال: من اغتسل بماء الفرات و زار قبر الحسین (ع) کان کیوم ولدته امه صفرا فی الذنوب ولو اقرفها کبائر» ; (104) یعنی امام صادق (ع) می فرماید: هر کس با آب فرات، غسل و امام حسین (ع) را زیارت کند، مانند روزی که از مادر متولد شده، از گناهان پاک خواهد شد هر چند گناهان کبیره در میان آن ها باشد.
 
فقها نیز فتوا به استحباب این غسل داده اند; از جمله، شیخ به نقل از علامه مجلسی، در مقام جمع روایات گفته است:
  
«روایاتی که دلالت دارد بر این که زیارت امام حسین غسل ندارد، مقصود غسل واجب است و الا این غسل، غسل مستحب است و دارای فضیلت بسیاری نیز هست ». (105)
  
5. استحباب لعن قاتلان امام حسین (ع) پس از نوشیدن آب
  
اسلام دین تولی و تبری است. در برابر محبت و دوستی باخاندان پیامبر (ص) و امام حسین (ع) مساله برائت و بی زاری از دشمنان و قاتلان آن حضرت قرار دارد.
 
لعنت، اوج تنفر و انزجار از باطل و ستم و چهره های زشت و پلید است. لعنت نشان گر بی تفاوت نبودن در برابر جنایت کاران است. لعنت یعنی بغض و کینه مقدس، برای حرکت در مسیر مبارزه با ظالمان.
 
اهمیت لعن و نفرین قاتلان امام حسین (ع) تا آن جا است که در بسیاری از زیارات ها و ادعیه، تقرب به ائمه و سیدالشهدا (ع) با محبت آنان در کنار برائت و نفرت از دشمنان آنان ذکر شده است; از جمله، در زیارت عاشورا آمده است:
 
«یااباعبدالله! انی اتقرب الی الله و الی رسوله و الی امیرالمؤمنین و الی فاطمة و الی الحسن و الیک بموالاتک و بالبرائة ممن اسس اساس ذلک ». (106)
 
در روایات بسیاری بر لعن قاتلان امام حسین (ع) تاکید شده و برای آن، اجر و پاداش تعیین گردیده است; از جمله:
 
«ما من عبد شرب الماء فذکر الحسین و لعن قاتله الا کتب الله له ماة حسنة. . . » ; (107) یعنی هر بنده خدا که به هنگام نوشیدن آب، از حسین یاد و بر قاتلانش لعنت کند، خداوند صد حسنه برایش می نویسد.
 
در روایت ریان نیز آمده است:
 
«عن الرضا (ع) فی حدیث. . . یا ابن شبیب! ان سرک ان تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی (ص) فالعن قتلة الحسین » ; (108)
 
ریان! پسر شبیب از امام رضا (ع) در حدیثی طولانی نقل می کند که فرمود: ای پسر شبیب! اگر سکنا گزیدن در غرفه های ساخته شده در بهشت، در جوار رسول خدا تو را خوشحال می کند، پس قاتلان امام حسین و جنگجویان با آن حضرت را نفرین کن.
 
در هر صورت، برائت و بی زاری از دشمنان امام حسین (ع) در هر حالی، به ویژه پس از نوشیدن آب، بر اساس این روایات از جمله مستحبات مسلم در فقه شیعه است و این فرهنگ، در جان و روان مردم رسوخ کرده است. بی شک، مهم ترین اثر و حکمت این حکم شرعی، تداوم نهضت کربلا و احیای آن حرکت است.
 
پی نوشت:
 
1) گاندی رهبر نهضت استقلال هند است. این جمله او معروف است: «من در انقلاب هند، به حسین بن علی اقتدا کرده ام ».
 
2) اشاره است به جمله معروف «الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء».
 
3) وسائل الشیعه، ج 1، ابواب مقدمة العبادات، ص 60، ح 3.
 
4) همان ، ص 60.
 
در جامع احادیث الشیعه، ج 1 نیز بابی هست با عنوان «ان من بلغه ثواب فی الله تعالی علی عمل فصنعه کان له اجره و ان لم یکن کما بلغه » ، که در آن، نه حدیث نقل شده است.
 
5) شیخ انصاری، رسائل فقهیه، قاعدة التسامح، ص 142.
 
6) همان، ص 142.
 
7) همان، ص 137.
 
8) شهید اول، ذکری الشیعه، ج 1، ص 34.
 
9) شهید ثانی، الرعایة فی علم الدرایه، ج ، ص 94.
 
10) شیخ بهائی، الوجیزه، ص 14.
 
11) رسائل فقهیه، ص 149.
 
12) کفایة الاصول، ج 1، تنبیه دوم، اصالة البرائه.
 
13) محقق نائینی، فواید الاصول، ج 3 - 4، ص 150.
 
14) محقق اصفهانی، نهایة الدرایه، ج 4، ص 183.
 
15) رساله تسامح در ادله سنن، شیخ انصاری.
 
16) جامع احادیث الشیعه، باب 81 از ابواب زیارة النبی، ج 15، ص 223.
 
17) همان، ج 1.
 
18) عروة الوثقی، ج 1، ص 90، مساله 25 فی احکام النبی.
 
19) همان، ج 14، باب 70 از ابواب المزار و ما یناسبه، ح 8; و نیز ر. ک: کامل الزیارات، ص 278; تهذیب، ج 6، ص 74، ح 143.
 
20) همان، ج 14، ص 521.
 
21) شرائع الاسلام، ج 2، ص 343.
 
22) کتاب نکاح، احکام اولاد.
 
23) وسائل الشیعه، ج 3 و باب 16 از ابواب ما یسجد علیه، ص 607.
 
24) عروة الوثقی، ج 1، ص 592، مساله 26، فی مسجد الحبه.
 
25) جامع احادیث الشیعه، ج 15، باب 80، ص 421.
 
26) همان، ص 422; ر. ک: وسائل الشیعه، ج 3، باب 6 از ابواب ما یسجد علیه، ح 1، ص 607.
 
27) جواهر الکلام، ج 10، ص 404.
 
28) جامع احادیث الشیعه، ج 15، باب 76، ص 399.
 
29) همان، ح 4، ص 402.
 
30) فلا یحل شئ منه عدا تربة الحسین علیه السلام فانه یجوز الاستشفاء به » (محقق حلی، شرائع الاسلام، در ضمن جواهر الکلام، ج 36، ص 358).
 
31) همان.
 
32) تحریرالوسیله، ج 2، ص 147، کتاب اطعمه و اشربه، مساله 9.
   
33) عروة الوثقی، ج 1، ص 415، مساله 9 فی الحنوط.
 
34) عروة الوثقی، ح 1، ص 412. مستحبات الکفن.
 
35) شیخ طوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ص 713.
 
36) جواهر الکلام، ج 36، ص 368.
 
37) همان، ج 3، باب 13 از ابواب کتاب الصلاة، ج 1، ص 114.
 
38) ملا احمد نراقی، مستند الشیعه، ج 15، ص 164.
 
39) جواهر الکلام، ج 36، ص 368.
 
40) مفاتیح الجنان، آداب روز عید فطر، ص 344.
 
41) جامع احادیث الشیعه، ج 15، باب 78 از ابواب زیارة النبی، ج 1، ص 414.
 
42) جواهر الکلام، ج 18، کتاب الحج فیما یستحب استصحابه به فی السفر، ص 163.
 
43) جامع احادیث الشیعه، ج 15، باب 76 از ابواب زیارة النبی، ج 2، ص 400.
  
44) عروة الوثقی، ج 1، ص 463، فی الاغسال المکانیة و الفعلیه.
  
45) شیخ محمد تقی آملی، مصباح الهدی، ج 7، ص 108.
 
46) شرائع الاسلام، ج 2، ص 16.
  
47) جواهر الکلام، ج 22، ص 338.
 
48) عروة الوثقی، ج 2، مساله 11 از احکام صلاة المسافر.
 
49) مستمسک العروة، ج 8، ص 163.
 
50) در بحارالانوار بابی با عنوان «الحایر و فضله و مقدار ما یؤخذ من التربة » هست (ج 98، ص 106).
  
51) تحریرالوسیله، ج 2، ص 145، مساله 11.
 
52) همان.
 
53) همان.
 
54) امام صادق (ع) به فضیل می فرماید: «ان تلک المجالس احبها فاحیوا امرنا رحم الله من احیا امرنا. یا فضیل! من ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه » قرب الاسناد، ص 18; وسائل الشیعه، ج 10، ص 392).
 
55) صحیفه نور، ج 8، ص 69.
 
56) شیخ صدوق، اکمال الدین، ص 35.
 
57) علامه امینی، سیرتنا و سنتنا، ص 40.
 
58) همان، ص 32.
 
59) همان، ص 120.
 
60) انطون بارا، الحسین فی الفکر المسیحی، ص 72.
 
61) سید عبدالحسین شرف الدین، فلسفه شهادت و عزاداری حسین بن علی، ص 92.
 
62) همان، ص 102.
 
63) محمد قمی، سفینة البحار.
 
64) مفاتیح الجنان، آداب روز عاشورا، ص 524 و 830.
 
65) همان، باب 63; نیز ر. ک: کافی، ج 4، ص 575، ح 2; تهذیب، ج 6، ص 54، ح 131، 103، 180; کامل الزیارات، ص 197.
 
66) بحارالانوار، ج 44، باب 34، ح 15، ص 282.
 
67) زیارت اول امام حسین (ع).
 
68) زیارت ششم امام حسین (ع).
 
69) کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
 
70) بحارالانوار، باب 37; از ابواب المزار و ما یناسبه، ح 18، ص 417. نیز ر. ک: شیخ صدوق، امالی، ص 112، ح 5; عیون اخبار الرضا، ح 1، ص 299، ح 5; وسائل الشیعه، ج 14، باب 66، ح 5.
 
71) صحیفه نور، ج 10، ص 31.
 
72) همان، ج 10، ص 31.
 
73) یابن شبیب! ان کنت باکیا لشی ء فابک للحسین بن علی بن ابی طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش » (بحارالانوار، ج 44، ص 286).
 
74) وسائل الشیعه، کتاب الحج، ابواب المزار و یناسبه.
 
75) بحارالانوار، ج 44، باب 34، ص 278.
 
76) جامع احادیث الشیعه، ج 15، ص 429.
 
77) وسائل الشیعه، ج 14، باب 66، ح 1، ص 500.
 
78) شاهرودی، مستدرک سفینة البحار، ج 7، ص 235.
 
79) بحارالانوار، ج 44، ص 282.
 
80) از شهید مطهری نوشته ای با نام تحریفات عاشورا منتشر شده که بسیار سودمند است.
 
81) سخنرانی معظم له درباره مراسم عاشورا و مقابله با اعمال خرافی، سال 1373ی.
  
82) سید محسن امین، التنزیه فی اعمال الشبیه، ص 7.
 
83) وسائل الشیعه، ج 14، باب 37 از ابواب المزار و ما یناسبه، ص 409; کامل الزیارات، باب «ان زیارة الحسینی فرض و عهد لازم له و لجمیع الائمه (ع) علی کل مؤمن و مؤمنه » ص 236.
 
84) وسائل الشیعه، ج 14، ص 413، ح 8; و نیز ر. ک: کامل الزیارات، باب 43، ح 1، ص 236.
 
85) همان، باب 39، ح 3، ص 437; و نیز ر. ک: کامل الزیارات، باب 43، ح 4.
 
86) همان، باب 38، ج 1، ص 428; و نیز ر. ک: کامل الزیارات، باب 43، ح 5، ص 237.
  
87) همان، باب 38، ص 430، ح 5، 10 و 12.
 
88) محمد تقی مجلسی، روضة المتقین، ج 5، کتاب الحج، ص 376.
 
89) همان، ج 14، باب 47، ص 456، ح 1; نیز ر. ک: کامل الزیارات، ص 125.
 
90) همان، باب 45، ص 445.
  
91) جامع احادیث الشیعه، ح 15، ص 282، باب 57.
 
92) مصباح الهدی، ج 7، ص 108.
 
93) وسائل الشیعه، ج 15، ابواب المزار و ما یناسبه، ص 435 تا 495 و 517.
 
94) شیخ صدوق، امالی، ص 122.
 
95) کامل الزیارت، باب 34، ص 212.
   
96) همان، ح 1.
 
97) لهوف، ص 209.
 
98) کامل الزیارات، باب 13، ص 106.
 
99) کامل الزیارات، باب 14، ص 113، ح 4.
 
100) شرائع الاسلام، ج 2، ص 343.
  
101) کتاب نکاح، احکام اولاد.
 
102) کامل الزیارات، باب 14، ص 113.
 
103) بحارالانوار، ج 98، باب 17 از آداب زیارته صلوات الله علیه.
 
104) همان، ح 14.
 
105) همان، ص 145.
 
106) زیارت عاشورا.
 
107) کامل الزیارات، باب 34، ص 212.
 
108) همان، باب 37، ح 8 از ابواب المزار و ما یناسبه; و ح 5 از باب 66; نیز ر. ک: شیخ صدوق، امالی، ص 112، ح 5; و عیون اخبار الرضا، ح 1، ص 299، ح 58.


منبع : منبع: فصلنامه حکومت اسلامی، شماره 27، محمد رحمانی.
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

رهايي از جهالت و ضلالت
عوامل ماندگاري و گسترش دائمي امواج نهضت کربلا (2)
بعد سیاسی و احیای عاشورا از منظر فقه
پژوهشی در حدیث «الاسلام قیّد الفتک و المؤمن ...
سوگواری ائمه اطهار(علیهم السلام) بر امام حسین ...
اصول و مباني قرآني نهضت عاشورا (1)
زيارت ناحيه مقدسه
فرهنگ عاشورا(1)
مصيبت امام حسين توسط جبرئيل براي حضرت آدم ...
قربانگاه عاشقان و فرات، آب حیات

بیشترین بازدید این مجموعه

بعد سیاسی و احیای عاشورا از منظر فقه
فرهنگ عاشورا(1)
عوامل ماندگاري و گسترش دائمي امواج نهضت کربلا (2)
قربانگاه عاشقان و فرات، آب حیات
نقش «ساکتین» در فاجعه جانگداز عاشورا
رسيدن نامه مسلم به امام حسين عليه السلام
اصول و مباني قرآني نهضت عاشورا (1)
آرامش عاشورایی
قیام امام حسین علیه السلام از دیدگاه طبری
بررسی مبانی فقهی - کلامی عاشورا و تأثیر آن بر ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^