«الكامل في التاريخ»: تشنگي حسين (ع) شدت گرفت. نزديك فرات شد تا آبي بياشامد. حصين بن نمير، تيري به سوي ايشان انداخت كه به دهانش اصابت كرد. حسين (ع) خون با دستش ميگرفت و به سوي آسمان، پرتاب ميكرد. سپس حمد و ثناي الهي را به جاي آورد و آن گاه گفت: «بار خدايا! از رفتاري كه با پسر دختر پيامبر ميكنند، به تو شكوه ميبرم. بارخدايا! يكايكاشان را به شمار آور و يكايك آنان را بكش و هيچ يك از ايشان را باقي مگذار.»
نيز گفتهاند، كسي كه به حسين تير انداخت مردي از قبيل بني اَبان بن دارِم بود.
«تذكرةالخواص» به نقل از هشام بن محمد: حصين به تميم، تيري به سوي حسين (ع) انداخت كه به لبهايش خورد و خون از آنها، سرازير شد. حسين (ع) در حالي كه ميگريست ميگفت: «خدايا! من از آنچه با من، برادرانم، فرزندانم و خاندانم ميكنند، به تو شكوه ميبرم.» سپس، تشنگياش شدت گرفت.
«المناقب» ابن شهر آشوب به نقل از ابن عُيَينَه: دو تن از قاتلان حسين (ع) را ديدم يكي از آنها ...، ظرف آب را ميگرفت و آن را تا آخر، سر ميكشيد؛ اما سيراب نميشد. اين، از آن رو بود كه [روز عاشورا] ديد كه حسين (ع) ظرف آبي را نزديك دهان برد، از آن مينوشد پس تيري به سوي او انداخت. حسين (ع) فرمود: «خداوند تو را از در دنيا و آخرت، سيراب نكند.»
«مجابو الدّعوة» ابن ابي الدنيا به نقل از محمد كوفي: مردي از قبيله ابان بن دارم به نام زرعه در كشتن حسين (ع) حاضر بود. او تيري به سوي حسين (ع) انداخت كه به گلويش اصابت كرد. حسين (ع) خون را ميگرفت و به سوي آسمان ميپاشد. اين، از آن رو بود كه حسين (ع) آبي طلبيد تا بنوشد و هنگامي كه آن مرد تير زد، ميان او و آب، جدايي انداخت [و نتوانست آب بنوشد].
حسين (ع) گفت: «خدايا! او را تشنه بدار. خدايا! او را تشنه بدار»
يكي از شاهدان مرگش برايم نقل كرد كه: آن مرد، از احساس حرارت در شكمش و سردي پشتش، فرياد ميكشيد و جلوي او، يخ و بادبزن و در پشت او، آتشدان بود و ميگفت: «به من آب بدهيد. تشنمگي مرا كشت!»
كاسه بزرگي برايش ميآورند كه در آن شربت يا آب و شير بود و اگر پنج تن از آن مينوشيدند، سيراب ميشدند؛ ولي او مينوشيد و دوباره ميگفت: «به من آب بدهيد. تشنگي مرا كشت!»
سرانجام شكمش، [به سبب بسيار نوشيدن آب] مانند شكم شتر شكافته شد.
منبع : تابناک