فارسی
پنجشنبه 14 تير 1403 - الخميس 26 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

با زبان گفت‏ از صابر همدانی

شعری از صابر همدانی تقدیم نگاه مخاطبان گرامی می‌گردد.
با زبان گفت‏ از صابر همدانی

با زبان گفت: ای سخن گستر زبان 

من چو افتادم حسینم را بخوان   

تا دم آخر مگر بینم رخش 

توشه بردارم ز روی فرخش   

باش اندر نزد آن شاه زمن 

ترجمان حال و احساسات من   

گر نبودم طاقت برخاستن 

خواه از او عذر جسارتهای من  

تا نگردد خاطرش آشفته حال 

دیگر از سوز جراحت ها منال   

گو بدان شاهنشه نیکو نهاد 

من که رفتم، حق نگهدار تو باد  

تا دم آخر از او غافل مباش 

شاکی از بی رحمی قاتل مباش   

هر زبان غافل شود از ذکر یار 

وای بر آن، خاصه وقت احتضار 

  • شعر
  • امام حسین
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    افتاد تا که از تن آن جان‌نثار دست از مشکاة کاشمری
    فرازهایی از وصیت نامه امام حسین «ع» از حسنا محمد ...
    ناگاه باغ سبز پیمبر سوخت از سیمیندخت وحیدی
    یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
    در غم آل رسول (ص) از داملاّ اسکندر غرمی - تاجیکستان
    تجلي عاشورا و انقلاب حسيني در شعر شيعه(3)
    غربت
    او روز شهود خویش را می‌دانست از محمدرضا محمدی ...
    جز تو ای داغ غم‌ات بر دل زهرا مانده از فاطمه ...
    اینجا محیط سوز و اشک و آه و ناله است ازغلامرضا ...

    بیشترین بازدید این مجموعه

    غربت
    تجلي عاشورا و انقلاب حسيني در شعر شيعه(3)
    یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
    ناگاه باغ سبز پیمبر سوخت از سیمیندخت وحیدی
    فرازهایی از وصیت نامه امام حسین «ع» از حسنا محمد ...
    در غم آل رسول (ص) از داملاّ اسکندر غرمی - تاجیکستان
    افتاد تا که از تن آن جان‌نثار دست از مشکاة کاشمری
    او روز شهود خویش را می‌دانست از محمدرضا محمدی ...

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^