گاهِ نمازِ آخرین است، مولا! لختی دست از جنگ بدار.نینوا، حریق خون و آهن است. مهلتی باید که اینک، ظهرِ آخرین است. این آخرین راز و نیاز را بگذار به تو اقتدا کنیم مولا! بگذار برای آخرین بار، از خاک، سری به افلاک برکشیم. در این تبانی درد و آتش، بگذار بار ...
من پرستويم و مانده ز سفر بال و پرم
گرچه خاکسترم اما ز غمت شعلهورم
من سفير توام و بانگ انالحق زدهام
آخرين کار نمازيست که بر دار برم
ملکالموت به اعجاز سرانگشت غمت
جان طلب کرد به شوق تو فقط جان سپرم
شوق پرواز بود از قفس تنگ تنم
تا مگر همره باد ...
عاشورا، سقّای تشنهکامان عزّت بود، با مشکی پُراز اشک، بر دوش آزادگی!...و... کربلا، «تکیه»گاه سینهزنان حق و «حسینیّة» ذاکران عدل بود.
روز عاشورا، امام حسین (ع) پشت خیمههای شهادت، خندقی کند تا امویان نتوانند به حریم امامت نزدیک شوند.
آن روز، تیری ...
هر چه ترسیدم از آن آن به سرم می آید مشک سوراخ شد و کیست برم می آید؟ چشم پرخون شده را طاقت دیدن نبود خون به همراهی اشک از بصرم می اید علقمه پر شده از شیون یک بانوییکیست او ذکر لبش " وا پسرم " می آید ؟سخت باشد بدهم صورت او را تشخیصچون کبودی رخش در نظرم می ...
مه شب کند هماره به چرخ برین طلوع
در روز کس ندیده کند بر زمین طلوع
من دیدهام و لیک که اندر زمین مهی
چون آفتاب کرده به روزی چنین طلوع
آن ماه خاندان بنیهاشم آنکه کرد
اندر زمین ز دامن امالبنین طلوع
آن نور بخش مهر و مه آن کو ...
فقط آنان که هم آیین یاسندحسین و کربلا را میشناسند
توفان «محرم» در همه شهرها و روستاها میوزد. درختان به احترام نام «حسین(ع)» خم شدهاند. صدای طبل عزا در خیابان و کوچهها میدود؛ رهگذران سیاهپوش، به بیرقهای در اهترازی چشم دوختهاند که روی ...
چکيده: گفتمان پديده اي زباني است که در اثر ارتباط توليد مي شود و نوع آن متأثر از موقعيت آن است. تحليل گفتمان يک گرايش مطالعاتي بين رشته اي است که به نقد و تحليل متون مي پردازد. در گفتمان دو عنصر مهم بررسي مي شود: يکي بافت متن و ديگري بافت موقعيت . گفتمان ...
خواهی اگر نشانه ز مردان نامدار
یادی کن از وفای ابوالفضل جان نثار
گر آورد زمان شجاعان بیشمار
هیهات مثل او دگر آید به روزگار
چشم جهان ندیده چو او پاک گوهری
هر جا که از جلالت او گفتگو کنند
لاهوتیان مقام ورا آرزو کنند
آنان که سوی ...
اشک امان نمیدهد گریه بغض سنگ را سنگ گرفته از دلم روی ریا و رنگ را میجهد از گدازه دل، آتشی از هبوط گل صخره دوباره میکشد گردن پالهنگ را صالح مصلح از یمین، میچکد از عرق جبین میزند از صفوف طف نغمه صور جنگ را میرمد از رامش دف زخم سه تار رف به رف ...
تقدیم به ساحت حضرت ام البنین ( سلام الله علیها)
زن ، رشک حور بود و تمنای خود نداشت
چون آسمان نظر به بلندای خود نداشت
اسمی عظیم بود که چون راز سر به مهر
در خانه ی علی سر افشا شدن نداشت
ام البنین (س) کنایه ای از شرم عاشقی است
کز حجب تاب نام دل ...
سبکباران به سوي کربلا بستند محمل ها
در آن وادي پر خوف و خطر کردند منزل ها
جوانان بني هاشم به پا کردند محفل ها
چه محفل کز محبت تار و پودش رشته ي دل ها
زدند آسان و ليکن عاقبت افتاد مشکل ها
شترها زير بار عشق با وجد و طرب واله
روان بودند در خار مغيلان ...
برای سالار شهیدان تاریخ ازآدمتا خاتم حضرت سیّد ا لشهدا(ع)
باده ی عشق تو همجنس شراب عطش است جان کوثرنَسَبَت تشنه ی آب عطش است
زائرتربت خونین حسین ابن علی(ع)استعطر شوری که ره آورد گلاب عطش است
حاشَ لله که دهد دست ارادت به یزیدآن امامی که دلش مست ثواب ...
سر بریدند آسمان را در زمین
چیست حس مردم این سرزمین
خواب دریا غرق خون تعبیر شد
تشنه ای با دشنه ای درگیر شد
این گذشت اما غزل یک بیت نیست
حسن مطلع را نمی باید گریست
جنس تاریخ و حکایت نیست عشق
کینه و زخم و شکایت نیست عشق
عشق یعنی جمع جبر و اختیار
عشق ...
مدح امامزاده احمد بن موسي الكاظم و علي بن حمزه بن موسي الكاظم (عليه السلام)اهلي در اشعار متعددي به مدح فرزندان امام موسي كاظم (عليه السلام) پرداخته و اوصاف و خصايلي از ايشان را به تصوير كشيده است؛ از جمله در اشعاري با مطلع هاي زير مي توان اين موضوع را ...
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب ...