اشک رهایی
لعن ابراهیم خلیل بر یزید
لعن بر قاتلان امام حسین علیه السلام و یارانش تنها به زمان پس از شهادت آنان اختصاص نداشته، بلکه حضرت ابراهیم علیه السلام نیز از لعن کنندگان یزید بوده است. روزی حضرت ابراهیم علیه السلام هنگام گذر از سرزمین کربلا، از اسب به زمین افتاد و سرش زخمی گشت و خون از آن جاری شد. حضرت استغفار کرد و فرمود: «بار خدایا! چه گناهی از من سر زده است؟» جبرئیل به سوی او فرود آمد و گفت: «هیچ گناهی از تو سر نزده است. این جا فرزند آخرین پیامبر و جانشین بلافصل او کشته می شود و خون تو برای هم دردی با او ریخته شد». حضرت پرسید: «قاتل او کیست؟» وی گفت: «شخصی است که اهل آسمان ها و زمین بر او لعنت می فرستند». پس آن حضرت نیز دست هایش را بلند کرد و بر یزید بسیار لعنت فرستاد.
محبت حضرت ابراهیم به امام حسین علیه السلام
امام رضا علیه السلام در حدیثی می فرماید: «وقتی که خداوند به ابراهیم فرمان قربانی کردن فرزندش را داد، او آرزو کرد ای کاش قوچ نمی آمد تا وی شایسته عالی ترین درجات «صاحبان پاداش بر مصایب» می شد. در این هنگام، خدا وحی کرد: «ای ابراهیم! محبوب ترین خلق نزد تو کیست؟» ابراهیم پاسخ داد: «پروردگارا! خلقی را نیافریدی که در نزد من محبوب تر از حبیب تو، محمد صلی الله علیه و آله وسلم باشد. خدا فرمود: «محمد یا فرزند محمد صلی الله علیه و آله وسلم را بیشتر دوست داری یا خود و فرزندت را؟» ابراهیم پاسخ داد: «محمد و فرزند او را». خدا فرمود: «ذبح و کشته شدن فرزند محمد صلی الله علیه و آله وسلم به دست دشمنانش از روی ظلم دردناک تر است، یا قربانی کردن فرزندت به دست خود برای اطاعت از فرمان من؟» ابراهیم پاسخ داد: «ذبح فرزند محمد صلی الله علیه و آله وسلم دردناک تر است». خداوند فرمود: «ای ابراهیم! به زودی جمعیتی از روی ظلم فرزند آن حضرت را ذبح می کنند و در نتیجه، آن جمعیت مورد غضب من واقع می شوند». پس ابراهیم گریه کرد و خداوند به او فرمود: «ای ابراهیم! گریه تو برای فرزند محمد صلی الله علیه و آله وسلم (امام حسین علیه السلام ) را به جای گریه تو بر فرزندت ـ به فرض قربانی کردن و گریه کردن بر او ـ قرار دادم و عالی ترین درجات پاداش «صاحبان پاداش برای مصایب» را به تو عنایت کردم».
نفرین حضرت موسی علیه السلام
حضرت موسی علیه السلام از دیگر کسانی است که قاتلان امام حسین علیه السلام را لعن و نفرین کرده است. روزی او همراه یوشع بن نون، در سفرشان به سرزمین کربلا رسیدند. ناگهان بند کفش حضرت پاره شد و کفش از پایش بیرون آمد. در این هنگام، خاری در پایش فرو رفت و خون جاری شد. حضرت به خدا فرمود: «خداوندا! چه گناهی از من سر زد؟» به او وحی شد: «این جا جایگاه شهادت حسین علیه السلام است و خون تو برای همگونی با خون وی جاری شد». موسی پرسید: «حسین کیست؟» پاسخ شنید: «وی نوه محمد مصطفی و فرزند علی مرتضی است». موسی پرسید: «قاتل حسین کیست؟» گفته شد: «کسی است که ماهیان دریاها و حیوانات وحشی بیابان ها و پرندگان هوا او را لعنت می کنند». در این هنگام حضرت موسی علیه السلام دستانش را به دعا برداشت و یزید را لعنت کرد و یوشع نیز به دعای حضرت آمین گفت.
تأویل کهیعص
سعد بن عبداللّه اشعری می گوید: از محضر ولی عصر علیه السلام پرسیدم: «تأویل کهیعص چیست؟» حضرت فرمود: «این حروف راز و رمزی است که خداوند آن را به حضرت زکریا علیه السلام یادآور شد. وی می خواست با پنج تن آل عبا آشنا شود که جبرئیل آنها را به او آموخت. هنگامی که زکریّا نام های آنها را بر زبان جاری می کرد، حزن و اندوهش برطرف می شد، ولی هنگام بردن نام حسین علیه السلام اشک هایش جاری می گشت و غم بر او چیره می شد. روزی به خدا عرضه داشت. «علت این تسکین دل و ریزش اشک چیست؟» خداوند فرمود: «کاف» اشاره به سرزمین کربلاست و «هاء» نشانه شهادت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است. «یاء» به قاتل حسین اشاره دارد، نام او یزید است و «عین» ناظر به عطش و تشنگی و «صاد» علامت صبر و پایداری اوست» هنگامی که زکریا از این مطلب آگاه شد، سه روز در مسجد ماند و هیچ گونه دیداری با مردم نداشت و تنها به گریه و ناله و مرثیه خوانی برای آن حضرت پرداخت. سپس به خداوند عرضه داشت: «خدایا! فرزندی به من بده تا داغ او را تحمل کرده، با پیامبر آخر الزمان هم دردی کنم». به همین دلیل، خداوند حضرت یحیی علیه السلام را به او عطا کرد که به دست طاغوت زمانش با فجیع ترین وضع به شهادت رسید.
منبع : پایگاه حوزه