ظهرعاشورا حسین بن علی یاور نداشت
یاوری دیگر از آن یاران نام آور نداشت
بهر جانبازی نشان از قاسم و جعفر نبود
خسرودین عون و عباس و علی اکبر نداشت
بانگ هل من ناصرش راهیچکس پاسخ نگفت
ناصر دین پیمبر ناصری دیگر نداشت
با دلی سرشار غم قنداقهی اصغر گرفت
سبط احمد یاوری غیر از علی اصغر نداشت
تا فدا سازد به راه دوست در میدان عشق
هدیه ای از کودک شش ماهه قابلتر نداشت
جان فدای پادشاه خطهی آزادگی
جانب میدان روان میشد ولی لشگر نداشت
کوفیان بردند هنگام شهادت از تنش
گرچه غیر از کهنه پیراهن کفن دربر نداشت
از قفا تا بوسه گاه پاک احمد را درید
شرم گویی خنجر از پیغمبر و حنجر نداشت
خون دل زهرای اطهر زین مصیبت شد که دید
دست فرزندش به تن انگشت و انگشتر نداشت
خوش عمل چشم شفاعت روز محشر از حسین
گو ندارد آن که گامی در ره او بر نداشت