اكنون هم براى شروع اين حركت دير نيست، بلكه اول كار است. البته، به شرط اينكه بخواهيم و در اين راه تلاش كنيم. امروز، جوان كشور ما ديپلم مىگيرد و آن را كنار مىگذارد و مىگويد حوصله درس خواندن ندارم! دانشگاه مىرود، اما در كلاس زبان انگليسى شركت نمىكند! اين در حالى است كه شخصى آلمانى كه در آلمان متولد شده و پدر و مادر آلمانى هم دارد، استاد زبان و ادبيات فارسى است؛ ژيلبرت لازار زبان شناسى فرانسوى است كه دستور زبان فارسى را نوشته و در ايران هم چاپ شده است؛ رينولد نيكلسن مولوى شناس انگليسى است كه در چهار جلد قَطور، مشكلات ادبى، عرفانى، اخلاقى، قرآنى و ... اين كتاب را تجزيه و تحليل كرده و هم اكنون جزو يكى از مدارك مهمّ شرح مثنوى در دنياست!؟
اينها نمونههايى اندك از بسيارند كه بايد براى همه ما سرمشق باشند. رسيدن به چرخه علم نيازمند خواستن و حركت جدى است وگرنه پسرفت ادامه خواهد داشت.
نمىدانم تا به حال چند نفر از خوانندگان اين سطور به انگلستان سفر كرده و از كتابخانه لندن كه كنار موزه آن واقع است ديدن كردهاند. كتابخانهاى كه به قدرى بزرگ است كه اگر قفسههاى آن را كنار هم بچينند، هزار كيلومتر قفسه پر از كتاب خواهد شد.
در اين كتابخانه كتابى درباره ايران هست كه در آن از آداب و رسوم ايرانيان سخن به ميان آمده است. نويسنده كتاب كسى است كه از انگلستان به ايران آمده و نقطه به نقطه ايران را زير پا گذاشته تا اين كتاب را نوشته است. اين كتاب درباره فالگيرى است. درباره فالهايى كه زنان و مردان ايرانى مىگيرند. او نهصد صفحه كتاب نوشته و با خود به آنجا برده تا سياستمداران آن را تحليل كنند و ببينند چگونه مىتوان از راه فال گرفتن سر مردم كلاه گذاشت.
اين نويسنده به تمام زبانهاى ايرانى مسلط بوده است. از زبان بختيارى و قشقايى گرفته تا كردى و گيلكى و تهرانى. سى سال هم در شيراز زندگى مىكرده و با اينكه دانشمندى انگليسى بوده مردم خيال مىكردند اهل شيراز است.
موسيو نوزمال كه اهل اتريش بوده، بيست سال در محله پامنار تهران زندگى مىكرده. او عبا و عمامه داشته و به زبان عربى كاملًا مسلّط بوده و براى مردم مسأله مىگفته است.
كتاب ديگرى در كتابخانه انگلستان است كه تمام صفحاتش عكس دارد. نويسنده به هر نقطه ايران كه قالىبافى در آن رواج داشته سفر كرده و عكس آنها را هم گرفته است. حتى يك نمونه از آن قالى را خريده و به انگلستان برده است. در انگلستان، قالىِ بافتِ جرقويه اصفهان را آزمايش كردند و ديدند مىتواند تا 931 سال سالم بماند. براى اينكه خاك جرقويه املاحى دارد كه وقتى گوسفندى از علف آن بخورد، پشمش در برابر آفتاب و هوا تا 931 سال مىتواند سالم بماند.
همچنين، در انگلستان كتابى است كه نقشه تمام مناطق ايران همراه با عكس در آن آورده شده است. اينكه كجا خوب و كجا بد است؛ كجا مىتوان جنگ به پا كرد و كجا مىتوان مردم را به جان هم انداخت و ...؛ آن گاه ما در دانشگاه يا دبيرستان از هر پانصد نفر 499 نفرمان درس نمىخوانند! بياييد علم پيدا كنيم، زيرا ما به همه انواع علوم نيازمنديم. اين مساله مهمى است كه بايد درباره آن عميقاً فكر كنيم.
منبع : پایگاه عرفان