پیامبران الهی زیر نظر استادی تربیت نشده اند و خواندن و نوشتن را از راه طبیعی آموزش ندیده اند، لذا حسینعلی نوری هم که خود را از دسته پیامبران می دید تلاش کرد خود را امی معرفی کند، اما با وجود قرائنی روشن است که او بر خلاف انبیاء تحصیلات داشته است.
میرزا بهاء به پیروی از سیدباب خود را امی معرفی کرده، و گفته ها و نوشته های خود را می خواهد آسمانی و الهی و از طریق وحی و الهام معرفی نماید.
پیروان میرزا بهاء نیز برای اثبات این امر مجبور شده اند حرف های متناقض و سخن های موهوم و خنده آوری بگویند.
در نظر اجمالی می گوید: ایشان از سلاله ی نجباء و بزرگان و وزراء و اهل نور مازندران بوده اند، و در عهد صباوت و شباب به هیچ وجه تحصیل علم و تلمذ در مدرسه ای نفرمودند و به شغلی نیز مشغول نبودند ... الخ. [1]
این نویسنده متوجه نشده است که: جوانی که از خانواده بزرگان و وزراء می باشد، چگونه متصور است که مدت بیست و هفت سال از عمر او بگذرد و در این مدت نه تحصیل علمی کند و نه به شغلی مشغول باشد، یعنی یک چنین جوان بزرگ زاده و نجیبی 27 سال ایام جوانی خود را به بیکاری و نادانی و بوالهوسی سپری کند!!
و عبدالبهاء در مکاتیب گوید: نزد جمیع اعاظم و علمای ایران در تهران مسلم است که حضرت بهاء الله در مکتبی نبودند و در مدرسه ای تعلیم نگرفتند از بدو طفولیت روش و سلوکی دیگر داشتند، با وجود این علماء و فضلای ملل شرق بر علم و فضل و دانایی و کمالات خارق العاده او شهادت دادند ... الخ. [2]
گذشته از شهادت علماء و اشخاص با اطلاع برفضل اجمالی میرزا نوشته های خود میرزا بهاء تنها معرف و کاملترین میزان و برهان مقامات علمی و کمالی او است، و از حالات و جریان مذاکرات و ملاقات های او که مربوط به اوائل امر او و در کتاب های خودشان مذکور است، فهمیده می شود که میرزا بهاء به اندازه معمول و لازم از ادبیات فارسی و مختصری از لغات عربی اطلاع داشته است.
در رساله ایام تسعه مربوط به نامه ملا حسین در 28 سالگی میرزا بهاء گوید: حضرت بهاء الله به هر دوی ما فرمود بنشینید لوله کاغذ را باز کردند و به مندرجات او نظری افکنده بعضی از جملات آن را به صدای بلند برای ما خواندند، من از ملاحت آواز و ظرافت نغمه بهاء الله مجذوب شدم بعد از قرائت چند فقره به برادر خود توجه نموده گفتند موسی چه می گویی هر کس به حقیقت قرآن قائل باشد و این کلمات را از طرف خدا نداند از راه عدالت و انصاف بر کنار است ... الخ. [3]
و از کتاب ایقان و بدیع که نوشته های اولیه او است فهمیده می شود که: میرزا بهاء اطلاعات علمی و مخصوصا اطلاعات عرفانی را به اندازه لازم و ضروری تحصیل کرده بود، و اما در قسمت ادبیات عربی کم مایه و کم نصیب بوده است، و جملات عربی این دو کتاب که سرا پا غلط و مغشوش است این مطلب را ثابت میکند.
و اما شهادت علماء بر کمالات خارق العاده ایشان: از خود جملات میرزا بهاء در اشراقات معلوم و روشن می شود حال علمای شیعه طرّاً بر منابر به سب و لعن حق مشغول ، سبحان الله دولت آبادی هم متابعت آن قوم را نمود و بر منبر ارتقاء جست و تکلم نمود به آنچه که لوح صیحه زد و قلم نوحه کرد. [4]
پس به قول میرزا بهاء علمای شیعه در ایران و عراق همگی مشغول سب و لعن او هستند، و به جای شهادت بر کمالات خارق العاده ایشان در دانش و فضیلت و تقوی، معتقد به کمالات خارق العاده ایشان هستند از جهت تزویر و دروغگویی و اضلال مردم و دعوی های پوچ.
در کتاب تنبیه النائمین می نویسد: جناب میرزای ابوی خطاب به عبد البهاء است که از بدایت عمر که به حد بلوغ رسید، به واسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب اشتغال به درس و اهتمام به درس داشته، آنی خود را از تحصیل مقدمات فارغ نمی گذاشتند، پس از تحصیل مقدمات عربیت و ادبیت به علم حکمت و مطالب عرفان مائل گردیده که به فوائد این دو نائل آیند، چنانکه اغلب روز و شب ایشان به معاشرت حکمای ذیشان و مجالست عرفاء و درویشان مشغول بود.... الخ. [5]
و در رساله ایام تسعه گوید: در آن سنوات در بغداد از جمیع جهات علماء به حضور مبارک مشرف می شدند و سوالات علمیه می نمودند و اجوبه شافیه کافیه می شنیدند و این مرحله سبب اشتهار صیت جمال مبارک در اطراف شد ... الخ. [6]
و در تلخیص تاریخ نبیل در ذیل مسافرت ملا حسین بشرویی به تهران می نویسد: ملا حسین از ملا محمد معلم نوری پرسید: آیا امروز از فامیل میرزا بزرگ نوری کسی هست که معروف باشد و در شهرت و اخلاق و آداب و علوم قائم مقام او محسوب شود؟ گفت: آری در میان پسران او یکی از همه ممتازتر و در رفتار شبیه به پدر است... و اسم مبارکش 28 است ... حضرت بهاء الله لوله کاغذ را (که ملا حسین به او فرستاده بود به وسیله ی همین ملا محمد) باز کردند، و به مندرجات او نظر افکنده بعضی از جملات آنرا به صدای بلند برای ما خواندند، من از ملاحت او و ظرافت نغمه ی بهاء الله مجذوب شدم، بعد از قرائت چند فقره به برادر خود توجه نموده گفتند: آیا هرکس به حقیقت قرآن قائل باشد و این کلمات را از طرف خدا نداند از راه عدالت و انصاف برکنار است؟ [7]
از این جملات مطالبی فهمیده می شود:
1-تصریح کرده است که میرزا بهاء در 28 سالگی خط شکسته نستعلیق را خوب می نوشته و هر بچه دانش آموزی تشخیص می دهد که کتاب و املاء خوب مستلزم تشخیص کلمات خواندن و فهمیدن و تحصیل علم است.
2- تصریح شده است که: میرزا بهاء نوشته بشرویی را به نغمه ملیح و جالب می خوانده است، و این عمل حداقل نه کلاس تحصیل است، و کسانی که در آن زمان کمتر از این درس خوانده باشند، توان خواندن کتابت را بصورت ملیح و ظریف ندارند.
3- جناب میرزا بهاء روی خیال خام خود که تصور می کرد امتیاز و اعجاز قرآن مجید روی همان جمله بندی مخصوص آن به طرز آیات می باشد، در صدد آمده است که از جهت لفظ و معنی صنعت آیه ساختن را یاد بگیرد و روی این نظر برای تکمیل مقامات عرفان و مراتب علوم و معانی اخلاقی دو سال تمام به صورت درویشی و به نام درویش محمد در سلیمانیه و در میان دراویش صوفیه زندگی کرد، سپس مدت مدیدی آیه ساختن را تمرین کرده و جملات عربی به طرز آیات درست می کرد. [8]
به این ترتیب با این مطالبی که ذکر شد دو چیز را می توان ثابت کرد: اول آنکه میرزا حسینعلی نوری امی نبوده و در زمان جوانی تحصیلاتی ولو ناقص داشته است. در ثانی آنکه حسینعلی نوری یک دروغگو است که با وجود تحصیلاتی که داشته خود را امی معرفی کرده و دروغ گفتن دور از شأن یک پیامبر الهی است.
-------------------------------------------------------
پی نوشت ها:
1- نظر اجمالی، صفحه 7
2- مکاتیب، جلد 3 صفحه 347
3- ایام تسعه، صفحه 70
4- اشراقات، صفحه 142
5- رساله عمه، صفحه 4
6- ایام تسعه، صفحه 376
7- تلخیص تاریخ نبیل، صفحه 89
8- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 64 تا 67
منبع :
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب