مهمترین شاگرد ابن تیمیه، سرچشمه خباثتهای وهابیان و دشمن امیرالمومنین علیه السلام، ابن جوزی شمس الدین محمد بن أبی بکر بن أیوب بن سعد بن حَریز روز هفتم رجب سال 691 هـ.ق منطقه «زُرع» در فاصله 96 کیلومتری دمشق به دنیا آمد. او به ابن قَیِّم جوزیة شهرت دارد. به این علت که پدر او سرپرست و قیّم مدرسه جوزیه بود.
ابن قیم در اواخر قرن هفتم و نیمۀ اول قرن هشتم هجری در شام می زیست. قرن هفتم، قرن هجوم ویانگر لشکریان مغول بهجهان اسلام بود. درست سی و پنج سال پیش از تولد ابن قیم، یعنی در 656 ق، بغداد به دست هلاکوخان سقوط کرد، المستعصم بالله آخرین خلیفۀ عباسی کشته شد و بدین ترتیب سلسله عباسی خاتمه یافت.
شاگرد و مدافع ابن تیمیه بیشک ابن قیم جوزی است که در همه اقوال و عقاید تابع و حامی بیچون و چرای او بود و نشر و بسط عقاید ابن تیمیه را در زمان حیات او و پس از مرگ او بر عهده داشت و به همین سبب او را تازیانه زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن تیمیه در قلعه دمشق زندانی کردند.
او از 712ق/1312م تا سال مرگ ابن تیمیه ملازم او بود و با مخالفان او درافتاد. از این رو نام او همیشه با نام استادش قرین است.
اساتید و شاگردان
او از محضر اساتید متعددی استفاده برد که در بین آنها افرادی مانند ذهبی، مزی و ابن تیمیه قرار دارند که مهمترین آنها ابن تیمیه است سرچشمه جریان وهابیت است. استادان ابن قيم معلمانی چون شهاب نابلسى، تقى الدين سليمان، ابو بکر بن عبد الدائم، عيسى مطعم، اسماعيل بن مکتوم، فاطمة بنت جوهر دانش آموخت، ادبيات را نزد ابو الفتح بعلى و مجد الدين تونسى و فقه و اصول را از صفى الدين هندى و ابن تيمية و اسماعيل بن محمد حرانى فرا گرفت.
ولى بيشترين تأثير را در آراى فقهى و کلامى از ابن تيمية پذيرفت. چنانکه در 21 سالگى هنگام بازگشت ابن تيميه از مصر تا پايان عمر به مدت 16 سال ملازمش بود. و به دفاع از نظريات او مى پرداخت . ابن جوزی را اصلیترین شاگرد ابن تیمیه و رئیس شاگردانش نامیدهاند.
مهمترین شاگردان ابن قیم عبارتند از: عبد الرحمن بن رجب بغدادى، اسماعيل بن عمر بن کثير( ابن کثير مفسر)، محمد بن عبد القادر محى الدين نابلسى و فرزندانش ابراهيم و شرف الدين عبد الله .
کارها و فعالیتهای ابن قیم جوزی
می توان کارها و فعالیت های وی را از خلال کتبی که در مورد زندگی وی نوشته شده به چهار دسته تقسیم کرد:
1- امامت در مدرسه جوزیه
2- تدریس در مدرسه صدریه و جاهای دیگر
3- متصدی شدن امور استفتاء
4- تألیف کتب
آثار و کتابها
برای ابن قیم جوزیه، بیش از 98 اثر ذکر شده که از میان آن ها می توان موارد زیر را بر شمرد:
1. الصواعق المرسله،
2. زادالمعاد،
3.مفتاح دار السعاده و منثور و لایة العلم و الارادة،
4.مدارج الساکین،
5. الکافیه الشافیة فی النحو،
6. الکافیه الشافیه فی الانتصار للفرقه الناجیه،
7. الکلم الطیب و العمل الصالح،
8. الکلام علی مسأله السماع،
9. هدایه الجباری فی أجوبة الیهو و النصاری،
10. المنار المنیف فی الصحیح و الضعیف،
11. اعلام الموقعین عن رب العالمین،
12. الفروسیة،
13. طریق الهجرتین و باب السعادتین،
14. الطرق الحکمیة،
15. ذم الهوی،
16. اعانة اللهفان من مصاید الشیطان،
17. الجواب الکافی لمن سأل عن الدواء الشافی (أو الداء و الدواء)،
18. بدائع الفوائد،
19. الروح.
فلسفی اندیشیدن در خصوص شرع و اصول دین یکی از سنتهای فکری روزگار ابن قیم بود که وی با آن درگیر شده و آن را یک سنت فکری غیر دینی تلقی کرده بود و برخوردی سطحی با فلسفه و فیلسوفانی چون فارابی، ابن سینا، محمدبن زکریای رازی و به ویژه خواجه نصیر الدین طوسی داشت.
ابن قیم که با شبهات ابلیس از طریق نظرات شهرستانی آشنا شده بود می پنداشت که بسیاری از اندیشه های فلسفی و آراء مذاهب از شبهات مذکور برخواسته است گرچه ابن قیم از میان علمای یونان سقراط را موحد می دانست و او را آشنا به صفات خداوند و معتقد به معاد می شناساند و افلاطون را که به انکار عبادت بت ها پرداخته و به حدوث عالم قائل بوده را تأیید می کند اما از آنجا که عقلیات یونانی را رد می کند بیشتر نظر به ارسطو دارد ، به نظر ابن قیم ارسطو عالم را قدیم دانسته و دیگر فلاسفه را فریفته است.
او بیشتر فیلسوفانی را که به سخنان ارسطو اعتنا کرده و وی را معلم اول خوانده و منطقش را میزان استدلال عقلی دانسته اند از جمله ی ملاحده می خواند.
یک تذکر مهم
همان طور که میدانید وهابیان تمام افکار و فتاوای خود را بیش از هرکس دیگر تحت تاثبر ابن تیمیه و ابن قیم صادر می کنند. پس فتاوای عجیب بخصوص جنسی را که تا به حال دیده و شنیده اید در واقع باید نتیجه آراء عجیب این دو بدانیم.
باورها و بدعتهای شاگرد ابن تیمیه
او سفر کردن برای زیارت قبر پیامبران را جایز نمیدانست و همچنین اجتماع در کنار قبور پیامبران و اولیای الهی را کاری مشرکانه خوانده و می گفت: این کار مفاسد متعددی دارد که عبارت است از: نماز خواندن به سمت قبر و طواف کردن در اطراف قبر و بوسیدن آن و کمک طلبیدن از آنها و درخواست روزی و عافیت و پرداخت شدن قرضها و برطرف شدن گرفتاریها است! اینها خواستههایی است که بتپرستان از بتهایشان طلب میکردند.
که این مطلب خلاف صریح آیه قرآن است که می فرماید تنها کافران از اهل قبور مایوس می شوند:
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ قَدْ يَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ كَما يَئِسَ الْكُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ (سوره ممتحنه ،آیه13)
یا این آیه ها که شهدا زنده اند:
وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتٌ بَلْ أَحْياءٌ وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ (سوره بقره،آیه154)
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ (سوره آل عمران،آیه169)
او طی سفری که به قدس شریف داشت، بر بالای منبر مشغول موعظه مردم شد و گفت: من الآن به وطن خود برمیگردم و به زیارت قبر حضرت ابراهیم نمیروم. همچنین در نابلس همین موضوع را مطرح کرد و گفت: من به زیارت پیامبر نخواهم رفت.
تخریب بنای قبور صرفا اولیای خدا
وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت: مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.
وهابیان پلید به استناد این بدعت او بقیع و دیگر اماکن مقدسه را ویران کردند که می گفت:
مشاهدی که بر روی قبرها بنا شده، از موارد شرک است و باید تخریب شود و جایز نیست حتی یک روز آنها را باقی گذاشت.
جالب اینجاست که این روزها تروریست های اموی ایام زیادی است که حمص را در اختیار دارند. همان شهری که معروف است به مدینه الخالد بن ولید. اما هیچ تعرضی و اشکالی به قبر خالد بن ولید نکرده اند.