جلسه پنجم جمعه (3-5-1399)
(قم مسجد اعظم)عناوین این سخنرانی
با کلیک روی هر عنوان به محتوای مربوط به آن هدایت می شویدبسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
حکمتهای قدسی در نحوهٔ دعا
الف) دعا در حال گریه
دعا نوعی عبادت است که باید با نیت پاک، توجه قلبی و حالت فروتنی و تواضع در پیشگاه پروردگار مهربان انجام بگیرد. خطاب وجود مقدس حضرت حق به عیسیبنمریم(ع) است که چگونه دعا کنید: «يٰا عيسى، هَبْ لي مِن عَيْنَيكَ الدُّموعَ» در حال دعا دو چشم گریان برای من بیاور. وقتی انسان خودش را در نهایت کوچکی، فقر، تهیدستی و بیچارگی ببیند، گرفتار هم باشد، طبعاً چشم او گریان میشود. چشم و دیدگان آدم متکبر و خودبین اشک ندارد.
-ملاک اشک و گریه در قرآن مجید
اگر بعضی از برادران بپرسند که ملاک اشک در قرآن مجید چیست، پروردگار در سورهٔ مائده میفرماید؛ دربارهٔ گروه چندنفرهای که مسیحی بودند و اسلام را با کمال اشتیاق، رغبت، عشق و محبت پذیرفتند و رفتند. از بس آدمهای خوبی شدند، پروردگار دربارهٔ آنها سه آیه نازل کرد و در آیهٔ اول به پیغمبر(ص) فرمود: «تَریٰ أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ اَلدَّمْعِ»(سورهٔ مائده، آیهٔ 83)؛ «دَمْع» یعنی اشک. آنها را میبینی؟ وقتی نگاهشان میکنی، میبینی که اشکشان فَیَضان دارد، اشک ریزان، اشک شوق و اشک ترس از عذاب است و روی صورتشان سرازیر است. این ملاک گریه است: «مِمّٰا عَرَفُوا مِنَ اَلْحَقِّ» حبیب من! چون اینها حق را شناختند و شناختن حق روی آنها اثر کرده، قلب را رقیق کرده و اشک چشم را سرازیر نموده است. این ملاک گریه در قرآن است.
-انسان تهیدست و خداوند بینیاز
من اگر کوچکی خودم را بشناسم و بدانم که هیچچیز و هیچکس نیستم، «خُلِقَ اَلْإِنْسٰانُ ضَعِیفاً»(سورهٔ نساء، آیهٔ 28) و معرفت هم پیدا کنم به اینکه تهیدست هستم، این خانه، ماشین، مغازه و صندلیِ اداره، ثروت و مال نیست. «یٰا أَیهَا اَلنّٰاسُ أَنْتُمُ اَلْفُقَرٰاءُ إِلَی اَللّٰهِ»(سورهٔ فاطر، آیهٔ 15) شما در پیشگاه حق تهیدست هستید، «وَ اَللّٰهُ هُوَ اَلْغَنِی اَلْحَمِیدُ» و خداوند دارنده و بینیاز است. شما چیزی ندارید، دلتان را خوش کردهاید که مالک هستم! شما اصلاً ملکیّت ذاتی ندارید؛ چون هرچه دارید، هم قابلانتقال به دیگری با معاملات است و هم بعد از مردنتان به وارثان شما میرسد. چهچیزی دارید؟!
عریان بهدنیا آمدهاید و با چندمتر پارچه هم وارد عالم بعد میشوید؛ این وسط، اینکه میگویید «من مالک هستم»، دروغ است و ملکیت ذاتی برای پروردگار است. شما اگر ملکیت دارید، اعتباری است؛ یعنی بنیان، ریشه و حقیقت ندارد. با نوک یک قلم، همهچیز شما را میگیرم؛ تمام سندهایتان با آمدن ملکالموت باطل میشود. این را در وقت دعا احساس کن که کوچک، ضعیف، ندار و نیازمند هستم، به کارم گره افتاده و هیچ راهی هم جز این ندارد که به وجود مقدس پروردگار با حالت گریان التماس کنم تا او زمینهٔ باز شدن گره را از کار من فراهم کند. عیسی! وقتی برای دعا میآیی، با چشم گریان بیا. آدم وقتی وضع خودش را کاملاً احساس کند که کسی نیست و چیزی ندارد، مالک نیست و قدرت ندارد، گریهاش میگیرد. «گریه بر هر درد بیدرمان دواست»؛ این خیلی مهم است.
-نظر روانشناسان غربی در خصوص گریه
آقایی که درجات علمی بالایی هم داشت و آدم متدین و مؤمنی هم بود، زمانی با زن و بچهاش برای دیدن اقوامش از آمریکا به ایران آمده بود و به مناسبتی با من آشنا شد. من خیلی با او بحث داشتم؛ ازجمله بحث گریه. ایشان بزرگشدهٔ آمریکا بود و میگفت: گریه نعمت فوقالعادهای است که در این کرهٔ زمین، شیعه بهرهٔ کاملی از این حال دارد. ماه رمضان، محرّم و صفر، فاطمیه، دعای کمیل و عرفه و ابوحمزه دارد که همه پر از گریه است. این گریه ضامن سلامت است و به مریض هم برای خوب شدنش کمک میدهد. من به او گفتم: گریه چطور به مریض کمک میدهد که زودتر درمان بشود؟ گفت: الآن دکترهایی در آمریکا آمدهاند که درسخوانده، روانکاو روانشناس هستند، اینها به آثار گریه آگاه شدهاند. گاهی مریض که به در مطبشان میآید و معاینهاش میکنند، میبینند که گرفته و بسته است و به قول عرفا، دچار قبض است و رنج باطنی دارد. به تناسب درک بیماریاش به او میگویند که شما ده پانزده روز، یک هفته یا دو هفته در گوشهای بنشین و دلِ سیر گریه کن، خوب میشوی.
حالا ما از 1500 سال پیش، مسئلهٔ گریه را در قرآن و روایاتمان داشتهایم؛ من با طوایف مختلف اسلامی(حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی)، هم در کشورهایشان و هم گاهی در سفر حج ارتباط پیدا کردهام، آنها گریه ندارند و اگر میبینید که یک نفرشان گریه میکند، درد دارد و گریهاش کاری به پروردگار ندارد. این گریهاش گریهٔ قرآن و روایات نیست، بلکه ناراحتی دارد؛ نه اینکه برای گریه کردن و دعا به پیشگاه خدا آمده باشد.
-گریه بر هر درد بیدرمان دواست
گریه بر هر درد بیدرمان دواست ×××××××× چشم گریان چشمهٔ فیض خداست
این چشم گریان درست است و طبق آیهٔ سورهٔ مائده است: «أَعْینَهُمْ تَفِیضُ مِنَ اَلدَّمْعِ».
تا نگرید ابر، کِی خندد چمن ×××××××× تا نگرید طفل، کِی نوشد لبن
اصلاً خدا به بچهٔ یکروزه یاد داده است که مادرت الآن نمیتواند بفهمد تو شیر میخواهی، گریه کن؛ گریه کار تو را راه میاندازد و زمینهٔ محبت را برای تو فوران میدهد. گریه یعنی خواستن؛ بچه هم خواستهاش را با گریه اعلام میکند.
تا نگرید ابر، کِی خندد چمن ××××××× تا نگرید طفل، کِی نوشد لبن
چقدر زیباست که در طول سال، ابرها باید چندبار بر کرهٔ زمین گریه کنند و اینهم اشک دیدگان تکوینی ابرهاست. وقتی ابرها بر زمین گریه میکنند، بعد از مدت اندکی، تمام زمین سرسبز میشود، درختان زنده میشوند، گلها میشکفند و دانههای نباتی درمیآیند. گریهٔ ما هم برای قیامت خودمان در پیشگاه خدا، همین رویشها را خواهد داشت.
تا نگرید طفلک حلوافروش ×××××××× دیگ بخشایش نمیآید به جوش
پولداری رد میشد، دید که بچهٔ هفتهشت سالهای دیگ حلوایی گذاشته و کنار دیگ زارزار گریه میکند. دل او به رحم آمد؛ آدمی که دلش با گریهٔ بچهای یا یتیم تکان نخورد، آدم نیست! ناراحت شد و کنار طفل نشست، با یک دنیا محبت گفت: عزیزم، چرا گریه میکنی؟ گفت من یتیم هستم، امروز مادرم این حلوا را پخته و به من گفته که سر بازار، سر چهارراه و در کوچهها ببر و بفروش، پولش را برای ادارهٔ امور زندگیمان بیاور. من از صبح تا حالا اینجا نشستهام، اما یک نفر نیامده که یکسیر حلوا از من بخرد. مرد گفت: گریه نکن! من همهٔ حلواهایت را میخرم، پولش را به مادرت بده و امروز زندگیتان را اداره کنید.
تا نگرید طفلک حلوافروش ××××××× دیگ بخشایش نمیآید به جوش
-گریهٔ ارزشمند، کارگشا و جوشآورندهٔ محبت
عیسی! وقتی برای دعا به پیشگاه من میآیی، اول «هَبْ لِی مِنْ عَیْنِکَ الدُّمُوعَ»؛ شما در یک بخش از همین دعای عرفه میخوانید که وقتی امام به اینجای دعا رسید، مانند دو مشک آب از دو چشم مبارکشان اشک سرازیر شد و بقیهٔ دعا را ادامه دادند. گریه ارزشمند، کارگشا و به جوشآورندهٔ محبت است.
ب) قلبی پر از خشوع به خداوند
مسیح! وقتی به پیشگاه من میآیی، «وَ مِنْ قَلْبِکَ الْخُشُوعَ» از دلت به من خشوع نشان بده؛ یعنی مواظب باش که با یک دل صاف، پاک، بیریا، بیتکبر، بیحسد، بیبخل و بیکینه با من حرف بزن.
غسل در اشک زنم کهاهل طریقت گویند ××××××××× پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز
-طهارت جسم و روح، شرط حضور
شخصی به غسل نیاز داشت، اما گفت: حالا که وقت زیاد است، بروم و مسئلهام را با امام صادق(ع) در میان بگذارم، وقتی کارم تمام شد، به حمام میروم. آمد و در زد، خود امام صادق(ع) به دم در آمدند، اما در را باز نکرد و با محبت با او حرف زدند. ائمهٔ ما تلخ با کسی حرف نمیزدند و سخن آنها همیشه روی بال نرمی، عاطفه و محبت بود. نزدیک محرم است، خدا لطف میکند و مجالس محرم برپا میشود؛ شما برادرانی که اهل منبر هستید، از روز دوم محرّم تا غروب عاشورا، ساعت چهار بعدازظهر که امام شهید شدند، فقط فرمایشات ابیعبدالله(ع) را در این هشت روز با دشمن در این کتابهای پرقیمت خودمان ببینید! ابیعبدالله(ع) با بدترین دشمنان دین و اهلبیت(علیهمالسلام)، چقدر با عاطفه، زیبا و با محبت حرف زدهاند.
امام صادق(ع) هم پشت در آمدند، داد هم نکشیدند و عصبانی هم نشدند، آهسته به آن آقایی که در زد، فرمودند: شما اول برو و خودت را پاک کن، بعد به زیارت امامت بیا! «پاک شو اول و پس دیده بر آن پاک انداز».
-روایتی زیبا از امام سجاد(ع)
وقتی میخواهم دعا کنم، اگر بخل، حسد، ریا یا کینه دارم، جدی از دلم پاکش کنم؛ این کاری ندارد! اگر من همهٔ مردم را بندهٔ وجود مقدس پروردگار بدانم، همه را روزیخوار مولایم بدانم، همه را پاکتر از خودم بدانم، همه را مورد محبت پروردگارم بدانم، دیگر حسودی نمیکنم، به آنها تکبر نمیکنم و خودم را از آنها بالاتر نمیبینم. من این روایت را از وجود مبارک زینالعابدین(ع) دیدم؛ عجب روایتی است! خودم هم هر وقت یادم باشد، خودم را در چهارچوب این روایت قرار میدهم. امام میفرمایند: همهٔ مردم را از خودت بهتر بدان! بهترینهایی مثل انبیا، ائمه و اولیا هستند که واجب است از خودم بهتر بدونم و حساب آنها روشن است؛ ولی تکتک مردم را از خودت بهتر بدان. به چه دلیل؟
امام چقدر دلیل زیبایی آوردهاند! حضرت میفرمایند: اگر از نظر سن بزرگتر از تو هستند، حتی نصف روز، یک روز یا یک ساعت، این احتمال را بده که بهخاطر بزرگتر بودنش، یک «لاالهالاالله» از تو بیشتر گفته، یک کار خیر از تو بیشتر انجام داده و یک حرف خوب از تو بیشتر زده، پس از تو بهتر است؛ اگر کوچکتر است، این احتمال را بده که بهخاطر سن کمتر او نسبت به تو، یک گناه از تو کمتر کرده است؛ چون وقتش را نداشته و در دنیا نبوده است. همه را از خودت بهتر بدان.
-شکر خداوند برای نعمت بر دیگران
وقتی من این حال را داشته باشم، حسد برای چه؟! آنکه نعمت دارد، خدا به او مرحمت فرموده است، پس من چرا غصه بخورم و خودم را بکشم که چرا او علم دارد، پول دارد، قیافه دارد یا زندگی آرامی دارد؟! تو هم مانند حضرت سلیمان(ع) نعمت بر دیگران را شکر کن و بگو: «رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکرَ نِعْمَتَک اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَی وَ عَلیٰ وٰالِدَی»(سورهٔ نمل، آیهٔ 19) خدایا! من نعمتهای تو را تنها برای خودم شکر نمیکنم؛ برای پدر و مادرم هم شکر میکنم که به آنها نعمت دادهای.
وقتی همه از تو بهتر باشند، چرا تکبر؟ وقتی ریا آتش روی عمل است و قصدم از نمازی که خواندهام، این بود که ببینند و تعریف مرا بکنند، این یک آتش است که روی نماز ریختهام و آن را سوزاندهام؛ چرا و برای چه ریا؟ مگر کلید بهشت و جهنم در دست مردم است که من ریا کنم؟
ج) بدنی آکنده از خضوع
«وَمِن بَدَنِکَ الْخُضُوع» وقتی پیش من میآیی، حالت کبر و بزرگمنشی نداشته باش! سجده عالیترین حالت تواضع بدن است. به قول لاتهای تهران، وقتی پیش پروردگار میروی، یک کَتی نرو و خیلی آسان و آرام باش.
بهترین نوع دعا، دعا به روش پاکان عالم
این دعا که یقیناً ضمانت استجابت هم دارد؛ حالا چگونه دعا کنیم؟ ما باید دعاهایی را یاد بگیریم که به صلاح ما باشد؛ مثلاً در خانهٔ خدا یا کنار حرم ائمه باشم و بگویم: خدایا! مُلک سلیمان را به من بده؛ این شدنی نیست و دعای غلطی است. خدایا! گنج قارون را به من بده؛ این یک دعای نادرست است. نگو خدا میتواند! بله خدا میتواند، اما اگر آن گنج را به من بدهد، ممکن است که من صد برابر بدتر از قارون بشوم. خدا میتواند، اما به صلاح من نیست! یا به خدا بگویم: خدایا! صدای داوود را به من بده که هیچکس این صدا را در کرهٔ زمین را نداشته باشد. خدا میتواند این صدا را بدهد، ولی به مصلحت من نیست؛ چون من آدم کمظرفیتی هستم و ممکن است صدا را هزینهٔ مجالس لهو و لعب، رقص و طرب و جلسات حرام بکنم.
اگر میخواهی دعا بکنی، قرآن دعای پاکان عالم را نقل کرده است، آنها را بخوان؛ اگر میخواهی دعا داشته باشی، خواستههای امیرالمؤمنین(ع) را در دعای کمیل بخواه. چه خواستههایی که آدم را از عشق و لذت میکشد! «وَ اجْعَلْ لِسَانِي بِذِكْرِكَ لَهِجاً وَ قَلْبِي بِحُبِّكَ مُتَيَّماً وَ مُنَّ عَلَيَّ بِحُسْنِ إِجَابَتِكَ وَ أَقِلْنِي عَثْرَتِي وَ اغْفِرْ زَلَّتِي»؛ «يارَبِّ ، يارَبِّ! قَوِّ عَلى خِدمَتِكَ جَوارِحي وَاشدُد عَلَى العَزيمَةِ جَوانِحي»؛ یا آنهایی را از خدا بخواه که ابیعبدالله(ع) در دعای عرفه خواستهاند. لازم هم نیست که روز عرفه باشد؛ دهتا از خواستههای حضرت را انتخاب کن، بعد با گریه، دل پاک و بدن خاکسار از خدا بخواه، اگر نپرداخت! اگر نپرداخت، وقتی شرایط آماده بود؛ اگر نپرداخت، شما مارک دروغ به ما بزن و بگو اینها به ما دروغ گفتند؛ شرایط اگر آماده باشد، دعا مستجاب میشود.
آیتالله بروجردی و عملی کردن نیت خیر
بحث در دعای حضرت جواد(ع) بود؛ من متن را یکبار بخوانم، شرح یک مقدار دیگر آن مانده که برای فردا شب باشد، اگر خدا لطف کند. «اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ» خدایا! ما را از آن کسانی قرار بده که وقتی نیت خیر میکنند، نیت را عملی میکنند. وقتی نیت عملی بشود، چه میشود!
این منطقهای که شما نشستهاید، اینجا یکمشت خانههای قدیمیِ خِشتی و گِلیِ زمان قاجاریه بود که تعدادی از آنها خالی بود و ورثههای دوری داشت، تعدادی هم در قم مالک داشت، مرکز هم چون خلوت بود و دیگر کسی زندگی نمیکرد، مرکز یکمشت سیگاری، معتاد و آدمهای بد بود. درس آیتاللهالعظمی بروجردی در تابستان، در صحن اتابکی، زیر ساعت بود. روزی ایشان نیت کردند که مسجد باعظمتی کنار حرم مطهر حضرت معصومه(س) بسازند. این نیت را عملی کردند و با یک دنیا محبت، تمام این خانهها را از وراث و مالکان با قیمت خریدند؛ حالا من خبر ندارم، شاید هم بعضی از مالکان قیمت را دو برابر گفتند! چون بعضیها واقعاً باطن درستی ندارند و وقتی میبینند یک جا برای مسجد به خانهاش نیازمندند، قیمت را دو برابر میکنند. ایشان قیمت همه را پرداخت و آن نیتی که داشت، به قول حضرت جواد(ع)، عملی کرد و این مسجد شد.
حالا از هفتاد سال پیش، براساس نیت ایشان، اینجا چند رکعت نماز خوانده شده است؟ میتوانید بهدست بیاورید؟! اینجا چند هزار طلبه از هفت صبح تا نزدیک اذان درس خوانده است؟ خود من درس مکاسب شیخ انصاری را زیر همین گنبد خواندهام؛ آنوقت درس آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی اینجا بود، من با دویستتا طلبه در آن درس بودیم. چقدر درس خارج در اینجا گفته شده است! آیتالله جوادی پنجاه سال در این شبستان تفسیر قرآن گفته که در هفتاد هشتاد جلد چاپ میشود. فکر کنید در شبانهروز چه بهرهای به آیتاللهالعظمی بروجردی میرسد.
کلام آخر؛ نظر ویژهٔ امام عصر(عج) به شیعیان
عرض ارادتی هم به وجود مبارک امام عصر(عج) داشته باشیم؛ روز جمعه و شب شنبه متعلق به حضرت است. ایشان به ما نظر داشتهاند که تا حالا دیندار، متدین، عاشق نماز و عاشق ابیعبدالله(ع) ماندهایم. اگر نظرشان را بردارند، پریدیم و رفتیم! نظر ایشان ما را نگه داشته است.
یک نظر مستانه کردی عاقبت ××××××× عقل را دیوانه کردی عاقبت
با غم خود آشنا کردی مرا ××××××××× از خودم بیگانه کردی عاقبت
در دل من گنج خود را کردی نهان ××××××× جای در ویرانه کردی عاقبت
سوختی در شمع رویت، جان من ×××××××× چارهٔ پروانه کردی عاقبت
قطرهٔ اشک مرا کردی قبول ×××××××××× قطره را دُردانه کردی عاقبت
کردی اندر کل موجودات سِیر ×××××××× در دلم کاشانه کردی عاقبت
-مصائب گودال از زبان امام عصر(عج)
ذکر مصیبت را امشب از قول خود ایشان بخوانم؛ ذوالجناح برگشت، ولی این برگشت او با برگشتهای قبل تفاوت داشت! پا به زمین میکوبید، سر به زمین میزد، ناله میکرد و صدایش با وقتهای دیگر فرق میکرد. اولین کسی که از خیمهها بیرون آمد، دخترش سکینه بود که با پای برهنه آمد. وقتی چشمش به اسب افتاد، دید که زین اسب واژگون شده و یال اسب غرق خون شده است. این دختر بامحبت چنان ناله زد که 84زن و بچه با پای برهنه بیرون ریختند. امام زمان(عج) میفرمایند: اینها وقتی منظرهٔ اسب را دیدند، شروع به ناله کردند، موهای سرشان را با دست میکَندند و به سر و سینه میزدند. یک مقدار واضحتر بگویم؛ امام زمان(عج) میگویند: با این دست به صورتها لطمه میزدند.
این زن و بچه معطل نشدند و همه با پای برهنه بهطرف میدان کربلا دویدند. یابن رسولالله! ای کاش برایمان نقل نمیکردید و این مطلب را در فرمایشات خودتان نمیآوردید. وقتی زن و بچه وارد میدان شدند، دیدند: «وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ». ابیعبدالله(ع) هنوز زنده بودند؛ خون از بدن رفته و تمام بدن غرق زخم بود، توان بدن کم شده بود و تشنه و گرسنه بود، 71 داغ دیده بود، شمر با آن بدن سنگین روی سینهٔ حضرت نشست، امام زمان(عج) میفرمایند: خنجرش را جلوی چشم زن و بچه کشیده بود، امام اشاره کرد و همه برگشتند، ولی چیزی نگذشت که دیدند صدای تکبیر از میدان میآید. زینب کبری(س) بیرون آمدند تا ببیند چه خبر است، دید سر خونآلودش را بالای نیزه زدهاند.
-دعای پایانی
خدایا! به آبروی امام عصر(عج)، عاشورا را از ما نگیر.
خدایا! ما را از فیوضات ابیعبدالله(ع) محروم نکن.
خدایا! گریهٔ بر حسین(ع) را تا لحظهٔ آخر عمر بر ما مستدام بدار.
خدایا! مرگ ما را در حال گریهٔ بر ابیعبدالله(ع) قرار بده.
خدایا! مشکلات همهٔ مسلمانها و شیعهها را برطرف و دشمنان ما را ذلیل و نابود کن.
خدایا! وجود مبارک امام زمان(عج) را دعاگوی ما، زن و بچهها و نسل ما قرار بده.
خدایا! به عزت و جلالت، برای حل همهٔ مشکلات شیعه، مسلمانها و مشکلداران، فرج وجود مقدسش را نزدیک کن.
قم/ صحن مسجد اعظم/ دههٔ اول ذیالحجه/ تابستان 1399ه.ش./ سخنرانی پنجم