قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خُولی

خولی بن یزید اصبحی از دژخیمان کوفه و دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود . پس از آنکه امام حسین (ع) روز عاشورا در قتلگاه بر زمین افتاد ، جلو آمد تا سر مطهر حضرت را جدا کند . وی به اتفاق حمیدبن مسلم ازدی ، سر امام حسین را نزد ابن زیاد برد ؛ اما چون دیر شده و در قصر بسته بود ، خولی سر مطهر را شب به منزل برد و پنهان کرد . او دو زن داشت . چون زنش فهمید که سر حسین (ع) را به خانه آورده ، کینه او را به دل گرفت و از رختخواب بلند شد و دیگر با او همبستر نشد . خولی در ایام مختار پنهان بود . زن دیگرش ( به نام عیوف بنت مالک ) جای او را به یاران مختار خبر داد . این زن از آن هنگام که خولی سر اباعبدالله (ع) را آورده بود با او دشمن شده بود . خولی را گرفته ، کشتند . (1) آن شب که خولی سر مطهر را به منزل خویش برده بود ، همسرش از آن اتاق یا تنوری که سر در آن نهاده شده بود ، نوری را دید که به آسمان کشیده شده است . (2)« تنور خولی » از همین جا در مرثیه ها راه یافته است .
 
شب بود و من به مطبخ آن خانه آمدم
 
مطبخ نه ، سوی راز نهانخانه آمدم
 
دیدم که نور می زند از دخمه ای برون
 
دل خسته ام کشاند به دنبال رد خون
 
خون در میان نور چه می کرد ؟ یا علی
 
خورشید در تنور چه می کرد ؟ یا علی (ع) (3)
 
تا جهان باشد وبوده است ، که داده است نشان
 
میزبان خفته به کاخ اندر ومهمان به تنور
 
سرِبی تن که شنیده است به لب سوره کهف ؟
 
یاکه دیده است به مشکات تنورآیت نور(4)
 
پی نوشتها:
 
1 - اعیان الشیعه ، ج 1 ، ص 612 ، بحار الا نوار ، ج 45 ، ص 125 .
 
2 - مقتل الحسین ، مقرم ، ص 391 .
 
3 - نادر بختیاری ( کیهان 6 / 5 / 73 ) .
 
4 - نیر تبریزی .


منبع : منبع: پایگاه حوزه
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه