مى آييم روز عاشورا، مى بينيم تا آخرين لحظات حيات حسين عليه السلام مكرمت و بزرگوارى ؛ يعنى همان محور اخلاقى اسلامى ، محور تربيت اسلامى در كلمات او وجود دارد. در جواب فرستاده ابن مى گويد: لا اعطيكم بيدى اعطاء الذليل و لا افر فرار العبيد؛ من مانند يك آدم پست ، دست به دست شما نمى دهم ، مانند يك بنده و برده هرگز نمى آيم اقرار بكنم كه من اشتباه كردم چنين چيزى محال است .))
بالاتر از اين در همان حالى كه دارد مى جنگد؛ يعنى در حالى كه تمام اصحابش كشته شده اند، تمام نزديكان و اقاربش شهيد شده اند، كشته هاى فرزندان رشيدش را در مقابل چشمش مى بيند، برادرانش را قلم شده در مقابل چشمش مى بيند و به چشم دل مى بيند كه تا چند ساعت ديگر مى ريزند در خيام حرمش و اهل بيتش هم اسير مى كنند، در عين حال در همان حال كه مى جنگد شعار مى دهد، شعار حكومت سيادت و آقايى ، اما نه آقايى به معنى اينكه من بايد رئيس باشم و تو مرئوس (بلكه به اين معنى كه ) من آقايى هستم كه آقاييم به من اجازه نمى دهد كه به يك صفت پست تن بدهم :
الموت خير من ركوب العار /// والعار اولى من دخول النار
منبع : تبیان