يك وقت حساب كردم و ظاهرا در حدود بيست و يك نوع پستى و لئامت در اين جنايت ديدم و خيال هم نمى كردم در دنيا چنين جنايت پيدا بشود كه تا اندازه تنوع داشته باشد. البته در تاريخچه جنگ هاى صليبى ، جنايت هاى اروپايى ها خيلى عجيب است و اينك جرات نمى كنم كه بگوييم حادثه كربلا از نظر زيادى جنايت نظير ندارد، چون توجه من يكى به جنگ هاى صليبى و جنايت هايى است كه مسيحى ها در آن مرتكب شدند و يكى هم به جنايت هايى است كه همين اروپايى ها در اندلس اسلامى مرتكب شدند كه آن هم عجيب است . تاريخ اندلس مرحوم آيتى را كه دانشگاه چاپ كرده است بخوانيد، كتابى است بسيار تحقيقى و آموزنده .
در اين كتاب نوشته است : اروپايى ها به صد هزار زن و مرد و بچه اجازه دادند كه هر جا مى خواهند بروند، بعد كه اينها راه افتادنند، پشيمان شدند و شايد هم از اول حقه زدند كه اجازه حركت دادند. به هر حال تمام اين صدهزار نفر را كشتند و سر بريدند. شرقى هرگز از نظر جنايت به غربى نمى رسد. شما اگر در تمام تاريخ مشرق زمين بگرديد، دو جنايت را حتى در در دستگاه اموى پيدا نمى كنيد؛ يكى آتش زدن زنده زنده ، و ديگر قتل عام كردن زنان ، ولى در تاريخ مغرب زمين اين دو نوع جنايت فراوان ديده مى شود. زن كشتن در تاريخ آنچه در ويتنام صورت مى گيرد ادامه روحيه جنگ هاى صليبى و جنگ هاى اندلس آنها هم است . اين كار كه چند صد هزار نفر را زنده زنده در كوره آتش بگذارند، ولو اين افراد جانى هم باشند. كار مشرق زمينى نيست و از عهده مشرق زمينى چنين جنايتى برنمى آيد. اين كار فقط از عهده مغرب زمينى قرن بيستم برمى آيد.
اين جنايت كه در صحراى سينا ده ها هزار سرباز را آب و نان ندهند تا از گرسنگى بميرند، براى اينكه اگر اسير بگيرند بايد به آنها نان بدهند، فقط مال غربى است . شرقى اين جور جنايت نمى كند. يهودى فلسطينى صد درجه شريف تر از يهودى غربى است . اگر مردم فلسطين يهودى هاى ملى اهل همان فلسطين بودند كه اين جنايت ها واقع نمى شد. اين جنايت ها همه مال يهودى غربى است . به هر حال من جراءت نمى كنم بگويم جنايتى مثل جنايت كربلا در دنيا وجود نداشته است ، ولى مى توانم بگويم در مشرق زمين وجود نداشته است .
مقايسه قيام
قبلا لقب سيدالشهداء از آن حمزه ، عموى رسول اكرم صلى الله عليه و آله بود و بعد به ابا عبدالله اختصاص داده شد شهادت اباعبدالله فراموشاند آنها را وضع اصحاب اباعبدالله هم طورى بود كه بر همه شهداء پيشين سبقت گرفت و خود اباعبدالله فرمود: انى لا علم اصحابا اوفى و لا خيرا من اصحابى و لا اهل بيت اوصل و لا افضل من اهل بيتى . اصحاب ابا عبدالله ، هم از طرف دوست آزاد بودند هم از طرف دشمن . خود اباعبدالله فرمود: آنها به غير من كارى ندارند و خودش هم شخصا اجازه رفتن به آنها داد و فرمود: از تاريكى شب استفاده كنيد سر را هم پايين انداخت كه تلاقى نگاه ها موجب حياء آنها نشود. بنابراين آنها نه در تنگناى دشمن واقع شده بودند مثل اصحاب طارق بن زياد كه طارق كشتى ها و خوراكى ها را (مگر به مقدار يك روز) سوزانيد، و نه دوست از آنها خواهش و التماسى كرده بود و آنها را در رودربايستى گذاشته بود. حتى از اينكه نگاهش در آنها تاثير كند اجتناب كرد.
منبع : تبیان