ای قاصد خجسته! پیامی ز ما ببر
و آن گه جواب از آن لب شکَّر سخن بیار
برخوابگاه سیّد یثربْ حرم، خرام
و آن گه به تحفه، بوی اویس قَرن بیار
بر مرقد امیر نجف بگذر ای نسیم!
ز آن آستانه، سرمه چشم پَرن بیار
از خاک کربلا ـ که بلا بر بلاست آن
تسکین درد و داغ دلِ پر حَزن بیار
از خون حلق تشنه اولاد مصطفی
بوی گلاب و، رنگ عقیق یمن بیار
از عارض و قد و رخ گلگونه حسین
رنگ عبیر و لاله و سرو و سمن بیار
از نزهت شمامه و عطر عمامه اش
بوی بنفشه و سمن و یاسمن بیار
ما منّت ریاض و ریاحین، نمی کشیم
گردی ز خاک روضه او، بی منَن بیار
آن سر، که بر سران جهان سر به سر، سرست
باز آن سرِ بریده به سوی بدن بیار
دجّالیان، به فتنه و غوغا برآمدند
مهد جلال مهدیِ دشمن فکن بیار**زیرنویس=دیوان محمّد بن حسام خوسفی، ص 232 تا 234.@.
منبع : راسخون