تا ساز دل به شور حسینی ترانه گوست
جان جهان به نغمه او گرم های و هوست
بگذر به کربلا که پس از قرن ها هنوز
از بوی و موی اکبر و عباس مشکبوست
داس خزان به باغ محمد گلی نهشت
آری فلک به آل نبی سخت کینه جوست
طی کرد شاه دین ره اخلاص را به سر
از سر قدم کنند مقیمان کوی دوست
زینب زبان به خطبه گشاده است لا جرم
چشم حسین از سر نی مات روی اوست
سر را به سجده در دم آخر نهاد و گفت
از دوست هر بلا که به من می رسد نکوست
یادی ز قد اکبر و اشک حسین کرد
«بیدار» چون بدید به سروی که طرف جوست
منبع : تبیان