قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بحر وجود از صفی علیشاه‏

قبله ی اهل وفا شمشیر حق 

فارس میدان قدرت شیر حق  

 

حضرت عباس کامد ما صدق 

بر یدالله فوق ایدیهم ز حق  

 

بر حسین از یک صدای العطش 

دست و سر را کرد با هم پیشکش  

 

دید عباس آنکه دین را شد پناه 

گشته قحط آب اندر خیمه گاه  

 

ز العطش برپاست بانک کودکان 

آمد اندر نزد شاه انس و جان  

 

کی شه بی مثل و بی انباز و یار 

گشته ام در راه عشقت دستیار 

 

دست عباس ار نباشد صف شکن 

بهر یاری تو، نبود گو به تن  

 

رفتم اینک همتی خواهم ز شاه 

بلکه آرم آبی اندر خیمه گاه  

 

این بگفت و بحر جانش کرد جوش 

شد به میدان، مشک بی آبی بدوش  

 

تا نه پنداری که رفت از بهر آب 

سوی میدان با چنان شور و شتاب  

 

هست عباس علی خود بحر جود 

چشمه ی ایجاد و ینبوع  وجود 

 

دعوت عشق است بانک العطش 

آن صدا را، دست و سر کن پیشکش  

 

الرحیل عشق اندر کربلا 

بود بانگ العطش ز اهل وفا 


منبع : راسخون
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه