قبله ی اهل وفا شمشیر حق
فارس میدان قدرت شیر حق
حضرت عباس کامد ما صدق
بر یدالله فوق ایدیهم ز حق
بر حسین از یک صدای العطش
دست و سر را کرد با هم پیشکش
دید عباس آنکه دین را شد پناه
گشته قحط آب اندر خیمه گاه
ز العطش برپاست بانک کودکان
آمد اندر نزد شاه انس و جان
کی شه بی مثل و بی انباز و یار
گشته ام در راه عشقت دستیار
دست عباس ار نباشد صف شکن
بهر یاری تو، نبود گو به تن
رفتم اینک همتی خواهم ز شاه
بلکه آرم آبی اندر خیمه گاه
این بگفت و بحر جانش کرد جوش
شد به میدان، مشک بی آبی بدوش
تا نه پنداری که رفت از بهر آب
سوی میدان با چنان شور و شتاب
هست عباس علی خود بحر جود
چشمه ی ایجاد و ینبوع وجود
دعوت عشق است بانک العطش
آن صدا را، دست و سر کن پیشکش
الرحیل عشق اندر کربلا
بود بانگ العطش ز اهل وفا
منبع : راسخون