مدد از فیض سحر خواهم و از لطف نسیم
رسدم از گل رویت مگر ای دوست شمیم
گر که فیض سحری هم نشود یار مرا
یا شمیمت ز لطافت ندهد ره به نسیم
دل شب تا به سحر یاد رخ چون قمرت
در دل خویش کنم عکس جمالت ترسیم
لب لعل تو که سرچشمه ی نوشین بقاست
هست چون کوثر و، رخسار تو جنات نعیم
پور علم و ادبی و، پدر فضل و کمال
تو ابوالفضلی و فضل است بدون تو یتیم
پدر گیتی از آوردن چون تو ابتر
مادر دهر هم از زادن چون توست عقیم
خواندت ماه بنی هاشم اگر تشبیهی است
ور نه زین بیش مقام تو رفیع است و عظیم
در جوانمردی و ایثار و گذشت و شفقت
فرد و بی مثل، چنانی که بود حی قدیم
چون تو بودی به صف کرب و بلا میر سپاه
لرزه افتاد عدو را به تن از وحشت و بیم
رو به درگاه تو آنکو به امان نامه نمود
رانده شد از درت آن گونه که شیطان رجیم
جای دارد که شهیدان همگی غبطه خورند
به مقامی که تو را داده خداوند کریم
بهر هر یک، همه ی جنت موعود کم است
گر کنند اجر تو را بین شهیدان تقسیم
گفت جایی که امامت به فدایت جانم
به چه «امید» و چه رو من کنمت جان تقدیم
منبع : راسخون